سلام بهروز هستم 21ساله ما تو ی آپارتمان کوچیک زندگی میکنیم همه ی همسایه ها باهم رفت و اومد داریم مادر من 41سالشه و قد کوتاهی داره وسینه های80کونه تپل پدرم به خاطر شغلش ماهی ی هفته میاد ی شب صدای عجیبی از کولر اومد مامانم رفت پشت بام اومد گفت کولر بوی سوختنی میده زنگ زد به همسایمون شوهرش نصاب کولره گفت میام ولی11شد نیومد من تو اتاقم دراز کشیدم بعد از نیم ساعت دیدم صدا میاد گوش دادم دیدم همسایه اومده با مامان رفتن پشت بام و مامان به آقا سعید میگه پختم از گرما پس کجایی آقا سعید هم با خنده میگه پس امشب حسابی عرق کرده من متوجه نشدم منظورشو بعد از ی ربع صدای تعمیر کولر دیدم آقا سعید میگه حالا بیام پایین یعنی خوابه مامانم گفت وایسا برم نگاه کنم منم که اصلا نفهمیدم یعنی چی خودمو زدم به خواب که دیدم بهش گفت آره خوابه بیا ولی زود تمومش کنیا دیدم آقا سعید اومد جلو در ورودی و زیپ شلوارشو باز کرد و ی کیر سفید و گنده در آورد من که از لای در نگاه میکردم گفتم امشب ی خبرایی هست دیدم مامان یهو جلو پاش زانو زد و شروع کرد به ساک زدن آقا سعید میگفت تند تند ساک بزن مامانمم میگفت دارم میزنم دیگه گیر نده منم لای در اتاق از ترس میلرزیدم باورم نمیشد مامانم داره ساک میزنه بعد از چند دقیقه مامانم بهش گفت من دهنم داغون شد یکم روغن کاری کن بد باز میشه من نفهمیدم یعنی چی دیدم آقا سعید خندید و گفت چشم عزیزم مامانم شلوارشو کشید پایین و آقا سعید گفت کدوم درا خرابه باز نمیشه مامان هم چهار دست و پا شد و گفت این در بعد آقا سعید کیرشو گذاشت در کون مامانو شروع کرد تلمبه زدن مامانم نم نم و آروم میگفت کیر همه همسایه ها تو کونم آخ بکن زن جنده باورم نمیشد واقعا مامان من ی آدم چادری و شیخ اینجوری داره کون میده بعد یهو آقا سعید لرزید و گفت اینم روغن خانوم آخخخخخ جنده آب آقا سعید اومد همشو ریخت تو کون مامانم بعد سریع لب همدیگرو بوسیدن و رفتن منم تا صبح خوابم نمیبرد نوشته
0 views
Date: July 8, 2023