سلام دوستان حدود یک ماه هست ما سایت شهوانی اشنا شدم خوب بریم سر اصل مطلب اسم من یوسف هستش ۱۶ سالمه قدم ۱۶۰ قیافم معمولیه ولی تو فامیل همه دوستم دارن و بخاطر اینکه درسم خوبه بیشتر بهم توجه میکنن اسم دختر خاله ی من زهرا مستعار سنش ۱۳ هستش اندام کون و سینه نداره ولی نرم و سفیده خیلی هم سفیده داستان از اونجایی شروع شد که همه خونه دختر خاله بزرگم شام دعوت بودیم خونه ما و خونه دختر خالم ۲۰ متر بیشتر فاصله نداره برا همین هی میرن و میان اونشب متوجه شدم پسر خاله دیگم که اسمش علی هست یک سال از من کوچک تره همش دنبال زهرا هستش و هر جا میره دنبالش میره بهشون مشکوک شدم یکبار که رفت دنبال زهرا منم رفتم دیدم جای دستشویی گرفتتش و داره انگولش میکنه علی هم چون با من راحت بود تا منو دید ادامه داد زهرا هم که سرخ شده بود گفتم من بزار انگولت کنم وگرنه به همه میگم که چیکار کردی بد بخت قبول کرد ب عد رفتیم بالا که کسی شک نکنه موقع خواب که شد چون همه خونه دختر خالم جا نمیشدن نصفی امدن خانه ما من با خاله هام راحتم و کنارشون میخوابم اونشب جای منو اونور انداختن ولی من بهانه اوردم که سرده و اینجور چیزا رفتم بین مامانم و خالم خوابیدم بعد دستم رو انداختم رو شکم خالم الان میگید که دروغه ولی گفتم با خاله هام راحتم و دختر خالم هم کنار خالم بود دستشو گرفتم میمالیدم وقتی همه خوابیدن منو اون هنوز بیدار بودییم دستم رو گذاشت رو سینه هاش سینه هاش کوچک بود ولی میشد یکم گرفت منم انگشت شصت دستمو تو دهنش کردم وقتی خیس شد روی سینه هاش میکشیدم فک کنم خیلی خوشش امده بود چون هی میخواستم دستم رو بکشم و بخوابم ولی نمیزاشت حدود ۲۰ دقیقه فقط سینشو میمالیدم فک کنم علی فقط انگل و لاپایی میکردتش و از این کارا نمیکرده بد بخت هم ارضا نمیشده بعد دستش رو گذاشتم رو کیرم البته فقط سرشو میتونست بگیره چون اونور خالم بود دستش رو قشنگ نمیتونست بزاره رو کیرم من که دیدم اینجوری حال نمیده از جام بلند شدم و رفتم کنارش خوابیدم یعنی بین خودش و باباش یک پتو کشیدم رو خودم اونم یکی کشید رو خودش دستمو از زیر پتو بردم زیر پتوی اون و کسش رو از روی شلوار میمالیدم بعد خودش اروم گفت از زیر بمال من همین کارو کردم اول میترسیدم بکنم تو کسش ولی یک حسی گفت بکن تو دستم رو میگم نه کیرم رو به انگشت فاک تف زدم و روی خط کسش کشیدم کم کم رفت تو اینقدر خوشش امده بود که به شکم دراز کشید و هی خودش رو فشار میداد که انگشتم بیشتر بره تو ولی دیگه تا ته انگشتم کردم تو نمی رفت بعد چند دقیقه فک کنم ارضا شد چون نه تکون میخورد هم انگشتم یک بوی گند گرفته بود اونشب منم ولش کردم و خوابیدم به امید فردا که بتونم بکنم صبح که بیدار شدم دیدم باباش امده بین ما خوابیده و منو داده اونور ما یک باغ داریم که با خاله هام شریکی هستیم باغ پسته هستش همه صبح رفته بودن باغ بجز ما بچه ها که ۴ تا پسر و ۱ دختر بودیم همه ما پسرا با هم راحت بودیم پسر خالم هام و پسر داییم رو میگم حتی چند بار با هم پسر کردیم که داستانش رو بعد این میگم خوب وقتی بیدار شدم معمولا از همه دیرتر بیدار میشم دیدم کسی خانه نیس فقط مامانم با یکی از خاله هام که مونده بودن اشپزی کنن بقیه رفته بودن باغ با پسرا یک نقشه ریختیم که زهرا رو ببریم خونه دختر خالم که هیچکس نیس و بکنیم راستش این دختر خاله ما به فیلم و بزنامه کودک خیلی علاقه داره همه با هم گفتیم که بریم خونه دختر خالم فیلم ببینیم تلویزیون اونا از مال ما بزرگتر بود رفتیم اونجا و تلویزیون رو روشن کردیم و مشغول نگا کردن بعد به علی و داداشش و پسر داییم گفتم برن بیرون تا منو زهرا تنها باشیم اینها هم رفتن بیرون نگهبانی بدنن کسی نیاد بعد من رفتم کنارش چون از دیشب رو مون به هم باز بود راحت بودم رفتم یکم انگولش کردم دیدم چیزی نمیگه بهش گفتم دراز بکش و شلوارت رو بکش پایین که بکنمت ولی قبول نکرد چند بار بهش گفتم ولی انجام نداد منم اعصابم خورد بود رفتم پسرا رو صدا زدم امدن و بزور شلوارش رو کشیدم پایین منم سریع کیرم رو انداختم لای پاش دیگه مقاومت نکرد سوراخش کونش رو نگا کردم واقعا تنگ بود معلوم بود نداده هنوز منم یکم تف زدم به سوراخش و یکمم به کیرم امدم بکنم تو سوراخش که نمیزاشت و هی تکون میخورد ما هم گفتیم ولش و لاپایی زدم بهش تا ابم امد تا حالا اونقدر اب نداشتم اونقدر بود که روی مبل و شلوار زهرا ریخت یکمم رو شلوار خودم وقتی من کردمش پسر داییم امد بکنه که بهش نداد و از شانس بد بخت پسر داییم همون موقع از باغ امدن و دختر خاله بززگم امد خونش و ما هم سریع جمع کردیم نشستیم فیلم دیدیم این بود داستان امید وارم خوشتون امده باشه داستان سکس با پسر کونی محلمون رو هم سریع مینویسم میزارم ممنون که خوندین در این هنوز شروع کاره و من سکس های زیادی با همین دختر خالم داشتم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018