این خاطره مربوط میشه به 3 سال پیش و کاملا هم واقعی البته فقط اسم ها واقعی نیستند پدرم تاجر لباس در کویته و 9ماه از سال را در کویته 3 ماه در ایران بنا براین من که تنها فرزندم و با مامانم در یک خونه ویلایی زندگی می کنم مامانم یه بوتیک لباس زنانه داره واونجا کار میکنه اوایل رابطه با مامانم نرمال بودومن حسابی از مامانم حساب می بردم تا اینکه پسر عموم مهرزاد که در یکی از شهرستان های اصفهان زندگی می کرد دانشگاه اصفهان قبول شد و از آنجا که همه فامیل های ما شهرستان بودند فقط ما در شهر اصفهان زندگی میکردیم قرار شد برای ادامه تحصیل به خونه ما بیاد خیلی فضول بود و هم جا سرک می کشید تا اینکه چند هفته ای از شروع به کار مدارس و دانشگاهها گذشت بالاخره یه روز که من از کلاس بر میگشتم خونه دیدم رفته اتاق من و پشت کامپیوترم نشسته من جدی نگرفتم رفتم لباس هامو عوض کردم و برگشتم داخل حال منو صدا زد ومن رفتم پیشش دیدم چند فیلم سکسی که روی کامپیوتر کپی کرده بودم رو نگاه می کنه وبر گشت به من نگاه کرد وگفت تو هم اره اگه مادرت بفهمه باهات چکار می کنه شروع کرد به نصیحت و تهدید برای اینکه من رو بترسونه من هم شوکه شده بودم آتو داده بودم دست مهرزاد و ترس از اینکه مادرم هم بفهمه بعد از چند دقیقه مهرزاد برام شرط گذاشتکه به مامانم نگه واین شرط من رو به فکر فرو برد واون هم این بود که بعد از ساعت 3 که مامانم میره سر کارش با من سکس بکنه و اگر من قبول نکردم با مامانم جریان رو در میان بگذاره و تا ساعت 2 5 مهلت داشتم جوابش رو بدم مهرزاد رفت اتاقش و من را تنها گذاشت تا فکرهامو بکنم من با یه دو دو تا چهارتا کردن به جای اینکه عابروم جلوی مامانم بره و رابطه ام با مادرم و مهرزاد تیره نشه وهمچنین به خاطر بدن کم مو وسکسی ام که در ته دلم علاقه به گی داشتم ترجیح به سکس با مهرزاد رو دادم و قبول کردم یه حال حسابی باهاش بکنم به مهرزاد پیامک دادم که قبولهو بعد ساعت 3 بیا من آماده ام نشستم پشت کامپیوترو فیلم های سکسس رو نگاه می کردم و خودم رو میمالیدم تا حسابی حشری شده بودم تا اینکه ساعت 3 شد و مامانم با ماشین رفت بیرون و در حیاط رو بست من سریع لخت شدم روی شکم دراز کشیدم روی تخت تا یهو مهرزاد پرید داخل اتاق تا چشمش به من افتاد گفت پسر چه کون گنده ای چه رنگ بدن سکسی وای خوش به حال من تی شرتش رو در اورد دراز کشید رو من شروع کرد به ماچ کردن مالیدن من هم داشتم لذت می بردم بعد از چند دقیقه ور رفتن و مالیدن مهرزاد بلند شدیم و من آروم شلوارک مهرزاد رو کشیدم پایین وای یه کیر نسبتا کلفت و سفیدی داشت و من شروع کردم به لیس زدن کیر سفید مهرزاد وصدای مهرزاد بلند شد ولی من نفهمیدم داره آبش میاد من همین طور که داشتم ساک می زدم یهو آبش اومد کمیش رو ریخت تو دهانم و من سریع سرم رو کشیدم عقب وبقیه منی اش رو ریخت رو سینه و شکمم آب منی خیلی مزه بد و تلخی داشت به مهرزاد گفتم گایدن تمومه گفت نه تازه شروع شده مهرزاد دراز کشید رو تخت ومن شروع کردم به ساک زدن طوری که سینه ام روی سینه و کونم قلمبه شده بود سمت دهان مهرزاد تف کرد رو سوراخ کونم و انگشتاشو میکرد داخل سوراخ کونم تا گشاد بشه وبعضا هم لیس می زدتا اینکه دوباره کیر مهرزاد راست شد و منبلند شدم نشستم رو کیر مهرزاد و آروم شروع کردم به بالا پایین شدن تا اینکه مهرزاد یه دفعه با فشار کیرش رو کامل هل داد داخل کونم من جیغ مختصری زدم ولی شروع کردم به سرعت بالا پایین شدن تا چند دقیقه طول کشید من بلند شدم وایسادم روی دوتا زانوم و کونم رو قلمبه کردم سمت مهرزاد مهرزاد هم یه بو س رو دو تا لپ کونم کرد و تفی انداخت روی سواراخی کون و کیرش گذاشت جلوی سوراخی یه دفعه تا ته هل داد داخل و شروع کرد به تلمبه زدن یواش یواش فشار و سرعت تلمبه زدن رو برد بالا که از شدت فشار من کامل دراز کشیدم روی تخت مهرزاد ارضا شد و کامل آبش رو ریخت داخل کونم و دراز کشید روی کونم و شروع کرد به آرومی چپ و راست و بالا پایین شدن تا اینکه دیگه رمقی برای بلند شدن نداشت و این شده بود کار هر روز ما تا اینکه جریان اصلی بعد یکی دو ماه شروع شد و تقریبا هر یکی دو روز یکبار مهرزاد بعد از اینکه از کلاس بر می گشتم منو می فرستاد دنبال جزوه یا کتاب یا امانتی خونه دوستاش نخود سیاه و من ساده هم به بهانه این میرفتم سر خیابون بیلیارد بازی میکردم یا می رفتم دختر بازی وبعد کار های مهرزاد انجام میدادم و بعد برمی گشتم خونه مدتی هم طول می کشید یه روز وقتی که اومدم از خونه بیرون تا درخواست های مشکوک مهرزاد رو انجام بدم متوجه شدم گوشیم داخل خونه جا مونده برگشتم که گوشی رو بردارم در حیاط رو باکلید باز کردم وبه طور اتفاقی خیلی ریلکس از پلکان های جلوی در حال بالا میرفتم تا به در شیشه ای حال که رسیدم برم داخل وای صحنه ای که را دیدم که اصلا انتظارش رو نداشتم نوک پستون های مامانم از یک طرف سوتین مامانم بیرون اومده روی مبل داخل حال توی دهان مهرزاد بود وای که شوکه شده بودم و نمی دانستم چیکار کنم غیرتم می گفت برو داخل ولی جرات نمیکردم همین طوری زول زده بودم داشتم نگاه میکردم و هاج و واج مونده بودم مهرزاد شروع کرد به در اوردن لباس مامانم وای چه بدنی وای چه پستون های تیز وسکسی وای چه کمر باریکی هنوز دامن مامانی رو در نیاورده بود داشت پستون ها و لب مامان رو میخورد و من بعد از دیدن این صحنه خودم رو گم کرده بودم و از یه طرف تو کف بدن سکسی مامان و از طرف دیگر بی غیرت دارند مامانت رو می گاند واین یواش یواش عادی می شد و از سکس مامان با مهرزاد داشتم لدت میبردم رو پستون های تیز و سفید مامانی از فرط لیس های مهرزاد خیس شده بود مامانم ایستاده بود و مهرزاد زبونش رو گداشته بود روی ناف مامانم وآروم با پایین کشییدن دامن زبوتش رو پایین می آورد یواش یواش سفیدی کون مامان که به سمت من بود معلوم میشد آهسته آهسته دامن تا پایین لوپ های کون مامان پایین اومد و من یهو احساس کردم دستم داره خیس می شه بدون اینکه متوجه شوم کیرم رو از داخل شلوارم بیرون آورده و ارضا شده بودم اما هنوز از شدت شهوت سرد نشده بودم با دو چشم خیره شده بودم رو لپهای گنده وسفید کون مامانی مهرزاد مامانی را تاب داد سرش را گذاشت لای دو لپ کون مامانم شروع کرد به سیلی زدن به کون مامان من از پشت در صدای تالاپ تالاپ کون مامانی رو می شنیدم و نطاره گر تبسم های مامانم بودم که داشت از سکس با مهرزاد نهایت لذت رو می برد مهرزاد بلند شد و مامانی شلوارک مهرزاد را پایین کشید کیر مهرزاد شل بود معلوم بود که اسپری زده بود مامانی همه کیر رو داخل دهانش جمع میکرد و بیرون می آورد تا اینکه کمی کیر مهرزاد راست شد مهرزاد بلند شد و دو تای به سمت اتاق من راه افتادند من از ایوانی که دور تا دور خونه کشیده شده بود سریع خودم رو رسوندم پشت پنجره اتاقم و از اتفاق پنجره هم باز بود هردو طوری که مهرزاد مامانم رو از پشت بغل کرده بود وارد اتاق من شدند مهرزاد ماممانم رو از پشت هل داد مامانم ول شد روی تخت لنگ ها رو کرد بالا متاسفانه سر مامان به سمت من بود ومن نمی تونستم کوس مامان رو ببینم بعد از کمی لیس زدن مهرزاد مامان رو تاب دادو گفت بزاربه پوستت آفتاب بخوره سفید تر دیده بشه حسابی از این اتفاق خوشحال شدم حالا کوس خیس و تنگ مامان سمت من بود از دید زدن این صحنه حسابی شهوتی شده بودم کیر مهرزاد دیگر راست شده بود واز قبل کلفت تر دیده می شدگداشت داخل کوس مامان شروع کرد به تلمبه زدن واز صدای آه آه مامان داشتم دیوانه می شدم پستون های مامان هم گنده تر و راست تروسفت تر شده بود مهرزاد با دو دست پاهای مامانم رو گرفته بود با نهایت شهوت و سرعت داشت تلمبه میزد و مامان هم تن صدایش بیشترشده وشروع به چنگ انداختن کرد معلوم بود در حالت ارگاسم است ولی مهرزاد کار خودش را میکرد بعد از مدتی مهرزاد مامان رو تاب داد ومامان روی دو زانو کونش رو قلمبه کرد و مهرزاد شروع به لیس زدن کرد وای چه صحنه ی شهوت اوری من شروع کردم به جق زدن و از دیدن این صحنه دیوانه می شدم مهرزاد بلند شد و کیرش رو گذاشت جلوی سوراخ کون مامان چند بار سعی کردکه از کون مامانی را بگاید ولی کیرش بیرون می اومد معلوم بود این کون دست نخورده است و مامان تا به حال از کون گاییده نشده مهرزاد دید فایده نداره وکیرش رو گداشت جلوی کوس و یه دفعه تا بیخ کرد داخل کوس مهرزاد شروع کرد به تلمبه زدن وبا یک دست موهای زرد مامان رو گرفته بود مامان مجبور بود در همون حالت قلمبه بمونه مهرزاد نهایت استفاده رو می کرد لحظه به لحظه سرعت و فشار مهرزاد بیشتر می شد ومعلوم بود که داره منی اش میاد مهرزاد سریع مامان رو تاب داد و مامان دراز کشید روی تخت و مهرزاد کیرش رو گذاشت لای پستون های مامان و شروع کرد به لا پستونی زدن تا ایکنه آبش رو ریخت روی سینه های سفید مامان مامان هم دو دستی پستون هاش رو به هم میمالید من از خود بی خود شده بودم یه دفعه از پنجره پریدم داخل مامانی در حال جیغ زدن در حال فرار از اتا ق بود و من چشمم به کون مامانی که در فرار بالا و پایین می شد خیره شده بود به حدی که نفهمبدم کی مهرزاد از اتاق بیرون رفته بود من ولو شدم روی تخت خیس از عرق و اب کیر نمی دانستم چه خاکی به سرم کنم برم مهرزاد بکشم برم مامانی رو جر بدم یا هر دو رو از خونه بندازم بیرون بعد از یه مدت طولانی که دراز کشیده بودم متوجه شدم یکی داره در رو باز میکنه زیر چشمی نگاه کردم دیدم مامانی با یه سوتین و شلوارک وارد اتاق شد من خودم رو به خواب زدم اومد و نشست روی تخت کنارمن وگفتتو حق نداری ناراحت بشی اولا من برای خالی کردن شهوتم متوسل به مرد غریبه ای نشدم واز مهرزاد استفاده کردم و دوما اگر سکس بده چرا تو که پسری اجازه دادی مهرزاد تو رو به گا بده و سوما وقتی تو به مهرزاد کون میدی ومن رو هم مهرزاد می گاد چرا من و تو باهم سکس نداشته باشیم پس برای ارضا شدن شهوتت لازم نیست به فکر زن دیگری باشی میتونی تو این خونه جای پدرت رو بگیری و با من سکس کنی پس تا آخر شب روی تختم منتظرت می مونم وبلند شد از اتاق رفت بیرون در رو بست من از جام پریدم شروع کردم به این ور و اون ور پریدن خیلی خوشحال بودم برای بدنی آنچنان سکسی که تو کفش بودم امشب به دست می آوردم بالاخره 10شب شد ومن رفتم به سمت اتاق مامان در رو باز کردم وای خدای من کونی که امروز تو کفش نصفه جون شده بودم جلوی من رو تخت قلمبه شده آماده ی گاییدن بود آروم آروم جلو رفتم نشستم بقل کون دستم رو گذاشتم روش مامانم گفت آفرین می دونستم میایی از امشب با هم زن وشوهرم تا زمانی که بابات بیاد من هم خیلی آروم شروع کردم به لیس زدن و کامل کون مامان رو لیس زدم تف کردم رو سوراخ قرمز کون مامان کیرم رو گداشتم جلوی سوراخی کون و آروم تا ته کردم داخل درست مامانم زن حشری بود ولی به خاطر سکس سنگینی که با مهرزاد داشت دیگه رمقی برای سکس با من نداشت من هم سخت نگرفتم و خیلی سکس راحتی با مامان کردم وبا هم صحبت کردیم که مهرزاد به دنبال خوابگاه باشه و از خونه ما بره و بعد از چند روز مهرزاد رفت و زندگی سکسی جدید با مامانم رو شروع کردم وهمیشه بهترین شکل نیاز سکسی هم رو برطرف می کردیم نوشته
0 views
Date: August 8, 2018