ماساژ دادن خاله و

0 views
0%

سلام دوستان اسم من کوروشه و میخوام داستان اولین سکس زندگیمو براتون بگم من 17 سالمه و کلاس سوم دبیرستانم این داستان برمیگرده به ماه تیر امسال که من امتحانات کلاس دهمم رو داده بودم و خالم نمیدونم چرا ولی اجازمو گرفت و من رفتم پیششون مشهد خونه ما تو یه شهر 200 کیلومتریه مشهده خالم اجازمو گرفت و من رفتم خونشون مشد اون شوهر داره ک شوهرش کارمند فرمانداریه و یه بچه 5 ساله هم داره ک پیش دبستانی میره اسم خالم مهریه و سی سالشه و به خاطر اختلاف سنی نسبتا کممون من اونو به اسم کوچیک صدا میکنم خالم یه زن خوش چهره به نظر من و لاغر اندامه و سینه هاش و باسنش معمولین من از وقتی داستانا و فیلمای سکس رو میدیدم خیلی دلم میخواست باهاش سکس کنم خلاصه من رفتم مشهد و قرار بود دو هفته تا یه ماه بمونم چون خونه داییمم مشهده و من با داییمم خیلی صمیمی بودم خیلی خوش میگذشت و دلم میخواست بمونم چندباری دستمو تو ماشین وقتی با داییم و خالم و شوهرش میرفتیم بیرون گذاشته بودم رو رون خالم و غرق میشدم توش و یواش یواش شرو میکردم و فشار دادن ولی اون فک میکرد میخوام اذیتش کنم و نیشگونش میگیرم و با خنده میگف نکن بپه چرا اذیت میکنی ولی همون بسم بود و به یاد رونای نرمش وقتی میومدیم خونه جق میزدم چندباری هم وقتی شوهرش سرکار بود و خالم میرف حموم من با یوسف پسرش به بهونه قایم باشک بازی میکردم و میفرستادمش بره چشم بذاره و میگفتم تا من نگفتم چشاتو باز نکنی و خودم میرفتم سر کمد خالم و با شرت و سوتیناش ور میرفتم و بو میکشیدم و بعدش جق میزدم خلاسه من تو کف خالم بودم تا اینکه اونروز رسید شب قبلش مادرشوهر خالم با دخترش و دامادش و نوه ش اومدن شام خونه خالم و آخر شب یوسف دنبال دختر عمه ش راه افتاد و خالمم موافقت کرد ک یوسف شب بره پیش نگار دخترعمش بمونه و قرار شد شوهرش فردا ک از فرمانداری برمیگرده بره دنبال یوسف و اونو بیاره خونه صب با صدای جاروبرقی از خواب پاشدم و رفتم تو هال و رفتم دسشویی و دست و صورتمو شستم و اومدم نشستم رو مبل خالم پرسید صبحونه میخوری گفتم نه دستت درد نکنه فقط یه چایی بسه چایی رو آورد و دوباره رفت سر جاروزدن خونه بعداز جارو کشی خونه رفت ک ناهار درست کنه و سر اجاق واستاده بود ک میدیدم هی شونه شو میماله رفتم تو آشپزخونه و دستمو گذاشتم رو شونه راستش و واستادم کنارش و گفتم خسته نباشی گف هلاک شدم شونمم درد میکنه گفتم غذاتو بذار بیا تا یه ماساژ حسابی بدم تا خوب شی گف غذامو ک گذاشتم دیگه تمومه ولی نمیخواد استراحت کنم خوب میشه خودش ول میکنه گفتم نه ماساژ حالتو جا میاره خلاصه به زور دستشو گرفتم و گفتم مهری بیا دیگه اومد و نشست رو مبل و من رفتم پشت مبل واستادم مبلاشون راحتیه و پشتی کوتاهی داره شروع کردم به مالومندن شونه هاش همینجوری ک میمالیدم دردش میگرفت و هی آخ و اوخ میکرد و مچ دستمو میگرف ک یواشتر بمالم و کم کم دیدم دردش ساکت شده و همونجوری نشسته و حال اومده بندای سوتینش تو دستم خیلی حس خوبی داشت از خواب پاشده بود و موهاش درهم برهم بود و گفتم یه لحظه صب کن تا بیام گف چکار داری گفتم واستا میام رفتم تو اتاقشونو و یه برس برداشتم و اومدم گف اوووو بابا بیخیال گفتم نخیر بشین ببینم از صب داری کار میکنی و ازین حرفا نشست و کش موییشو وا کرد و مم موهای بلندشو میگرفتم تو دستم و شونه میکشیدم یه کم که صاف شدن برسو گذاشتم کنار و با نوک انگشتام پوست سرشو میمالیدم و مث اینکه خوشش اومده بود چون سرشو با دستام جا به جا میکرد و همراهی میکرد رفتم کنارش نشستم و گفت تموم شد گفتم نه و همونجوری ک کنارش بودم بازوشو گرفتم و مالوندم و دست دیگمو گذاشتم رو رون پاش و جفتی میمالیدم ک دیدم چشاشو بسته و داره حال میکنه دستمو از بالای بازوش میکشیدم تا دستش و دستشو میگرفتم و یه کوچولو فشار میدادم ک دیدم اونم فشار میده دستمو خیلی یواش پاهاشم از زانوش تا ته رونش نزدیک کصش میکشیدم و میبردم پاییدن داشت عمیق نفس میکشید و چشاشو بسته بود که صورتمو بردم سمت صورتش و آروم گفتم خوبه اونم یواش گفت آره ولی نگفت بسه منم دوباره پاشدم پشتش و شونه هاشو میمالوندم و دستمو از سمت جلوم گردنش میکشیدم تا بالای سینه های روی سینه هاش نه بالاش انگشتام میخورد با لبه بالای سوتینش و اونم چشاشو بسته بود و با هر هرکت دست من یه نفس نسبتا عمیق میکشید دلمو زدم به دریا و همونجوری ک از شونه میمالیدم تا بالای سینش دستمو تا نسفه های سوتینش بردم تو و دیدم یه حالتی ک انگار میخواد باسنشو از رو مبل بلند کنه برداشت و خودشو صفت کرد وتا دراوردم دستمو دوباره شل شد فهمیدم ک خوشش اومده اینبار کامل دستمو بردم تو و وای خدای من نوک ممه هاش تو دستم بودن و هیچی نمیگف حسابی حشری شده بود دیگه ماساژ دادنو بس کردم و فقط ممه هاشو میمالوندم و چشای خمارشو ک حالا بازشون کرده بودو نگاه میکردم اونقدر نوک سینه هاشو مالوندم ک آهش درومده بود با خودم گفتم وقتشه دوباره اومدم کنارش نشستم و لباسو گرفتم و یواش با همراهی خودش درش آوردم و اووووووف چه ممه هایی همیشه زیر لباس دیده مودمشون و نمیدونستم چقد سفیدن یه سوتین مشکی تنش بود و اونو از پشت باز کردم و لبامو چسبوندم به لباش بدن لختشو میکشید به بدنم و لبای همو میخوردیم اونم حسابی حرفه ای همراهی میکرد حدود پنج دقیقه لب گرفتیم و یواش یواش با زبونم از لباش تا سینشو لیس زدم و نوک سینشو گذاشتم تو دهنم یه مک گنده زدم ک گفت آآآآآآآه شروع کردم یواش یواش خوردمشون و رو زانو واستادم کنارش و کیرمو دراوردم جلو صورتش بدون اینکه بگم گرفت و نوکشو با زبونش لیس میزد و داشتم دیوونه میشدم و دلم میخواست کامل بکنه تو دهنشو دیوونه وار نوکشو با زبونش لیس میزد و یه آه گنده کشیدم و یهو همشو کرد تو دهنش داشتم میمردم از حس شهوت و خالم داشت برا مث یه پورن استار حرفه ای ساک میزد اونقدر ساک زد ک حس کردم الانه آبم بیاد و درش آوردم و رفتم پایین پاش و شلوارک و شورتشو با هم کشیدم پایین واااای داشتم چی میدیدم یه کص تپل برعکس خود خالم ک تقریبا لاغر بود به رنگ صورتی خیلی روشن و یه کم مو بالاش معلوم بود او یهکم مو رو عموا نگهداشته چون بقیش شیو شده بود بدن تامل زبونمو گذاشتم روش و شروع کردم به خوردن حس کردم همه ماهیچه هاشو منقبض کرده و داشت آه میکشید و کیف میکردو منم حسابی بهش حال دادم و همه ججوره کسشو خوردم و زبونمو تو سوراخ کسش جلو و عقب میکردم و آه و ناله هاش خونه رو پر کرده بود یه لحظه دیدم خیلی بیشتر خودشو جمع کرد و ترشحات غلیضی ریخت رو زبونم و سعی کردم همشو بخورم ولی اونقدر شدتش زیاد بود ک همه صورتم پر شده بود چندتا آه کشید و با هر آهش مقداری ازون مایع میریخت بیرون تا اینکه دیگه چیزی خارج نشد دوباره کیرمو بردم سمت دهنش و دوبارره یه ساک حرفه ای زد و تا اینکه کیرم از تفش لیز لیز شد در آوردم و بردم سمت کسش با لحن خاصی گفتم اجازه هست اونم ک یه دستش به سینش و یکی دیگش با پشتی مبل بود به حالت مستی گفت بکککککن محلت ندادم و کیرمو کردم تو کسش کسشنه زیاد تنگ بود و نه زیاد گشاد خیلی کیف میداد هم کیر من و هم کس اون خیس و داغ شده بودن و من تلمبه میزدم وحشی شده بودم دراز کشیدم روش و لبام رو لباش بود و تلمبه میزدم ک دیدم داره آبم میاد گفتم آبم که هول شد و گف درار بریز رو سینم میترسید حامله شه منم فوری دراوردم و ریختم و شکم و سینشو و حسابی آبم خالی شد تا حالا اونقدر آب ازم در نیومده بود لش کردیم کنار هم و فقط لب میگرفتیم بهش گفتم ماساژ خوب بود یه لبخند زد سرشو گذاش رو پشتی مبل و یواش و آروم گف عالی بود بعد بهم گف پاشو برو دوش بگیر تا بعدش من برم ک الان رضا شوهرش میرسه گفتم باشه و رفتم حموم و بعدم اون رفت وقتی رضا و یوسف اومدن همه چی عادی بود و رفتار ما هم ازون به بعد مث قبلنه و با این تفاوت که خیلی با هم راحتتر شدیم و هر وقت وقت گیر میاریم کیر و کس همو دست مالی میکنیم ولی خب هنوز دوباره تو کسش نذاشتم و فقط برام میماله یا اگ وقت باشه برام جق میزنه امیدوارم خوشتون اومده باشه لذب برده باشین منتظر نظراتون هستم نوشته

Date: August 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *