ماجرای من و میلاد با سحر

0 views
0%

تو پارک بودم با رفیقم چشمم دوتا دختر رو گرفت راه افتادیم دنبالشون رفتن سوار یکی از تابهای گردون شدن تاب دست یکی از دوستام بود بلیط رو ازشون گرفت و سوار شدن من و دوستم هم نشستیم پشتشون و تاب شروع کرد به حرکت کردن من تیکه مینداختم به دختره بهش گفتم تو حالت بد نمیشه سوار این تاب من که دارم بالا میارم نه تازه دارم حال میکنم ناکس خیلی خوشکل بود بچه کجایی اینقد شجاعی بچه مشهدم به به میشه شمارتون رو داشته باشم که اگه اومدم مشهد بیایین جاهای مشهد رو نشونم بدین باشه شمارتو بده من بهش گفتم و یادداشت کرد بهش گفتم میس بنداز اون دختره با دوستش رفت من و دوستم رفتیم پا بساط قلیون که دیدم یه شماره داره میس میزنه پشت سر هم بهش اس دادم شما همونم که تو تاب شماره دادی باشه دیگه خبری نشد تا فرداش اس داد سلام خوبی خوبم مرسی شما خوبین ممنون چیکار میکنی کجایی هیچی تو خونه بیکارم اسمت چیه داوود اسم شما چیه سحر چند سالته داوود 19 سالمه تو چند 20 اصلا بهت نمیاد نوزده سالت باشه چیکار کنم دیگه کمتر نشون میدم داوود تا حالا سکس داشتی برق از سرم پرید نه تو چطور من زیاد داشتم ببین من کس میدم ازت خوشم اومده خونه خالی جور کن واسه فردا که پس فردا دارم میرم تهران چقد میگیری 30تومن واسه هر نفر پس من و رفیقم که دیشب دیدیش میخوایمت باشه منتظرتم بای بای تو فکر خونه خالی پیدا کردن بودم خونه خودمون که خالی نمیشد رفیقمم خونه خالی نداشت سوار موتور شدم زدم بیرون یکی از بچه هارو دیدم که تو کار اسب و حیوون و اینا بود گفتم محمد جواد داداش خونه خالی سراغ داری خونه که نه ولی باغمون یه اتاق داره شب خالیه چیکارش داری منم کل داستانو واسش تعریف کردم گفتم شب بهت زنگ میزنم کلید باغو بهم بده رفتم خونه به میلاد زنگ زدم سلام داداش سلام خوبی کجایی مرسی خوبم تو خونم تو چطوری فدات داداش غرض از مزاحمت یه خانوم جور کردم بیا یه حالی به کیرت بده از بس کس ندیده پژمرده شده نــــهــــ بــــابـــــــا داوود دروغ میگی نه جون داداش شب جوره فقط برو داروخونه دوتا کاندوم تاخیری بگیر قرص تاخیری هم من میگیرم راستی قلیونتم بیار بکشیم توتون نعنا خوب هم بگیر باشه فقط خدا نکنه سر کارم گذاشته باشی نه بابا پس غروب بهت زنگ میزنم باشه خداحافظ خداحافظ نگاه به ساعت موبایلم انداختم 2 بعد از ظهر بود رفتم مغازه دو تا بسته پودر موبر گرفتم اومدم خونه رفتم حموم بدنمو شستم ریش و موهای بدنمو زدم و اومدم بیرون ساعت 3 بود تا شیش وقت زیادی داشتم رفتم تو نیمباز از یکی از اددلیستام که بیشتر باهاش آشنا بودم و میگفت زیاد سکس میکنم پرسیدم واسه تاخیری چه قرصی مصرف کنم اسم چندتا قرص گفت و چندتا اسپری پاشدم رفتم داروخونه اسپری ویاگرا که اون یارو گفت گرفتم به دختره زنگ زدم گفتم ساعت شیش و نیم بیا به این آدرس تو خیابون پیاده شو خودم بقیشو راهی نیست پیاده بیا دل تو دلم نبود که ساعت شیش بشه از یه طرف خوشحال بودم بعد نوزده سال قراره سکس بکنم از یه طرف استرس داشتم خدایی نکرده گیر بیوفتیم رفتم جلو تلوزیون نشستم و فیلم دیدم ساعتو نگاه کردم پنج و نیم بود به محمد جواد زنگ زدم گفت بیا در خونمون کلید رو بگیر کلید رو گرفتم و حسابی تشکر کردم به میلاد زنگ زدم رفتیم تو باغ ته باغ یه اتاق انباری مانند بود درشو باز کردیم و وارد اتاق شدیم اتاق نسبتا تمیزی بود چندتا عکس داریوش و ابی رو دیوار بود و یه تخت چوبی با یه تشک میلاد گفت برو آتیش روشن کن واسه ذغال قلیون تا من قلیون رو آماده کنم پاشدم چندتا تیکه چوب جمع کردم و آتیش رو روشن کردم به سحر زنگ زدم گفتم بیا به همون آدرس و وسط خیابون پیاده شو حدودا دیگه شب بود و هوا تاریک و سرد باغ هم حدودا از منتطقه مسکونی فاصله داشت بهم زنگ زد گفت اومدم بیا دنبالم حال ندارم پیاده بیام موتور رو روشن کردم و رفتم پیشش یه چادر مشکی سرش بود که اگه کسی میدید زیاد شک نمیکرد سوارش کردم به میلاد زنگ زدم در باغ رو باز کن که مستقیم بیام تو باغ رفتیم تو باغ گفت سردمه بردمش تو اتاق پیش بخاری نفتی گفت جاتون خوب نیست و حموم نداره فقط زیاد کثیفم نکنید گفتم به روی چشم میلاد قلیون رو چاق کرده بود آوردیم وکشیدیم میون کشیدن سحر یه دود گرفت اشاره به میلاد کرد که لبتو بیار جلو لب تو لب یه دود به میلاد داد بعدش به من خیلی حس خوبی بود قلیون که تموم شد گفت بار اولتونه آره باشه پاشد لخت شید کارتون دارم حالا حالا ها لخت شدیم و اونم لخت شد بدنش خوب بود سینه هاش ریز بود من از جلو بغلش کردم و میلاد از پشت گرفتش گفت جوووووووون یهو یادم اومد که اسپری رو نزدیم و سریع ارضا میشیم از جیب کاپشنم اسپری رو آوردم سحر گفت بده به من بزنم واستون اسپری رو گرفت و زد دور بیضه هام بعدش هم واسه میلاد زد یکم که شد بیضه هام شده بودن داغه داغ و میسوختن به میلاد گفتم اول تو بکن ببینم چند مرده حلاجی سحر کاندوم رو زد به کیر میلاد و خوابید رو تخت پاهاشو گذاشت رو شونه های میلاد میلاد شروع کرد به تلمبه زدن یه دقیقه که زد خسته شد خوابید سحر نشست رو کیرش و شروع کرد به بالا و پایین کردن و آه آه میکرد اووووووف جون چه داغه کیرت آخ کسمو پاره کردیییییی میلاد دست میزد به سینه هاش و اه آه میکرد ارضا شد میلاد پاشد رفت دستشویی باغ من رفتم پیش سحر به پهلو خوابیدیم جفتمون کیرمو گذاشتم تو کس سحر گرم بود حس خوبی داشت پاشو با دستم بالا گرفتم و تلمبه میزدم و دستم به سینش بود و میمالیدم و صورتشو بوس میکردم خسته شدم گفتم به حالت سگی بخواب اونجور راحت ترم تلمبه زدم و تو چهار الی پنج دقیقه آبم خالی شد تو کاندوم اصلا حس نداشتم که تکون بخورم پاهام سست شده بودعرق کرده بودم میلاد اومد گفت تموم شد گفتم آره سحر شرت و سوتینشو پوشید بردم راهنماییش کردم رفت دستشویی خودش رو تمیز کرد بعدش من رفتم تو دستشویی برگشتیم لباسامون رو پوشیدیم و میلاد باز قلیون چاق کرد کشیدیم باهم باز سحر با لب بهمون دود میداد یکم زیادی کشیده بودم سرم گیج بود رو پا سحر خوابیدم دستشو کرد تو موهام و نوازشم میکرد خیلی دختر خوب و مهربونی بود ولی نمیدونم چرا این کار رو میکرد از خودم بدم میومد از همه مردا یه حس بدی داشتم پول سحر رو دادم یکم هم بیشتر دادم رسوندمش تو خیابون تاکسی گرفت و رفت میلاد هم رفت نم نم بارون بود از مغازه یه بسته بهمن گرفتم و رفتم تو همون پارک یه جا خلوت نشستم و شروع کردم به سیگار کشیدن و به کار های امروزم فکر میکردم از اون روز به بعد با خودم عهد کردم تا وقت ازدواجم نه برم دنبال دختر نه سکس اولین بارم بود که داستان یا به عنوانی خاطره نوشتم مشکل جمله بندی زیاد داشتم اما سعی کردم غلط املایی نداشته باشم بدرود نوشته

Date: September 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *