سلام خدمت دوستان چندسال پیش من دبیرستانی بودم وعصرها که میومدم خونه از جلوی خونه خواهرم نرگس رد میشدم نرگس متاهله اون موقع حدود 30 سالش بود و اندام سفید پوست و برجسته ای داشت از من میخواست هرروز برم ببینمش چون منو خیلی دوست داشت جلوی من همیشه با زیر شلواری و تیشرت میومد خیلی دوس داشت شوخی کنه گاهی پیشکولم میکند منم دنبالش میدوییدم اون خودش رو روی زمین مینداخت منم قلقلکش میدادم میخندیدیم گاهی هم کشتی میگرفتیم ولی هیچ حس سکسی نداشتم دوسش داشتم بگذریم تابستوناهم خونشون پلاس بودم تا اینکه یه روز اومدم خونشونشون طبق معمول در باز بود چون خونشون زوار میومد رفتم داخل خونه دیدم نرگس با چادر جلو باز ایستاده بود زوارکش محلشون هم واستاده بود داشت تماشا میکرد چندثانیه متوجه حضور من نشدن منم ساکت نگاهشون کردم پسره متوجه شد سریع گفت سلام حمید اقا بی سرو صدا اومدین منم یه نگاه تندی کردم رفت بیرون بعدش خواهرم از خجالت نمیدونست چی بگه گفت زوارکشه داشت خونه رو نگاه میکرد قیمت میزاشت منم خندیدم گفتم مراقب باش ابجی رو خودت قیمت نزاره رفتیم طبقه بالا چادرشو انداخت چی بود شلوار صورتی با تیشرت ست اونجا بود گفتم اگه باهاش حال نکنم به غریبه ها میده کیرم راست شده بود چای خوردیم طبق معمول شوخی شروع شد یه پیشکول گرفت خواست فرار کنه گرفتمش خودش دراز کشید عادت داشت قلقلکش میدادم پاهاش باز میشد منم خوابیدم روش کیرم گرمای کوسش رو احساس میکرد تقریبا داخل شیار کوسش شده بود گفتم حالا میخوام یه کشتی نفسگیر باهات بگیرم اونم خندید منم چسبیدم بهش تو خونه غلط میخوردیم هر روش میرفتم وقتی روش میرفتم میبوسیدمش و خودمو میمالیدم نرگش هم خوشش میومد حال جفتمون خراب شد ارضا شدم فهمید منو بوسید گفت داداش گلم خسته شده گفتم اره بعد گفتم نرگس جان من خوشم نمیاد با غریبه ها لاس بزنی اونم گفت تو هر روز بیا حمید جان با هم لاس بزنیم منم تا چند وقت همینطور میرفتم حال میکردم الانم آرزومه یه روزی با خواهرم سکس لختی کنم کاش میشد عجب کوسیه ببخشید دوستان خواستم خلاصه بنویسم نشد نوشته شهرام
0 views
Date: August 23, 2018