درود دوستان گلی که به هردلیلی میخان فحش بدن فحاشی کاملا مجازه خودتونو تخلیه کنید فداتون بشم من ماندانا 30 سالمه این داستان اولین لمس کردن همجنس خودمه که با اتفاقات بعدش براتون تعریف میکنم امیدوارم لذت ببرین از ازدواج من و مجتبی حدود دوسال میگذشت شوهرم نظامی بود و ازدواجمونم بدون هیچ علاقه ای انجام شده بود راستش حسی بهش نداشتم شاید باور نکنید ولی بیشترین چیزی که منو ازش سرد میکرد اون اسمش بود خیلی تو ذوقم خورد ازهمو اول اسمش ولی او بقول شما پسرا کیرشم نبود بدون توجه به خواسته های من هروقت میخاست میکرد اونم دقیقا نزدیک 30 دقیقه کیرشو میکوبید تو کسم شاید بگم چند ماه اول حال میکردم ولی بعدش لذت زیادی نمیبردم مجتبی روز به روز داشت تعغیر میکرد تو سکس میزد بهم اول رو باسنم طوری که چند روز کبود میشد فحش بهم میداد فحشای که من تا اونروز نشنیده بودم دیگه این روند انقد تکرار شد که یه حس لذتی بهم دست میداد وقتی میخابوند تو گوشم و بهم میگفت جنده اون خاهرتم باید بکنم جلو تو خلاصه این روند تا سال سوم زندگی ادامه داشت که خبردارشدیم خواهرزاده مجتبی شوهر کرده و ما چون شهرستان بودیم دعوتشون کردیم برا بار سوم بود که شکوفه رو میدیدم دیگه بزرگ شده بود و خیلی از هم خوشمون اومد شوهرشم راننده اتوبوس بود و هی چشاش تو بدن من بود و داشت منو با نگاش میخورد فرداش مجتبی گفت که میخام با شروین برم ببینم رانندگی اتوبوس چ حالی میده منم نفس راحتی کشیدم که حداقل میتونم با شکوفه باشیم و بعد سه سال استرس کس دادن به مجتبی نداشته باشم ساعت 6 صب رفتن من بیدارشدم که صبونه اماده کنم مجتبی رفت حموم و من موندم با شروین هیز و پررو نمیگم ازش بدم میومد فقط این هیز بازیش تو ذوقم میخوردبراش چایی ریختم گفت ماندانا خانم من والا نمیتونم رو میز میشینم زمین چای رو ورداشت و نشست رو زمین منم براش نون و گذاشتم دیدم بی شعور هی داشت دست میکشید رو کیرش انگار میخاست جابجاش کن ولی فیلمش بود منم زود رفتم تو اتاق دراز کشیدم کنار شکوفه که خواب بود دیدم مجتبی صدام کرد رفتم گفت بیا پشتمو لیف بزن با کلی خجالت از شروین چون شنید رفتم تو دیدم وای نهههه مجتبی کیرش تو دستشه و داره اشاره میکنهکه برم بخورمش ولی باید زود ارضاش میکردم که گورشونو گم کنن رفتم جلو اون اومد روبروم که خیس نشم موهامو گرفت و حسابی انگار دهن من کسه میکوبید تو دهنم کیرشو منم گفتم زشته خلاصه ارضا شد و رفتن اونا وقتی درو قفل کردم از پشت یکم خیالم راحت شد اومدم تو اتاق یکم بخابم واااای دیدم شکوفه به شکم خابیده دامنش یطرفش رفته بالا و یذره از شرت مشکیش معلوم بود اولین حسی که به همجنس خودم انقد شدید حس میکردم برا اولین بارهمو لحظه بود دیگه اتفاقی نیفتاد تا غروب از بیرون اومدیم خونه شام خوردیم و حرفای سکسی شرو شد که شروین چجوری میکنه و گفت فیلم داری سکسی ماهم اصلا ویدئو کلوپ فیلم سکسی بودیم نمیدونم چی شد هردومون شهوتی شدیم من با زن و دخترای زیادی تنها بودم ولی با شکوفه طوری دیگه بود گفتم بزا برق و خاموش کنم تا فیلمه معلوم شهفیلمش معمولی بود ولی ما حواسمون به هم بود و بدون هیچ حرفی نزدیک هم شدیم شکوفه چشاش بسته بود من اروم یکی از پاهامو گذاشتم وسط رون دوتاپاش واااااااای چ حالی بود او لحظه شکوفه یکم تپل نه خیلی ولی رون پاش دیوونم میکرد شلوارمو اروم دراوردم اینبار پای لختمو از زیر دامنش رد کردم تو پاش طوری که زانوم رو رسوندم به کسش فقط همو میمالیدیم و ناله میکردیم دامنشو دراوردم فقط سوتین و شرت تنمون بود افتادم روش گفت ماندانا بشو شوهرم امشب در حینی که سوتینشو دراوردم و سینشو لیس زدم گفتم من که کیر ندارم گفت نه فقط اداشو درار خشن باش مث مرد مث مردای تو فیلم منم کسمو چسژوندم به کسش از رو شرت و گفتم من خیلی خشنم ها گفت باش خیلی حالت التماسانه میگفت منم برام جالب بود و تحریک شدم کسمو میمالیدم به کسش گفتم شکوفه کیر کلفتمو میخای گفت اره ولی سیرم نمیکنه باید برام کیر بیاری گفتم خفه شو جنده و کارای مجتبی رو رو اون پیاده میکردم البته با این تفاوت که هردومون لذت زیادی میبردیم شرتمو دراوردم رفتم با کس نشستم رو دهنش گفتم هرزه بلیسش دیشب خونه نبودم کیر اورده بودی بکنتت گفت اره من میخام دوتایی منو بکنن کس و کونمو یکی کنن گفتم جنده هرزه مگه شروین سرت نمیکنه با ناله گفت نه من با کیر اون سیر نمیشم و همینجور ناله میکرد و میگفت بزن بهم منم اروم میزدم تا اینکه ارضا شد صدای جیغش از بس بلند بود گفتم همه شنیدن گفت تو ارضا نمیشی منم گفتم نه من یکم دیر میشم که اومدم تو حموم خودمو ارضا کردم خلاصه خابیدیم فردا هم تنها راحت میتونستیم کلی حال کنیمگفتم شکوفه چرا حموم نمیری برو یه دوش بگیر اون رفت حموم منم رفتم از همسایه طبقه بالامون گوشتمونو گرفتم چون فریزرمون سوخت روز قبلش اومدم تو خونه و صدای دوش حموم تحریکم کرد درزدم گفتم دلاک نمیخایید خانم اونم گفت بیا منو بمال منم رفتم لخت شدم و زیر دوش همدیگرو میلیسیدیم انگشت شکوفه تو کس من بود و منم اصلا تو این دنیا نبودم که با صدای جنده های یه مرد که دیدم مجتبی روبرومونه واااای همه جا تاریک شد دورسرم همه چی میچرخیدبه خودم اومدم صدبار تو دلم خوشحالی کردم که خوب شد شروین نبود وگرنه دیگه مجتبی هی داشت بد و بیراه میگفت شکوفه هم هی دایی ببخشی غلط کردیم به شروین نگو و گفت به شروین نگم که دیدم شروینم از پشت در گفت خاک تو سرت شکوفه باید طلاقت بدم یدفعه چشمم به شلوار مجتبی افتاد وااای چی میدیدم کیر مجتبی داشت شلوارشو جرمیداد حالا ما حوله دورمون اونم هی داشت حرف میزد بهمون ولی چشاش رو تن شکوفه بودشکوفه هی میگفت دایی هرکاری بگی میکنیم فقط فک کنم شکوفه هم کیر راست شده دایی جونشو دیده بود چون گریش بند اومدیدفعه مجتبی رفت بیرون حموم و بعد 30 ثانیه اومد تو نگام کرد گفت گم شو بیرون تا من تکلیفمو با این رو شن کنم و کمربندشو دراورد که یعنی میخام کتکش بزنم منم از ترس با حوله کوتاه که فقط سینه هامو پوشونده بود دویدم از در حموم بیرون رفتم دیدم شروین اونجاس ازبغلش تیز رفتم تو اتاق اصلا فک نمیکردم بخاد بیاد تو سه ثانیه نشد اومدو تا درو پشتش بست کامل دیگه فهمیدم قراره چی بشه تو اون لحظه یاد حرفای شکوفه افتادم که میگفت شروین کیرش سیرش نمیکنه و تصور شکوفه زیر مجتبی داشت شهوتیم میکرد که شروین اومد کنارم و گفت ماندانا جون ناراحت نباش دیگه کاریه که شده و منم پیش خودم گفتم حالا که مجتبی خان منو داده به این و راهی هم نداره بهتره لذت ببرم شروین دست کشید رو گردنم و گفت چه بدنی داری ماندانا منم دیگه داشتم شل میشدم حوله رو زد کنار و گفت اووووووف چه کسی هستی تو اروم خابوندم زمین سینه هامو مث سگ میلیسید دیگه شل شده بودممنتظر بودم ببینم کیرش چقدره که شلوارشو دراورد و نشست رو سینم با شرت کونشو میمالید به سینه هام منم از بغل شرتش کیرشو دراوردم شاید درازیش اندازه سیگار مهر بود ولی کلفتم نبود براش اروم میخوردم شرتشو دراورد پر دهنش تف بود همه رو ریخت رو سینه هام بعد نشست روش خودشو میمالوند به سینه هام منم کسم کیر میخاست گفتم بکن تو کسم یکم صدای نفسهام کم شد داد زدن های شکوفه رو میشنیدم شروین عین دوجنسه ها بود فقط دوس داشت یچیزی بماله خودش صدای جیغ شکوفه میومد من داشتم به حرفای شکوفه که میگفت دوتاکیر کس و کونمو یکی کنن میفتادمکه یدفعه مجتبی اومدلخت لخت با کیر راست کیرشون تناسب نداشت فیل و فنجون بود گفتم دیگه تمومه مجتبی گفت بلند شو جنده گفت شروین بزار تو کونش منم از رو میزارم تو کسش باورم نمیشد دوتاکیر میخان جرم بدن مجتبی میزد تو گوشم میگفت لال شو مادر جنده حرف بزنی باید شاشمم بخوری واااااای میکوبیدن تو کس و کونم از لذت خودم میگفتم بزنین بهم شکوفه هم از کنار در داشت جرخوردن منو نگا میکرد 6 ماه بعد این اتفاق من و مجتبی از هم جداشدیم شروین الان حدود 5 ساله زندانه بخاطر تصادف شکوفه هم طلاق غیابی گرفت و الان شاید چند ساله خبری ازش ندارم پایـــــان نوشته
0 views
Date: August 26, 2018