خاطره ای که میخوام براتونم برمیگرده به یکسال پیش من 26 سالمه تو دوران راهنمایی دوستی داشتم به اسم ریحانه که خیلی به نسبت سنمون شیطون و هات بود یادمه همیشه زنگای آزاد واسه هم چرت و پرتای سکسی تعریف میکردیم وقتیم برمیگشتم خونه شرتم خیس خیس بود بگذریم بعد از چند سال که بعلت اسباب کشی ما از اون محل همدیگه رو گم کرده بودیم دوباره بصورت اتفاقی دیدمش از اون به بعد دوباره دوستیمون گل کرد با این تفاوت که حالا بزرگتر و البته داغتر شده بودیم اطلاعاتمونم که خب بالاتر رفته بود حالا دیگه مفهوم کامل خیس شدن شورتم رو میفهمیدم و اینکه اون صحبتا عمدی بوده تا همدیگرو تحریک کنیم یه شب یکی ازدوستای من تولد گرفت من از ریحانه خواستم همرام بیاد و اونم قبول کرد آخرشب موقع برگشت خیلی دیرش شده بودچندین بار از خونشون بهش زنگ زده بودن و باهاش جروبحث کرده بودن من برای اینکه خودمو مسئول میدونستم باهاش توی آژانسی که گرفته بودرفتم تا دم خونشون پدرش منو از بچگی می شناخت میدونستم وقتی منو ببینه یکم خیالش راحت تر میشه و ریحانه رو دعوا نمیکنه همینطورم شد ازم تشکر کرد که ریحانه رو تنها نذاشتم و ازم خواست که امشبو پیش ریحانه بمونم چون مادروخواهرش رفته بودن یزد و ریحانه شب تنهابود منم قبول کردم شیب موقع خواب ریحانه بهم گفت که میتونم روی تخت خواهرش بخوابم اما من که هم بخاطرمشروبی که یکم خورده بودم داغ بودم و هم بخاطرپیشینه ی ذهنی که از ریحانه توی ذهنم داشتم تحریک شده بودم گفتم که میخوام پیش خودش بخوابم اونم مخالفتی نکرد و شب من و ریحانه از اینجا تازه شروع شد وقتی کنارش دراز کشیدم بوی عطر و بازمانده ی ارایشش حسابی تحریکم کرد نمیدونم عمدا اینجوری نفس میکشید یا چون من تو حال خودم نبودم انقدر حشری بنظرم میومد شروع کردم به نوازشش هیچکدوممون چشمامونو نبسته بودیم فقط بهم نگاه میکردیم بنظرم اومد اونم دلش شیطنت میخواد دلمو زدم به دریا و همینجورکه نوازشش میکردم دستمو رسوندم به گردن و بالای سینه هاش چشماشو بست و یه نفس عمیق سکسی کشید حدسم درست بود خودشم میخواست دیگه معطل نکردم نیم خیزشدم بهش نزدیکترشدم صورتمو بردم سمت صورتش چشمامو بستم و باقیشوسپردم به شهوتمون که ما رو چجوری و تا کجا پیش میبره لباشو میبوسیدم و میمکیدم مقاومت نمیکرد اما همکاریم نمیکرد انگار هم مردد بود هم توان مخالفت نداشت زبونمو به لباش کشیدم نفساش تندتر شده بودخصوصا حالا که لباشو بازکرده بود زبونمو کردم تو دهنش و عقب جلوکردم چیزی شبیه کردن داشتم با زبونم دهن خوشگلشو میکردم خنده داره اما باور کنین تحریکمون کرده بود ناخودآگاه شونه هاشو محکم گرفتم انگار که میخواد از دستم در بره تندتر زبونمو عقب جلو کردم اونم کم کم شروع کرده آه کشیدن انگار واقعا دارم میکنمش انقد گرم اینکارشده بودم که متوجه نشدم دستشو برده زیرشرتش و داره خودشو ارضا میکنه مطمئنم نمیدونست که میخوام تا کجا باهاش پیش برم و اصلا احتیاجی نیست که خودشو با مالوندن ارضا کنه سریع دستشو کشیدم بیرون ناله ای شهوتوار کرد که اعتراضشو از اینکار من نشون بده زیرگوشش گفتم هیچی نگو فقط لذت ببر امشب خودتوبسپار به من میبرمت فضا هوم سرشو به نشونه ی تایید تکون داد دیگه موتورم روشن شده بوداونم بهم اجازه ی کاملو داده بود به کارایی که میکرددم فکر نمیکردم فی البداهه پشت هم اینکارا رو باهاش کردم گردنشو میمکیدم و زبونمو میکشیدم به پوست برنزه تنش همزمان سینه هاشو از روی تاپش میمالیدم کم کم خودمو روش میزون کردم کسم کاملا افتاده بود روی کس تپل و داغش همزمان که گردنشو میخوردم آروم آروم کسمو به کسش فشار میدادم و چرخشی خودمو میمالوندم بهش آه ونالش روانیم میکرد بیشترخودمو بهش فشاردادم تاپشو زدم بالا سوتینشو دراوردم نفهمیدم جوری اما دودقیقه ای جفتمونو لخت کردم حالادیگه میشدخیسی کس همدیگروحس کنیم اومدم پایینتر سینه هاشو مثل یه بچه نوزاد میمکیدم ناله میکرد التماسم میکرد بیشتر بخورم مممممممم اهههههه عالیه میتراااا بخورشون جوووووون ممممممم دیوونه شده بودم رفتم سراغ شکمش لیسش که میزدم ناله هاش تحریک کننده نمیشد وووووی جووووونم آیییییییی رفتم پایینتر رسیدم به کسش بی معطلی با دستام یکم بازش کردم چوچولش زده بودبیرون نگاش کردم باالتماس نگام میکرد و نفس نفس میزد بهش لبخند زدم و سرمو بردم رو کسش شروع کردم به خوردن جوری میک میزدم که خودمم کم مونده بودارضا شم آممممممم همممممممم جووووون بخورمشششششش جوووووون چه خوشمزس کست اونم در جواب میگفت مال توعه عشقم تاصبح بمیکش منم وحشیانه تر میک میزدمو سروصدا میکردم تا دیوونه شه آروم زبونمو کردم تو سوراخ کسش قبلا بهم گفته بود که دختر نیست با خیال راحت زبونمو سر دادم تو اهی کشیدکه الان که یادم میاد خیس میشم فهمیدم خوشش میاد دراوردم دوباره کردم تو جیغ خفیفی کشید فهمیدم میخواد بازم تکرار کنم متوجه شدم بایدپشت هم اینکارمو تکرارکنم تا لذت ببره روناشو محکم گرفتم و شروع کردم به کردن کسش به زبونم مممممممم مممممم اونم برام ناله میکرد کسشو تکون میداد جوری که زبونم بیشتر بره تو سرمو فشار میدادبه کسش منم کم نذاشتم براش حسابی کردمش پاشدم میدونستم بازم میخواد امانمیخواستم به این زودیا ارضاشه خوابیدم روش پاهامو جوری دوطرفش گذاشتم که کسم افتاد رو کسش شونه هاشو محکم گرفتمو شروع کردم به مالوندن کسم به کس ریحان عزیزم زیرگوشش نفس نفس میزدم اونم برام آه میکشید غرق لذت بودیم داشتم منفجر میشدم سرعتمو بیشترکردم همزمان ناله میکردیم عرق کرده بودم و ریحانه زیرم داشت جون میکند تداعی این موضوع توی ذهنم خیلی به ارضاشدنم کمک کرد چون همون لحظه آبم اومد گذلشتم تا کاملا با آب کسم خیس بشه وقتی ازم تشکرکرد فهمیدم اونم تو اون وسط مسطا خالی شده اماکارم هنوز باهاش تموم نشده بود نوشته میتهنگام نوشته
0 views
Date: July 8, 2023