لز با گلسا توی خوابگاه

0 views
0%

سلام به همه دوستان عزیزم من الهام هستم و 22 سالمه این خاطره که براتون میگم کاملا واقعی هست و هیچ چیز بهش اضافه یا کم نکردم این داستان مربوط میشه به سال اول تحصیلم تو یه شهر ساری یعنی 3 سال پیش من دانشگاه آزاد ساری قبول شده بودم و خوشحال بودم که یه زندگی جدید رو شروع میکنم با مادرم برای کارای ثبت نام دانشگاه و خوابگاه و این حرفا رفتیم ساری کارای دانشگاه رو انجام دادم و با مامان واسه گرفتن اتاق رفتیم خوابگاه قرار شد برای آوردن وسایل و چیدن اتاق هفته بعدش بریم چون از 2 هفته بعد کلاسا شروع میشد برگشتیم تهران و من لحظه شماری میکردم که برم تو محیط دانشگاه و خوابگاه ببینم چه جوریه بالاخره هفته بعد رسید و من و مادرم با یه مشت وسیله رفتیم ساری وقتی رفتیم خوابگاه تو اتقم که رفتم 2 نفر از بچه های اتاق اومده بودن و یکی دیگه قرار بود فرداش بیاد اسم یکیشون گلسا بود که بچه تبریز بود و خب راهش خیلی دور بود اون یکی بچه گرگان بود که خیلی نزدیک بود و اون که قرار بود فردا بیاد بچه تهران بود وسایلمو جابجا کردم و اتاق رو تمیز کردیم و فرداش که دوست تهرانیمون اومد همه چیز رو مرتب کردیم و در اتاق رو قفل کردیم و رفتیم شهرای خودمون تا کلاسا شروع بشه و بیایم راستش تنها چیزی که باعث هیجان من میشد شروع شدن زندگی تو محیط خوابگاه و یونی بود و اصلا فکر رابطه با دختر تو سرم نبود خلاصه هفته اول مهر رسید و کلاسا شروع شد با بچه های اتاق رابطمون تو همون دو سه شب اول خیلی گرم شد و همه بچه های با حالی بودن خدایی من متولد 69 ام و یه سال پشت کنکور مونده بودم گلسا متولد 70 بود قدش بلنده پوست خیلی سفید و صافی داره ابرو هاش و موهاش مشکی مشکی بود و ابروهاش خیلی قشنگ پیوسته بود کلا خیلی بیبی فیس بود مخصوصا با ابرهای قشنگش گلسا خیلی خوش هیکل بود منم خودم کلا بدنم خیلی پر و سینه هام نسبتا بزرگه از همون روزای اول نگاهم نسبن به گلسا عوض شده بود دوستای عزیزم که تو خوابگاه زندگی کردن خوب میدونن که دخترا سکسی ترین لباساشون رو تو خوابگاه تنشون میکنن گلسای عزیزم همیشه لباسای صورتی و سرخابی خیلی سکسی و قشنگ میپوشید و انصافا خیلی به رنگ پوست و موهاش میومد انصافا تحریک کننده بود و منم خیلی به بدنش نگاه میکردم شبا وقت خواب خیلی به بدنش فکر میکردم و تو خیالم خیلی چیزا میومد هفته اول خیلی سخت گذشت ولی بالاخره تموم شد آخر هفته همه خوشحال که میخوان برن خونه هاشون اون 2 نفر که بچه های تهران و گرگان بودن روز 4شنبه که کلاساشون تموم شد وسایلشون رو جمع کردن که برن خونه من میدونستم که گلسا به خاطر راه دورش نمیتونه بره گناه داشت تنها بمونه منم گفتم نمیرم تهران و پیشت میمونم خلاصه بچه ها رفتن و منو گلسا تنها شدیم شب رفتیم یه شام خوردیم و اومدیم تا نصفه شب حرف زدیم و خوابیدیم فرداش کلی کارامون و کردیم تا عصر شد بیکار بودیم نمیدونستیم چکار کنیم از همه چیز حرف میزدیم به جز سکس خداییش هفته اول رومون نمیشد حرف از سکس بزنیم تا اینکه لپ تاپمو باز کردم و آهنگ گذاشتم گفتم گلسا پاشو یکم برقصیم دقیقا یادمه یه تاپ آبی روشن تنش بود با یه شلوارک خیلی تنگ سرخابی شرو کردیم به رقصیدن و دلقک بازی یکی دو بار شوخی شوخی پهلوهای منو با دست فشار داد آخه من پهلو دارم اونم هی پهلوهام و فشار میداد و میخندید منم همینطری پهلوشو گرفتم گفتم تو که هیچی نداری و همینجوری که پهلوش تو دستم بود محکم فشار دادم گفت دردم میاد منم کشیدمش سمت خودم و چسبیدم بهش ببینم عکس العملش چیه وقتی چسبیدم بهش و یکم فشارش دادم دیدم یهو خنده از رو لبش رفت و جدی شد نگاهش بهم عوض شد معلوم بود هم ناراحت نیست هم داره حالش تغییر میکنه منم ترسم یکم ریخت دستمو پشت سرش حلقه کردم و سرشو خودش آورد جلو و چشماشو بست لبمو گذاشتم رو لبش واقعا حس خیلی قشنگی بود جفتمون قلبمون داشت از سینمون میزد بیرون از شدت هیجان و استرس هم من اولین بارم بود با یه دختر هم اون خلاصه دستم تو موهاش بود و حسابی لب همدیگرو میخوردیم یواش یواش هلش دادم عقب چسبوندمش به دیوار و محکم چسبیدم یهش وقتی خودمو بهش فشار میدادم صدای نفسش بلندتر میشد منم محکمتر فشار میدادم دیگه نفهمیدم چی شد که دستمو بردم رو سینش و از رو لباس مالیدمش سینشو که میمالیدم آه آروم میکشید اونم دستشو میکشید تو موهام و با موهام بازی میکرد یکم که سینه هاشو مالیدم و جفتمون حشری شده بودیم تاپشو در آوردم سوتینشو باز کردم و یه خورده سینه هاشو مالیدم اونم لباس منو در آورد و حساب افتادیم به جونه سینه همدیگه همه ی بدنشو لیس میزدم خوابوندمش خودم خوابیدم بغلش و لیس زدم تا زیر نافش که رسیدم وقتی دست زدم به شلوارکش زد رو دستم گفت الهام حالمون بد میشه ها گفتم عیب نداره عزیزم و شلوارکشو کشیدم پایین شرتشو بو کردم و بعدش بوسیدم بیچاره خجالت میکشید آخه هم باره اولش بود هم چون فکرشم نمیکرد کارمون به اینجاها بکشه موهای کسشو اصلاح نکرده بود البته خیلی کم بود و کوتاه ولی سختش بود گفتم گلسا بخورمش برات گفت من دوس دارم اگه بدت نمیاد واااای که واقعا کسش بوی ملایم خیلی خوبی داشت وقتی لیس میزدم واقعا لذت میبرد و سینه هاشو میمالید زبونمو میکردم تو کسش و میخوردم واقعا داغ بود چند دیقه که خوردم پاهاشو سفت کرد معلوم بود داره ارضا میشه که یخورده ناله کرد و خودشو شل کرد کلی قربون صدقش رفتم و بلند شدم همینجوری که خوابیده بود رفتم بالای صورتش و کسم و چسبوندم به صورتش گفتم بخورش گلسا حسابی برام خورد و ارضام کرد ولی من راضی نبودم و دوس داشتم تا داغیم و تنهاییم تا تهش برم یکم دراز کشیدم بغلش همینجوری که خوابیده بودیم دستم لای پاهاش بود و یواشکی انگوشتمو میکشیدم لایه کسش بهم گفت الهام بسه خسته شدم منم گفتم باشه عزیزم تو استراحت کن بعدش رفتیم حمام و خودم چندتا تف روی کسش انداختم و با آب دهنم لیزش کردم و براش شیو کردم این اولین رابطه من با گلسا بود کم کم رابطمون خیلی حرفه ای شد که اگه حوصله داشتم و استقبال از این خاطره خوب باشه حتما مینویسم شب همگی به خیر نوشته

Date: September 30, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *