مادر زن چهل ساله

0 views
0%

سلام فرید هستم ده سال ازدواج کردم زن و خواهر زنم و مادرزنم از خوشگل های هالیود خوشگل ترند هستند و همه شون قد بلند و بلوند با استیل اروپایی وقتی خانمم 19سالش بود رفتم خواستگاریش چون خونه های ما نزدیک بود پیاده رفتیم و برگشتیم همون موقع که از خاستگاری بر می گشتیم یکی از اشنایان یواشگی به من گفت عجب مادر زنی داری خوش بحال شوهرش از دخترش خلیی جذاب تره منم با ترش روی برخورد کردم گفتم فکر نکنم از ابجیت قشنگ تر باشه اونم ماست شو کیسه کرد منیژه خانم وافعا زیبا و دلربا بود و هر آدمی دوست داشت نگاهش بکنه و لذت ببره بعد از قباله برون و عقد پای من هر روز به خونه شون باز بود شده بود روزی دو الا سه بار میرفتم خونه اونها فکر کنم تو جلسه سوم یا چهارم تو لب بازی سینه های زنمو دیدم گرفتم مکیدم بعد از اون بود که خیلی تحریکش میکردم چون تو خونه خودشون نمی شد کاری کنیم یا از ترس یا احتیاط از راه کلاس آموزشی بردمش خونه خودمان ولی اونجا هم نمی شد کاری کنم چون مادرم خوم هم دم دقیقه مواظب بود کار دست دختر مردم ندم تا اینکه یکی از اقوام رفت سفر و کلید خونه را برای سر کشی داده بود به ما فردای ان روز کلید جیم زدم و نامزدمو بردم کاری که نباید می شد انجام شد از خجالت هم در امدیم ولی تو سکس خیلی ناشی و خنگ بودیم از ترس زود برگشتیم خونه پدر زنم چون باید سر تایم خاص قبل از ظهر زنم خونه خودشان باشد حالا هر دو دیگه حریص تر شده بودیم و کسی نمی تونست جلو مونو بگیره چون رومون باز شده بود مادر زن جان قرص ضد بار داری تو کیف خانمم دیده بود و بهش گفته بود چرا اینها را داری استفاده میکنی و حق نداری با فرید تنها جایی بروی منم مجبور بودم وقتی خواهرش مدرسه هست فقط تو اتاق خواب مشترک زنم با خواهرش ده تا بیست دقیقه کار مو تمام کنم بیاییم بیرون که ظاهرا منیژ خانم همه چیزو از پشت در گوش میکرد و بعد از بیرون امدن ما رو خوب تحویل میگرفت و مطمئن بود داماد فرار نمیکنه 87_1 ادامه نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *