لاله 26 سال سن داشت و به قول خودش با شوهر قبلی خودش تفاهم نداشته و بیشتراز یکسال و نیم زندگی نکردن و با توافق همدیگر جداشده بود این دختر بقدری ساده و زود باور بود که با کمترین صرف وقت توانستم به زمین بزنم اولین بار که با لاله قرار ملاقات گذاشتم توی سوپر استار بود وقتی شروع به صحبت کردن شدیم از نگاهش متوجه شدم که از نظر قیافه عاشقم شده همانروز کلی با هم صحبت کردیم و قرار شد کمی فکر کند با اینکه دلم می خواست هرچه زودتر این رو هم مثل بقیه روی تخت درازش بکنم اما می دونستم اینجور دخترا که کمی عاطفی هستند باید از در عواطف و احساسات وارد شد به همین خاطر چند روزی با او تماس نگرفتم که انگار اون تحمل نداشت چون بعد دو روز با من تماس گرفت و قرار ملاقات گذاشت کلی به خودم رسیده بودم و شیک و پیک با یه دسته گل قشنگ رفتم سر قرار و توی صحبتهام سعی می کردم احساسش رو تحریک کنم و مطالب عاشقانه و محبت آمیز می گفتم اون روز قرار بود که هر کدام در مورد خودمان بیشتر تعریف کنیم اول لاله شروع کرد که با مادر پیرش و یه خواهر که دانشجو هست زندگی می کنه پدرش چندسالی بود که فوت کرده بود و گذرای زندگی اونها از حقوق باقی مانده پدرش و کاری که اون جدیدا توی یه شرکتی گرفته بود می گذشت و البته چون لیسانس زبان داشت به انگلیسی خیلی وارد بود بعد هم شروع کرد مختصری از آشنائی خودش با شوهر سابق و چه جوری شد که از هم جدا شدن از تمام صحبتهاش معلوم بود که اون به خاطر اینکه از جوانی پدر نداشته تشنه محبت بوده اما شوهر سابق اون این موضوع رو خوب نفهمیده بود اما من بلافاصله سعی کردم از در مهر و محبت تمام وجودش رو تسخیر کنم و دست آخر هم خوب موفق شده بودم و هر کاری از اون می خواستم برام انجام می داد اون روز من هم یکمی از خودم خالی بندی کردم و وانمود کردم که من هم آدمی کاملا احساسی هستم اما زن سابقم من رو درک نمی کرد و در ادامه یکمی از خالی بندی های معمول خودم رو گفتم به همین منوال چند جلسه با هم بودیم و هر جلسه لاله بیشتر به من اطمیان می کرد و حرفهای من رو کاملا باورش شده بود توی جلسه آخر سعی می کرد بیشتر از روابط من با همسر ساختگی که برایش تعریف کرده بودم بدونه البته بهش گفته بودم که اون کمی سرد مزاج بود و رغبت به سکس نداشت حالا دیگه در مورد مسایل سکس راحت تر با لاله صحبت می کردم راستش انگار اون هم بدش نمی آمد البته تعریف خواهم کرد که وقتی با هم عشق بازی می کردیم آن وقت فهمیدم که این دختر چقدر در زمان سکس حشری می شه و کاملا از خودش بی خود می شد راستش من لاله رو دوبار از کون و یک باز از جلو گائیدم البته کارم مثل بقیه به صیغه کردنش نکشید چون اصلا اعتقادی به مسایل مذهبی نداشت و وقتی من پیشنهاد کردم واسه اینکه هر دو تا یکبار تجربه تلخ کردیم بهتر با هم یک مدت زندگی موقت داشته باشیم اگر چنانچه توافق کردیم اون رو به دائم تبدیل کنیم با کمی تردید قبول کرد اما اعتقادی به صیغه کردن نداشت من هم اجبار نکردم البته دلیل خوبی هم داشت می گفت اینکه هردو تا راضی هستیم که با هم یک مدت زندگی کنیم همان معنی صیغه رو می دهد اما از این کلمه متنفر بود من هم از خدا خواسته و نظرم همین بود که با این روش به هرحال اون رو بزنم زمین اولین باری که لاله رو بردم خونه همیشگی که سایر دختر ها رو هم برده بودم اونجا عصر بود و هوا داشت تاریک می شد اون نمی خواست اون شب رو بمانه و می گفت به مادرش نگفته اما با اخم و تاخم من که از همون اول شروع کردی و انگار از مادرت نمی خواهی دل بکنی و واسه اینکه من رو ناراحت نکنه زود قبول کرد و به مادرش زنگ زد و با یه بهانه بهش گفت که خونه دوستش مریم هست از این حرفش فهمیدم که اون موضوع رابطه خودش رو با من بطور کامل به مادرش نگفته البته یکبار من به منزل اونها رفته بودم تا مادرش رو ببینم اما صیغه شدنمان رو انگار به مادرش نگفته بود لاله اون شب با من خیلی گرم گرفته بود و معلوم بود که خیلی دوستم داره و دیوانه وار عاشقم شده وقتی جلوی من با اون مینی ژوپ کوتاه سیاه رنگش راه می رفت توی دلم چه نقشه ها برایش نمی کشیدم وقتی شام خوردن مان تمام شد هردو روی مبل راحتی به هم تکیه زدیم البته اون تقریبا توی بغلم بود و دوباره از آینده و زندگی که می خواستیم با هم تشکیل بدیم صحبت به میان آورد اما من کم کم سر صحبت رو دوباره به سکس کشاندم توی این کار دیگه وارد شده بودم خیلی راحت با یکمی مجذوب کردن دخترا راحت موضوع رو به سکس و روابط عاطفی بین یک زن و شوهر می کشاندم اون روز هم به همون شکل به لاله گفتم که برای اینکه روابط عاطفی بین زن و شوهر متحکم باشه می دونی چه چیز هست و ادامه دادم که معمولا روابط سکس بین زن و شوهر حد و مرز نداره و برای برقراری رابط صمیمی بیشتر هم زن و هم مرد باید طرف مقابل رو درک کنن یعنی سعی کنند و ببیند که طرف مقابل معمولا از چه موضوعی بیشتر لذت می بره لاله به دقت به حرفهایم گوش می دادو مثل یه بره آروم همه حرفهای من رو قبول داشت کم کم موضوع رو به خودمان کشاندم و گفتم مثلا حالا شما به من بگو توی زمان روابط عاطفی که بعدها باهم خواهیم داشت بیشتر از چه چیزی لذت می بری بیچاره اولش خجالت می کشید و هی طفره می رفت و واضح صحبت نمی کرد اما با ادامه و اصرارم که حالا دیگر ما مثل یه زن و شوهر هستیم و من دوست دارم از دهان زنم بشنوم و سعی کنم که همه اون کارهای رو که اون دوست داره برایش انجام دهم تا از این رابطه بیشترین بهره و لذت رو ببره این حرفها باعث می شد که لاله بیشتر به من اطمینان داشته باشه و رفته رفته راحت صحبت می کرد از همون حرفهاش فهمیدم که باید توی سکس خیلی حشری بشه چون وقتی توضیح می داد که بیشتر از همه دوست داره با سینه هاش خصوصا نوک ممه هاش بازی کنم و وقتی داشت این موضوع رو می گفت من هم داشتم اون رو بیشتر به خودم می چسباندم و از روی لباس بازو هاش رو می مالیدم وقتی این حرف رو زد از روی بلوزش شروع کردم به مالیدن سینه هاش کردم هیچ اعتراضی نداشت و رفته رفته روی مبل بیشتر به من تکیه می داد انگاری خیلی خوشش آمده بود چون اون هم دستش رو جلو آورد و روی دست من گذاشت و با هم شروع به مالیدن سینه هاش شدیم بعد از اون سوال کردم که بعد از چه چیزی که تحریک کردن آلتش رو خصوصا چوچول البته خیلی سعی می کرد که اسمش رو به زبون نیاره و خیلی خجالت کشید اما من خودم رو زده بودم به نفهمی تا از زبونش همون کلمه چوچول رو بشنوم صداش خیلی قشنگ بود و دست آخر انقدر سوال پیچش کردم که کلمه چوچولم رو چنان اداء کرد که پشت بندش کاملا حس کردم که تمام بدنش لرزید فهمیدم که باید به ارگاسم رسیده باشه چون دیگه تن صداش هم عوض شده بود حدسم درست بود جون اون موقع آرام دستم رو از زیر مینی ژوپش که حالا تا رو رانهاش هم بالا آمده بود کردم و یک راست طرف کسش بردم از روی شرت آرام دستم رو کشیدم لای پاهاش که حس کردم کاملا خیس شده فهمیدم با اون حرفهای که من برایش زدم خودش رو کاملا خیس کرده و آماده همه کار بود تازه من شروع کردم به گفتن اون چیزهای که دوست داشتم بقدری تعریف کردم و کسش رو هم همزمان با تعریفم از روی شرت مالیدم که لاله به نفس نفس افتاده بود هرچی سعی می کرد که پاهاش رو به هم بچسبانه من با دستم اونها رو باز می کردم و بیشتر کسش رو تحریک می کردم اما سعی می کردم خودم رو کنترل کنم تا انقدر تحریک بشه تا به زبان ازم به خواد که بکنمش توضیح دادم که من توی سکس دوست دارم طرفم وقتی به اوج لذت می رسه با زبانش اون رو بیان کنه حتی شده برام با ناله و جیغ کشیدن حالی کنه که چقدر داره لذت می بره وقتی این حرفها رو بهش زدم اون دیگه آخرین تحملش رو هم از دست داد بهش گفته بودم که دوست دارم آلتم رو برام ساک بزنه و لاله واقعا دیگه در تسخیر من بود چنانچه بی مقدمه دستش رو برد سمت زیپ شلوارم و بدون اینکه ازش بخوام اون رو کشید پائین و از بغل شرتم دستش رو برد تو و کیرم رو کشید بیرون و بدون هیچ حرفی آرام آرام شروع کرد به لیسیدن اون از نوع لیسیدنش معلوم بود که تاحالا این کار رو نکرده اصلا نمی دونست باید چکار بکنه اما چنان اون رو حشری کرده بودم و شاید هم تاثیر حرفهای من بود می خواست با این کار نشون بده که واقعا دوستم داره و عاشقم هست وقتی دو سه تا لیس زد رو بهم کرد و گفت اینجوری هان بهش گفتم تا حالا لیس نزده بودی نه صورتش سرخ شد اما چیزی نگفت البته معلوم هم بود من جریتر شده و بهش گفتم نه دهانت رو باز کن و یواش یواش از نوک سر ببرش تو گفت آی نه اخه که نگذاشتم حرفش تمام بشه و دوباره اشاره کردم که ببین توی رابطه عاشقانه بین زن و شوهر این حرفها نیست مگه نه هم من تو رو دوست دارم و هم تو من رو مگه اینجور نیست پس باید به دوست داشتنهای هم دیگه احترام بزاریم با این حرف چشماش رو بست و کیرم رو آهسته برد توی دهانش هنوز چیزی تو نبرده بود که از موهای سرش آرام گرفتم و با فشار سعی می کردم بیشتر تو ببره و با همون حال بهش گفتم بیا ببین بزار من کمکت بکنم سعی می کرد سرش رو عقب بکشه اما اجازه این کار رو بهش نمی دادم یکمی شل می کردم که نفسی بگیره بعد دوباره یک ربعی همین کار رو باهاش انجام دادم و حین انجام این کار بهش می گفتم که آب منی مرد چقدر برای پوست لطافت میاره و سرشار از ویتامین آئ هست این هار و برای این می گفتم که آخر کار می خواستم آبم رو بپاشم روی سینه هاش چون یک هفته بود که دست به کیرم نزده بودم می دونستم وقتی بپاشه کلی آب منی بیرون خواهد آمد حالا دیگه آماده آماده بود از بس چوچولش رو با انگشتم ماساز داده بودم صدای آخ و اوخش بلند شده بود سرش رو عقب کشیدم و از روی خودم بلندش کردم معطل نکردم سریع زیپ مینی ژوپش رو پائین کشیدم که سر خورد و افتاد پائین بعد شرت سفیدش رو هم پائین کشیدم کس تپلی داشت یکمی هم مودار بود اما زیاد نه تقریبا یک هفته بود که زده باشه چون یکمی موهای کسش بیرون زده بود و حالت شهوتی بهش داده بود همینجور که روی مبل نشسته بودم دکمه شلوارم رو باز کردم و شرت و شلوارم رو باهم کشیدم پائین و بدون معطلی دمر روی مبل خوابوندمش طوری که زانوهاش روی فرش واستاد و روی شکم رو مبل خوابید از لای پاهاش هم کسش و هم کون تنگش معلوم بود لاله فکر می کرد که من می خوام از عقب توی کسش بزارم اما هدفم بیشتر کون لاله بود تا کسش به همین جهت سر کیرم رو بردم نزدیک و شروع کردم به مالیدن سوراخ کون و کسش اون هم از بس حشری شده بود که حالت مارپیچ به بدنش می داد وای که چه کمر نرمی داشت عین یه کرم داشت وول می خورد این کاراش من رو بیشتر هیجان زده می کرد کسش خیس خیس بود و راحت می شد توش کرد اما همه فکرم به کون تنگش بود می دونستم اگه بکنم تو اصلا اعتراض نمی کنه اینجوری هم شد چون از بالای کونش تف دهانم رو ول کردم درست افتاد روی چاک کونش و آرام سر خورد و به سمت سوراخ کونش سرازیر شد وقتی سر کیرم به کونش چسبید فهمید که می خوام از کون بکنمش زیاد اعتراض نکرد فقط با یه ناز خواصی اعتراض کوچیکی کرد اما چیزی نگفتم می دونستم دربست دراختیارم هست با اینکه معلوم بود هرگز از عقب سکس نداشته اما هیچ اعتراضی نکرد وقتی با اولین فشار سر کیرم تو رفت داشتم جر خوردن کونش رو می دیدم چنان از هم باز شد که یکمی بالای سوراخ قرمز رنگ شد معلوم بود که داره از هم جر می خوره این صحنه توام با جیغ کشیدن لاله چنان من رو حشری می کرد که بی اختیار من هم شروع کردم به داد کشیدن و فشارم رو لحظه به لحظه بیشتر می کردم لاله از درد مثل کرم داشت به خودش می پیچید و و از شدت درد نای برای مقابله نداشت یا شاید هم نمی خواست به خاطر من مقاومت کنه حتی اعتراضی به اینکه تمامش کنم نمی کرد اما معلوم بود که داره درد شدیدی رو تحمل می کنه این رو از وای وای که می کرد می شد فهمید وقتی تونستم کمی کیرم رو توی کونش جا باز کنم اون هم یکمی راحت تر شده بود اما انگار تحملش کم شده بود چون با زحمت فقط یک بار از من خواهش کرد یکاری بکنم تا یکمی دردش کمتر بشه از این همه گذشتش خوششم آمده بود و یکمی هم دلم براش سوخت به همین خاطر کیرم رو بیرون کشیدم و رفتم سراغ کرم نیوا کرم رو آوردم و شروع کردم به چربی کردن کونش وقتی داشتم می مالیدم هنوز عضلات اطراف سوراخ کونش جمع نشده بود و از هم باز بود البته زیاد نه اما از حالت قبلی بیشتر باز بود خوب که چرب کردم دوباره افتادم به جون کون تنگش اینبار راحت تر از قبل کیرم داخل شد و با یه فشار کوچیک همه کیرم توی کونش جا گرفت واسه حال کردن بیشتر آرام آرام کیرم رو تا نصفه بیرون می کشیدم و دوباره با فشار تو می کردم کم کم این کار شدت داشت می گرفت و با شدت آن جیغ و فریاد و آخ و اوخ لاله هم بیشتر می شد لغزنده شدن راه کونش از یک طرف و عادت کردن عضلات کون لاله از طرف دیگه کارم رو راحت تر کرده بود البته لاله هم اصلا مقاومت نمی کرد یکی دوبار هم دست انداخت اطراف کپل کونش و سعی می کرد اونها رو از هم باز کنه تا شاید دردش کمتر بشه از شدت ضربه ها باعث شده بود که سرپا واستام تا محکمتر ضربه هام رو به کونش بزنم فکر کنم سه ربع ساعت به همین شکل از کون گائیدمش چون قبلا هم اسپری زده بودم دیرتر خالی شدم اما بالاخره حس کردم که داره آبم میاد که سریع ازش پرسیدم دوست داره روی سینه هاش بریزم یا کمرش چیزی نگفت یا نتونست بگه که لحظه آخر هم ضربه ام رو زدم و سریع از توی کونش بیرون کشیدم و کیرم رو روی کمرش گرفتم چنان آب کیرم پاشید که تا گردنش و یکمی هم روی موهای سرش پاشید راحت که شدم واسه حال آخر هم دوباره کیرم رو تو کونش کردم و محکم از پشت بغلش کردم و از جلو صورتم رو به سمت صورتش بردم و تا جائی که می تونستم بهش نزدیک شدم و لب محکمی ازش گرفتم و بعد چن دقیقه هردو راحت و راضی از هم جدا شدیم این اولین شب من با لاله بود بعدا یکبار هم اون رو از کون توی خونه خودشون کردم و یکبار هم از کس توی همین خونه که بعدا براتون تعریف می کنم بعد با یه بهانه ولش کردم البته تا مدتها دست بردار نبود و همیشه بهم زنگ می زد اما کم کم اون هم فراموش کرد نوشته
0 views
Date: August 23, 2018