سلام دوستان خاطره ای که تعریف میکنم مال سال91 هست میخواین باور کنین میخواین نکنین هر جور راحتین از خودم بگم 25 سالمه 178 قدم 110 وزنمه و مادر خانمم که اسمشو نمیگم 46 سالشه و وزنش 100 قدش 167 پوست سفید یه شکم نسبتا بزرگ که خیلی نازش کرده رون و باسن سفید مثل برف سینشم 80 بریم سر اصل خاطره من سال 90 ازدواج کرده بودم خانمم بعد شیش ماه حامله شده بود یعنی سال 91 شده بود اونم تو گرما تابستون من هنوز بیکار بودم و خونه میخوردم میخوابیدم خونه ما دو طبقه بود من و خانمم توی یه واحد بودیم و پدر و مادرم توی یه واحد دیگه خانمم برای خرج بیمارستان و بیمه مجبور شد بره کلاس قالی بافی تا بتونه بیمه قالی بافی بشه خانمم اون زمان ها 7 ماه میشد از بارداریش گذشته بود صبح پدرم با ماشین خانممو میبرد کلاس قالی بافی و مادر خانمم هم تو این مدت اکثر وقت ها میومد پیش ما میموند چون خانمم بچه آخری بود مابوش بهش بیشتر وابسته بود من یک سال بعد نامزدیمون بدجور رفتم تو نخ مادر خانمه چون جلو من خیلی راحت میگشت شلوار تنگ و تاب میپوشید یا تو تابستون با لباس های یکسره میگشت منم بدجوری سیخ میکردم میدیدمش مادر خانمم از نظر چهره خیلی شبیه به گوگوش هست من دیوونش بودم همین منوال گذشت تا بارداری خانمم مادر خانمم طبق معمول یک شب اومد خونه ما و خوابیدن موند و فردای اون شب هم خانمم باید میرفت کلاس تا صبح تو فکر کردنش بودم نقشه میکشیدم تا اینکه صبح شد و خانمم و همراه پدرم رفت کلاس و پدرم هم میخواست بره دنبال کاراهای بیمه برای خانمم منو مادر خانمم تو خونه تنها بودیم اینا رفتن مادر خانمم بیدار شد رفت دستشویی و اومد بیرون من تو حال دراز کشیده بودم با کیره شق شده زیر پتو اومد بالا سرم نشست با تلفن داشت صحبت میکرد با خواهرش منم بیدار شده بودم سلام علیک کردیم و رفتم دستشویی با کیر شق شده اومدم بیرون مادرخانمه متوجه کیر شق شده من شده بود رفتم کنارش نشستم رو مبل تلوزیون روشن کردم زدم شبکه جم و مادر خانمم داشت تلفن حرف میزد نقشه کشیدم بعد از تموم شدن تلفن دستشو بگیرم بندازمش رو مبل و بیافتم روش تلفنش که تموم شد گوشی گذاشت بهم گفت پاشو بریم صبحانه بخوریم رفت بلند بشه با هزار استرس دستشو گرفتم کشیدمش سمت خودم که گفت چیکار میکنی آخ افتاد رو مبل و دوباره رفت پاشه کشیدمش سمت خودم افتاد روم و دوباره بلند شد منم پاشدم محکم گرفتمش که خودشو پرت کرد رو زمین منم باهاش رفتم گوشه ی مبل گیر افتاد تکون نمیتونست بخوره همش تقلا میکرد منو میزد رفتم لبمو بذارم رو لبش سرشو برگردوند خیلی تقلا میکرد با کیرم به کسش فشار میاوردم کسش خیلی بزرگ بود و اندازه یک قنوت کسش بود تو همین تقلاها تونست بلند بشه بشینه منم از پشت بغلش کردم با دست چپم سینه سمت چپشو گرفتم و فشار میدادم با دست راستم کوسشو گرفته بودم تو دستم از رو شلوار ور میرفتم همش تقلا میکرد در بره و بهم فحش میداد چیکار میکنی گمشو کنار کثافت آشغال من که انگار چیزی نمیشنیدم و زورم هم دو برار شه بود دست انداختم رو گردنش خوابوندمش به پشت افتادم روش کیرم دقیقا مماس با کس تپلش بود رو کسش فشار میاوردم و سینشو میمالیدم اون فحش میداد تاپشو دادم بالا سوتین کرم زنگ بسته بود اونو دادم بالا سینس افتاد بیرون یه سینه با سایز 80 گردو سفید بود کردم تو دهنم خیلی تقلا میکرد تا دربره ولی من فقط سینشو میخوردم پنج دقیقه داشتم سینشو میخوردم اونم دیگه تقلاش کمتر شده بود فقط چشماشو بسته بود هر دو سینشو انقدر که خوردم قرمز شده بود دیگه نای تقلا نداشت تاپشو در آوردم و سوتینشو باز کردم داشتم با کسش ور میرفتم خیلی کسش تپل بود من عاشق کسش بودم دست کردم توشلوارشو از شرط رد کردم به کسش رسیدم کسش خیس شده بود دستم گذاشتم لاش انقدر خیس بود لیز میخورد منم با کسش ور میرفتم دستم خسته شده بود شلوار شرتشو در آوردم رفتم لای پاش شروع کردم به خوردن کسش خیلی کسش خیس بود یه لیس زدن به چوچولش کمرشو بلند کرد دوباره آورد پایین افتاد به جون کسش یک تیکه مو نداشت سفید و تپل دست میزدی میلرزید ده دقیقه براش خوردم زبونمو لوله میکردم میکردم تو کسش تند تند چوچولشو زبون میزدم دیدم شروع کرد به لرزیدن به آرومی از کسش آب غلیظ خارج میشد دیدم حال تکون خوردن نداره سریع لباس خودمو در آوردم لخت مادر زاد شدم رفتم بالا سرش کیرمو گذاشتم تو دهنش دوست نداشت ساک بزنه یکم تو دهنش عقب جلو کردم کیرم یه لحظه رفت سر حلقش اوق زد کشیدم بیرون رفتم لای پاش کیرمو میکشیدم لای کسش رو کسش تکون میدادم تلمبه میزدم پاهاشو انداختم رو شونه هام کیرمو یواش فشار دادم لیز بود کیرم کامل رفت تو فقط ناله میکرد من تلمبه میزدم یک ربع به حالت سگی و فرقونی کردمش کسش دیگه داشت آتیش میگرفت آبش روی رخت خواب ریخته بود و روی سوراخ کونش بود که با انگشت روی سوراخ کونش با آب کسش باز میدادم یواش یک بند انگشتمو گذاشتم تو کونش که خودش جمع کرد و رفت خووشو بکشه جلو محکم گرفتمش انگشتم تا ته کردم تو دیگه جیغ میزد میگفت تورو خدا دربیار من تا حالا از کون ندادم بهش گفتم عادت میکنی عزیزم صبر کن یکم با انگشت عقب جلو کردم شل شد و داشت حال میکرد دو انگشی گذاشتم تو کونش یکم ناله کرد و بعد جا باز کرد اشوم رفتم از تو کشو دراور کرم مرطوب کننده برداشتم زدم به سوراخش و کیرمو گذاشتم دم سوراخش ناله میزد میگفت نه تو رو خدا نه ولی من با یه فشار همشو توش جا کردم و چشاش درشت شده بود نفس نمیکشید یه لحظه پاهاش منقبض شده بود منم شروع کردم به آرومی تکون دادم ناله میکرد قسم میداد دربیارم از کونش ولی کونش تنگ بود نمیشد ازش گذشت قسم میخورد که به خدا تا حالا پدر از کون نکردتش پدر منظورش پدر خانمم بود بنده خدا نقاش ساختمون بود همش سرکار بود یه ده سالی با مادرخانمم اختلاف سنی داشت یه بیست دقیقه تو کونش تلمبه زدم اون فقط ناله کرد منم دیگه داشت آبم میومد از پشت موهاشو محکم گشیدم تند تند تلمبه زدم آبمو تو کونش خالی کردم دیگه نا نداشتم ولو شدم روش پنج دقیقه گذشت که سر حال شدم بلندش کردم زیر بغلش گرفتم بردمش حموم یه حموم در ورودیش با دستشویی یکی بود بردمش تو حموم آب گرم باز کردم قشنگ شستمش و با لیف و صابون لای کوس و کونشو شستم و با سینش ور رفتم سر آخر اب سرد زدم بهش یکم سرحال شد حوله پیچش کردم خشکش کردم از تو کیفش لباس آوردم تنش کردم براش صبحونه آماده کردم خورد بعد صبحانه گفت چرا اینکارو کردی الان چیکار میخوای بکنی بهش گفتم اگه یه راز بمونه همیشه ماله منی نمیذارم دیگه اذیت بشی بوسیدمشو لباس زیراشو انداختم لباس شویی شست بردمش رو تخت دراز کشید بنده خدا کونش درد میکرد نمیتونست راه بره یه ماساژ مشتی بهش دادم کنارش خوابیدم تا نزدیک دوازده بیدار شدیم بوسیدمش گفتم تو ماله خودمی از این به بعد همسر دوممی اونم خندید گفت نه بابا گفتم آره بابا الان پسرم پنج سالشه هنوز هم موقعیت گیر بیاد بهش حال اساسی میدم هر کی هم فحش داد به کیر پسرم چون من دارم بهترین کسو میکنم حالشو میبرم خواستی باورر کنی بکن خواستی هم نکنی نکن نوشته
0 views
Date: August 23, 2018
سلام خانم هایی که دوست دارند برده مطیع داشته باشند در خدمتم و زوج هایی که نفر سوم میخوان میتونن با من تماس بگیرن ۰۹۱۰۸۷۲۴۴۱۹
خواهشا آقایون برای سوژه جق زنگ نزنید مفعول نیستم بچه کونی هم نیستم آقایونی که تماس میگیرید برای نفر سوم و سکس با همسرتون داشته باشم بنا به دروغ ها و مزاحمت هایی که برام پیش آمده اول باید با همسرتون حرف بزنم