سالها پیش از این با همسرم آشنا شدم وازدواج کردیم چند سالی گذشت تا آنکه خاله همسرم بیمارشد و میبایست بصورت شبانه روز سرم دریافت کند بنابراین اورا به منزلش منتقل کرده و سرم اورا درمنزل وصل کردم و طبیعتا همانجا هم ماندیم شبها در اتاق پذیرائی درکنار هم ردیفی رختخواب می انداختیم و میخوابیدیم و معمولا همسرم دریک طرف من ومادرش درطرف دیگر من میخوابیدیم تا آنکه یک شب طرفای ساعت 3 صبح متوجه شدم که کسی با سینه های من بازی میکند ازخواب بیدارشدم ابتدا فکر کردم که همسرم است بعد متوجه شدم خیر مادرشه دستش را گرفتم و بردم پائین و وارد شورتم کردم و کیرم را که راست شده بود گذاشتم توی دستش و اوهم شروع کرد به مالیدن اون خیلی دلم میخواست برم روش و بکنمش اما موقعیت اونحا اصلا مناسب این کار نبود چون دوتا خاله دیگه همسرم و سه تا دختر خاله هاش و مادربزرگشون هم توهمون ردیف خوابیده بودن و ممکن بود کسی متوجه بشه بعد از حدود ده دقیقه دست اونو گرفتم و از شورتم درآوردم و خودم رو هم کشیدم طرف همسرم وحدود نیم متری بینمان فاصله افتاد و کمی بعد هم هردو خوابمان برد فردای آن روز مادر خانمم گفت باید برود منزل خودشان و چیزی را بردارد و بیاید و آنوقتها انقلاب فرهنگی شده بود و دانشگاه ما تعطیل بود و خلاصه بنده بیکار بودم ودر منزل این بود که با ماشین به اتفاق او به طرف منزلشان حرکت کردیم دربین راه گفت دیشب میخواستم آبت رو بیارم چرا نذاشتی ادامه بدم گفتم حالا چکار به آب من داشتی گفت آخه الان چهار شبه که خونه خاله جونیم و تو با خانمت برنامه ای نداشتی گفتم قربون آدم چیز فهم و خلاصه به منزلشان رسیدیم قفل در را باز کردیم و وارد هال شدیم و بلافاصله من دست بردم طرف کسش و اونو گرفتم با خنده گفت نکن و با خم کردن خودش خودش رو کسش رو از دستم کشید بیرون بغلش کردم و لباموگذاشتم رو لباش و با یکدست اونو که نفس نفس میزد به خودم چسباندم و با یک دست دیگه دامن اونو کشیدم بالا و دست کردم توشورتش کسش کاملا خیس بود و انگشتم به داخلش لیز میخورد کمی با انگشت ودست اونو مالیدم و بعد دستم و درآوردم و کمربندم رو باز کردم و کیرم رو از داخل شلوار جین و شورتم نجات دادم چون از راست شدن زیاد داشت میترکید دست اونو گرفتم وبردم پائین وکیرم رو دادم دستش و شروع کرد به مالیدن اون ومن هم داشتم کس اونو میمالیدم بعد کیرم را از دستش کشیدم بیرون و میخواستم بذارم توکسش که گفت نه نکن گناه داره گفتم باشه فقط میمالم به کست کیرم رو گذاشتم وسط کسش و به قول معروف شروع کردم به درمالی کردن وهمه این کارها را درحالی که ایستاده بودیم انجام میدادیم و طبیعیه که تو این وضعیت کیرم هم نمیرفت تو کسش چند دقیقه ای تکون دادم که یک مرتبه مادرزنم یکی از پاهاشو از یک طرف آورد بالا و کیرم تا دسته چپید توکسش و شروع کرد به گفتن وای وای وای وای و نفسش هم نگو ونپرس یکی دودقیقه ای به همین منوال گذشت کیرم و کشیدم بیرون و بدن اینکه حرفی بزنیم از هال رفتیم تو اتاق پذیرائی و خوابید رو فرش دوطرف شورتش رو گرفتم و اونم کمر خودش رو از زمین بلند کرد تا شورتش از پاش دربیاد شورت رو که درآوردم سرکیرم رو گذاشتم لای کسش و فشار دادم خیلی راحت ومثل آب خوردن تا انتها رفت تو افتادم روش وشروع کردم به کردن و دراین بین آرام آرام لخت شدم و بلوز اونو هم درآوردم و سوتینش رو بازکردم و پستوناشو که تا حالا ندیده بودم کشیدم بیرون و شروع کردم به خوردن اونا و همینطوری هم تکون میدادم تا یکبار دیگه با وای وای گفتن آبش اومد بعد ازاون پرسید تو چرا آبت نمیاد گفتم من کس باز حرفه ای ام تا خودم نخوام آبم نمیاد گفت خوش به حال فلانی اسم دخترش رو گفت و خاک برسر فلانی و اسم شوهرش رو گفت گفتم حالا توچی آبت اومد یانه گفت یه بار توهال یه بارهم الان که زیرت بودم گفتم میخوای بیشتر لذت ببری گفت آره گفتم پس بیا روم خوابیدم و اون اومد روی من و کیرم رو اول بوسید و بعد گذاشت وسط کسش و شروع کرد به تکون دادن و منم کمر و کون اونو میمالیدم و دوسه دقیقه ای گذشت که یک مرتبه شروع کردبه وای وای گفتن ونفس نفس زدن و نمیدونم گریه یاخنده چون هم اشک میریخت و هم میخندید بعد کمی آروم گرفت و یکبار دیگه البته خیلی زودتر آبش به همان ترتیب قبلی اومد بعد افتاد رومن وگفتم چرا تکون نمیدی گفت دیگه توان ندارم گفتم خب بخواب و خوابید افتادم روش و شروع کردم به تکون دادن چند دقیقه ای گذشت گفت آبتو بده گفتم نمیاد گفت چرا گفتم کست خیلی خیس شده و به نظر میاد خیلی گشاده کیرم به جائی گیر نمیکنه که آبم بیاد گفت میخوای بادستمال خشکش کنم گفتم بکن با دستمال کاغذی خشکش کرد اما تو کسش همچنان خیس خیس بود بازم آبم نیومد گفت چکار کنم که آبت بیاد گفتم حرفای سکسی بزن شروع کرد به گفتن جملاتی مثل این که قربون کیرت برم کیرت توکسمه داری منو میکنی داری کس منو میکنی کیرت تو دهنم کیرت تو کونم گفتم چی گفتی گفت کیرت تو کونم گفتم اگه راست میگی بده بکنم گفت تا حالا ندادم میگن درد داره گفتم اگه درد داشت میکشم بیرون و خلاصه برگشت انگشتم رو کردم توکسش و آب کسش رو برداشتم ومالیدم به سوراخ کونش و انگشتم رو آرام آرام کردم تو کونش و هردفعه دوباره انگشتم رو درمی آوردم ومیکردم توکسش و آب کسش رو میکشیدم بیرون و کونش رو خیس میکردم وقتی احساس کردم که کاملا خیس شده سرکیرم رو آروم کردم تو کونش یه کم تکون خورد و یه آخ کوتاه کشید چیزی حدود یک دقیقه طول کشید تا خیلی آروم همه کیرمو کردم تو کونش و گفتم بیبینم دردت اومد گفت نه گفتم حال تکون بدم گفت بده شروع کردم به آروم آروم تکون دادن اولش یه کم آخ واوخ میکرد ولی یواش یواش آخ واوخ تموم شد و بجاش شروع کرد به نفس نفس زدن و با هربار عقب جلو کردن من اونم کونشو میداد عقب تا بیشتر بره توکونش بازهم یکی دودقیقه ای گذشت گفت من فکر میکردم کون دادن درد داره ولی درد که نداره هیچ داره خوشم هم میاد وبعد خودش پیشنهاد داد که بذار بصورت سجده ای بشم که همه کیرت بره تو کونم کیرم رو کشیدم بیرون و بلند شد و بجالت سجده دراومد و منم تا دسته چپوندم توش و بعد گفتم حرفای سکسی بزن و اونم شروع کرد به گفتن عجب کونی میکنی کیرت تو کونم آبت تو کونم کیرت تو هیکلم کیرت تو کسم گفتم عزیزم چکار میکنی گفت کون میدم گفتم اگر همین حرف رو مرتب تکرار کنی آبم میاد نمیدونم چند بار این حرف رو تکرار کرد تا بالاخره آبم میخواست بیاد گفتم حالا کونت رو تنگ کن اونم کونش رو تنگ کرد و چند تا تکون آخر رو دادم و بعد آبم میخواست بیاد که چون کونش وتنگ کرده بود آبم نمیومد گفتم گشادش کن تا آبم بریزه توکونت اونم خودش رو ول داد و با لرزشی خاص تموم آبم رو ریختم تو کونش لباس پوشیدیم و برگشتیم خونه خاله جان درحالیکه هردو قرمز شده بودیم گفت برو یه دوری توخیابونا بزن تا یه کم حال وروزمون بهتر بشه و توی راه میگفت عجب کس وکونی کردی میدونی امروز منو کونی کردی گفتم بیخیال گفت حقیقتش نمیتونم راحت بشینم هم کسم وهم کونم درد میکنه ولی خب به لذتش می ارزید از اون روز هفته ای یکی دوبار مرتب اونو میکنم و اونم درمقابل خانواده اش شدیدا ازمن طرفداری میکنه و با نظر من لباس زیراشو میخره و با نظر من کسش رو میتراشه و نوشته
0 views
Date: July 22, 2018