سلام حسام 28 سال مدتی کمی بود از سربازی اومده بودم و درشرکت تولیدی دستگاههای تاسیساتی دوستم مشغول شده بودم دوستم درخط تولید مسئولیت کنترل کیفیت و سرپرستی خطر ایمنی رو داده بود نیروها خانم بودندبین 20 تا35سال برای صحبت با آنها بسیار سربزیر و با احترام بودم سرویس صبح چون دیر میرفتم یک پراید با اداری ها و سرویس برگشت چون زودبرمیگشتم بابچه های خط در مینی بوس بود صندلی یکی به آخرمینشستم کنارپنجره و تنها مدتی دقت کردم دیدم صندلی جلوبغل شیشه دختری که از همه جوان تر و زیباتر بود نشسته هیکل بسیارجم وجور و کم سن اوایل با وسوسه جنگیدم اما خیلی زود کم اوردم درخط بارها خیلی غیرمحسوس نگاه خیره او رو به خود دیده بودم و همین وسوسه ام رابیشتر میکرد روز اول بادستم صندلی جلوروگرفتم و سرانگشتانم را کم کم به پشت سرش که بحالت خواب به پشتی تکیه داده بودمیزدمو در روزهای بعددستمو کاملا گذاشتم زیرسرش دیگه مطمئن شدم مشکلی با کارام نداره دستمو از بغل پایین آروم بردم جلو و پرده رو روی دستم انداختم که کسی نبینه و شونشو لمس و محکم گرفتم بعد سینشو جوری که دستم زیر شالش باشه گرفتم و آروم دستمو کردم داخل و مالوندن سینه هاش که سایزش بسیارعالی و فقط دستمو پر میکرد چند دقیقه این کاروکردم برام جالب بود چه زود پا داد بعددستمو بردم تو شلوارش و کس خیسشو مالوندم اما انگشتام نمیرسید که بکنم تو گذشت فرداش تو خط سرمو که برگردوندم دیدم خیره داره نگا میکنه منم خیرش شدم ودرحین نگاه رفتم بسمت طبقه پایین که برم توالت کارم تموم شد داشتم دستامو میشستم که دیدم اومد تا اون موقع غیر کار حتی کلمه ای باهم حرف نزده بودیم تا رسید تو بغلش کردم و لب گرفتنو مالوندن بردمش تو توالت گفت زود بریم شک نکنه کسی گفتم حداقل واسم بخور سریع زیپمو باز کرد وقتی میخورد داشتم دیوونه میشدم و بجایی رسیده بودم که میگفتم کسیم اومد بدرک یهو بخودم اومدم که ابم اومد شرمنده شدم ولی بعد دیدم جوری داره ابمومیخوره و التموتمیزمیکنه که بدون شستن فقط بادسمال خشکش کردم و کردم تو شلوارم بعدازاون بارها بردمش خونه و کس بسیار تنگشو کردم و بینهایت لذت بردم اگروقت کردم ماجرای اونام مینویسم نوشته
0 views
Date: January 5, 2019