مالیدن ممه های مامانم

0 views
0%

مادرم یه بار رفته بود چک آپ کامل یکی از آزمایشهاش مربوط بود به آلرژی بهش یه دستگاهی داده بودند که بایستی شب تا صبح به بدنش وصل میکرد دستگاه عبارت بود از یک کمربند که روش یک قطعه الکترونیکی که مثل ساعت مچی کامپیوتری بود به این قطعه شلنگی وصل بود که باید از رو شکم رد میشد و وقتی به بالا میرسید به دو قسمت تقسیم میشد که هرکدام بایستی تو یکی از سوراخای بینی قرار میگرفت یه بسته چسب بیمارستانی هم بود که شلنگ رو باهاش میچسبوندن رو بدن که شل و ول نباشه شب ساعت 1 بود تقریبا مامانم اومد تو اطاق گفت بابات خوابیده بیا اینو وصل کن فردا باید ببرمش آزمایشگاه یه لحظه بدنم سرد شد به جون عزیزم صدای قلبم از ته گلوی خشک شدم میومد منم کمربندو دور کمرش بستم بعد گفتم خوب اینو الان از زیر تی شرتت باید رد کنم گفت باشه تی شرت رو کمی داد بالا اوفففف دیدم سوتین نبسسته معمولا موقع خواب سوتین نمیبنده بعد شلنگو رد کردم از بالا دست برد از وسط ممه هاش کشید بیرون اومدم چسب بزنم دیدم سخته اینجوری گفتم کمی تیشرتو بزن بالا اولش خجالت کشید ولی داد بالا وای دوتا ممه 85 قلپی افتادن بیرون شل بودن کمی ولی گنده من دستم میلرزید دیدم شلنگ درازه گفتم از زیر سینت ردش میکنم اووووووووفففففففففف با دست راستم ممه چپشو دادم بالا وایییییییییی چه حسی بود داشتم از شهوت و استرس و هیجان میمردم یه تیکه شلنگو اونجا حلقه کردم چسب زدم بدنش کمی عرق کرده بود تا اومدم از وسط سینش بدم بالا خوشبختانه شلنگ زیر سینش باز شد دیگه شد بهونه واسه من که سینه سمت راستشم بدم بالا بهم گفت صبر کن تی شرتمو کامل در بیارم میخواست مثلا من به ممه هاش دست نزنم منم گفتم نه نیاز نیست الان تموم میشه به بهونه بستن شلنگ اینبار دودستی ممه هاشو دادم بالا وایییییییییییییی دیگه تابلو شده بود دقیقا نوک ممه هاش سفت شده بود چسبهارو زدم گفتم پاشو کمربندتم اوکی کنم میخواستم به بهونه کمربند آروم شرتو شلوارشو یه کم بدم کنار از بالا کسشو ببینم دیدم خیلی ضایس دیگه تموم شد سریع رفتم دستشویی جلق بزنم تا کشیدم پایین دیدم خودمو خیس کردم جالب بود اون همه پیش آب اومده بود من نفهمیده بودم خلاصه یه جلق مشتی زدم نوشته ابن

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *