با سلام این یه داستان همجنسگرایی و گی هستش اسم من محسنه و ۱۹ سالمه به گفته ی دوستان بدن خوبی دارم قدم بلنده وبدنم رو فرمه پوست سفید و بی مویی دارم بیبی فیسم چشمام عسلیه از همه مهم تررر باسن برجسته و خوشگلمه که به قول دوستام ژله ای و وقتی انگشت روش بزاری جای انگشت روش میمونه در کل کیس خوبی ام داستانی که میخوام بگم براتون لرمیگرده به ۲ماه پیش که من همراه خانوادم و بستگان مادرم به باغ پدربزرگم رفته بودیم از بستگاه مادرم تعداد زیادی اونجا بودن بین اونا یه پسر ۲۵ ساله قد بلند با بدن ورزشکاری بود پوست برنزه و صورت مردونه ای داشت با موها و ته ریش قهوای رنگ که زیر نور افتاب به زردی میزد بازوهای درشت و سینه های پهنی داشت و اونطور که فهمیدم از بستگان خیلی دور مادرم بود که قبلا ندیده بودمش تو باغ یه حوض خیلی بزرگ بود که به وسیله یک چاه پر اب میشد روز بعدی که ما به اونجا رفتیم کارگر باغ حوض رو پر کرد و یکی از اقوام پیشنهاد شنا کردن توی حوض رو داد البته من اهل شنا کردن نیستم ولی خوب با بقیه مردا رفتم کنار استخر و علی هم اومده من کنار حوض نشسته بودم که دیدم علی داره لباساشو در میاره باورتون نمیشه من تا حالا همچین بدنی ندیده بودم بازوهای درشتش بدون لباس بیشتر تو چشم میومد سینه های پهنش بدون مو بود پاهای عضله ای تو اون مایو تنگ نظر ادم جلب میکرد والبته کیر بزرگش که از زیر مایو قشنگ مشخص بود اینم بگم که قبلا اینجا اومده بود و از حوض و شنا خبر داشت داشتم میگفتم سیکس پک کاملی داشت من همونجا تصمیم گرفتم هرجور شده بهش بدم پس شروع کردم لباسامو در اوردم و رفتم تو اب و و رفتم جلوی دیدش شرتم معمولی بود و خیس که شد کونم به خوبی توش مشخص بود بدن سفیدمو نشونش میدادم و سعی میکردم نظرشو جلب کنم یکم که گذشت اومد سمتم و گفت مثل اینکه شنا بلد نیستی منم گفتم نه اونم گفت میخوای یادت بدم و منتظر جواب من نموند دستشو انداخت جلوی رون های من و تو اب معلقم کرد دستشو گذاشت زیر شکمم و گفت پا بزن من پا میزدم و اونم دستشو میبرد عقب تر تا به کیرم رسوند منم از خدا خواسته چیزی نگفتم وقتط دید من چیزی نمیگم دستشو گذاشتم رو کمرم و کمرو مالید یکم که گداشت گفت بیا بریم داخل خودمون خشک کنیم منم دنبالش راه افتاد رفتم تو و اون پشت سرم اومد و درو بست و بی مقدمه خودشو از پشت بهم چسبوند وایی بزرگی کیرش از رو مایو مشخص بود کیرشو انداخته بود لای چاک کونم و پایین بالا میکرد و با یکی از دستاش کونمو فشار میداد و با دست دیگه کیرمو میمالید نفس داغشو رو گردنم حس میکردم شروع کرد گردنم لیس زدن از زیر گوشم تا رو شونم لیس میزدو کیر کلفتشو لای چاک کونم بالا پایین میکرد یکم که گذاشت شورتمو در اورد و یهو حس کرد یه چیز داااغ رفت لای کونم چون خیس بودم و سردم بود داغی کیرش ده برابر شده بود وقتی کیرشو کرد لای پاهام از پشت به خایه ها میخورد و من لذت میبردم اونم شروع کرده بود به مالیده سینه هام یکم که گذشت خوابوندم روی زمین و کیرشو از جلو کرد لای پاهام اینجور کیرم بین شکم خودم و اون بود و کیر اون میخورد به سوراخم داشتم دیوونه میشد شروع کرد لب گرفتم و مالیدن سینه هام گردنمو خورد و رسید به سینه هام وای اون یه حرفه ای بود سینه ها مو مک میزد ومیلیسید بعدش منو به بغل برگردوند و به کیرش تف زد و میخواست بکنه تو که نرفت گذاشت لاپام و با دستاش خایه و کیرمو میمالید مم دیگه رو ابرا بودم که دیدم کیرشو در اورد و منو به حالتداگی در اورد و شروع به خوردن سوراخم کرد وای خیلی عالی میخورد اول کناره های سوراخمد زبون زد و بعوش زبونشو میکرد تو سوراخم با دو تا انگشت شصتش کناره های سوراخمو میمالید و زبونشو میکرد تو یکم که گذشت دستشو از زیر اورد و شروع به مالیدم کیرم کرد و انگشتشو کرد تو وقتی دید راحت میره پاشد و سر کیرشو فرو کرد وااای داشتم از لذت منفجر میشدم کیرشو تا دسته کرد تو و من یه اه کشیدم خم شد روم و شروع به مالیدن سینه هام کرد و کمکم هل میداد توم واای کیرش داغ داغ بود شروع کرد کمرمو لیس زدن انقدر ادامه داد تا کیرش کامل رفت توم شروع کرد تلمبه زدن وسرعتشو زیاد کرد واای خایه هاش میخورد زیر کونم داشتم میمردم یهو کیرشو در اورد و انداخت لای کونم و بالا پایین کرد منم لذت میبردم یهو کرد داخل هی در میورد و میکرد تو یکم که کرد برم گردوند به صورتی هفتی کیرشو کرد تو و همزمان لرام جغ میزد وای تا حالا اونجوری حال نکرده بودم داشتم ارضا میشدم که گفتم اومدم و اونم دستشو گرفت زیرش و بعد ابمو ریخت رو کیرررش واای داغ و لیز شده بود دیگه شروع کرده بود تند تند تلمبه زدن که یهو حس کردم کیرش داره سفت مبگیشه یهو در اورد و ابشو خالی کرد روسینم و یکمی پاشید رو صورتم بعد کیرشو شروع کرد به مالیدن رو اب خودش و روی سینم تا کیرش خوابید بعدشم منو تمیز کرد مابو رو پوشید و بهم گفت خواهشا کسی نفهمه و رفت واقعیت نداره داستان امیدوارم لذت برده باشید نوشته
0 views
Date: August 23, 2018