قسمت قبل تو مسیر برگشت به خونه از شرکت بودم که گوشیم زنگ خورد پشت فرمون شماره رو درست نخوندم و جواب دادم بفرمایید سلام ماندانا وسط خیابون کل رانندگی یادم رفت شانس اوردم خلوت بود و کسی فحش نداد زدم کنار ماشینو امیدوار بودم اشتباه شنیده باشم سلام خوبی ممنون چه خبر سلامتی بد موقع که زنگ نزدم نه بگو باید ببینمت برو بابا اینو گفتم و گوشی رو قطع کردم پسره ی پررو بعد سه سال زنگ زده انگار هیچ اتفاقی نیفتاده اونقدر از نظر عصبی بهم ریخته بودم که شروع کردم به گریه کردن واقعا تمرکز رانندگی نداشتم گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به سپهر سلام عزیزم سپهر نمیتونستم گریه نکنم چی شده مانا هیچی نشده پس چرا گریه میکنی خوبی تصادف کردی نه نه نگران نشو خوبم کجایی خونه میتونی بیای اینجا دنبالم دعوام شده با یکی نمیتونم رانندگی کنم کی چی شده داری نگرانم میکنی هیچکس خوبم فقط بیا خیابان باشه تا ده دقیقه دیگه میرسم سرمو گذاشته بودم رو فرمون و گریه میکردم یک ماه از شروع رابطم با سپهر گذشته بود و همه چی عالی پیش می رفت همیشه وقتی همه چی خوب پیش میره باید منتظر چیز بدی میشدم گوشیم دوباره زنگ خورد خودش بود فقط صداشو خفه کردم و جواب ندادم باید قوی می بودم نمیخواستم دیگه صدای نحسشو بشنوم با خودم جنگ جنگم میشد که یکی زد به شیشه سپهر بود قفل درو باز کردم و درو باز کرد هول شده بود دستمو گرفت منو اورد بیرون ماشین مانا خوبی سالمی چی شده وسط خیابون محکم بغلش کردم و شروع کردم به گریه مانا گریه نکن زشته کنار خیابون اروم باش عزیزم هدایتم کرد به سمت شاگرد که گوشیم دوباره زنگ زد گوشی رو قاپیدمو ریجکتت کردم بعدشم سایلنت کردم کی بود مانا چی شده بهت میگم بذار اروم شم دستام میلرزید و نمیتونسم وایسم کمکم کرد بشینم و نشست پشت فرمون جلوی یه سوپری نگه داشت رفت یکم شیر کاکایو و شکلات اینا خرید هول هولکی بازشون کرد و گرفت جلوم بخور رنگت پریده نمیتونم به زور بخور قندت افتاده یکم شیر خوردمو احساس بهتری بهم دست داد صفحه ی گوشیم هی روشن میشد که توجه سپهر بهش جلب شد کیه این همه زنگ میزنه یه لرزه به تنم افتاد گوشیمو ازم گرفت و خاموشش کرد اروم باش عزیزم رسیدیم خونشون رفتیم بالا و تو هال نشستیم یکم اب یخ و ابمیوه اینا به زور به خوردم داد حس بهتری داشتم نشست رو کاناپه و بلندم کرد تا یه وری بشینم تو بغلش بهتری عزیزم اره ببخشید اذیتت کردم قلبم وایستاد چی شده بود با کی دعوات شده اون زنگ زد اون کیه سالار خب گفت باید ببینمت تو چی گفتی قطع کردم خب دختر خوب چرا اینطوری شدی به گور باباش خندید زنگ زد بهت تو هم که جوابشو ندادی ول کن بابا الانم شمارشو میذاریم رو بلک لیست ناشناس هم جواب نده پیشونیمو بوسید و منو گذاشت رو مبل بلند شد گوشیمو برداشت و روشنش کرد شمارشو سیو کرد تو گوشی خودش مانا جان میخوای دهنشو سرویس کنم نه نمیخوام کش پیدا کنه تو هم نباید درگیر این قضیه شی پاشو بریم بیرون یه دوری بزنیم حال توهم بهتر شه سرم درد میکنه سپهر بذار یه چرتی بزنم یه ارام بخش خوردمو خوابیدم از وقتی با سپهر اوکی شده بودم اروم تر بودم دوز قرصامو کمتر کرده بودم ولی این حمله ی عصبی که بهم دست داد دوباره محبور شدم زیاد بخورم نمیدونم چند ساعت بود که خوابیده بودم دیدم سپهر داره صدام میکنه مانا ماندانای من بیدار میشی چشامو باز کردم شب شده بود چراغا خاموش بود ولی همه جا با نور شمع روشن شده بود دور تا دور خونه رو شمع چیده بود بوی عودم همه جارو گرفته بود چیکار کردی سپهر دوس داری معلومه که اره پرده کنار بود و شهر از طبقه ی بیستم معلوم بود کجاشو دیدی یه اهنگ لایت که یه خواننده به زبان فرانسه چیزایی میخوند گذاشته بود دستمو گرفت و بلندم کرد و برد کنار پنجره قدم زدن با پای برهنه روی سرامیک سرد حس خوبی میداد میز شامو چیده بود و صندلی رو کشید عقب تا بشینم اشپزیش خیلی بهتر از من بود یه غذای دریایی درست کرده بود وقتی شروع کردم به خوردن تازه متوجه گشنگیم شده بودم تند تند غذا میخوردم عین از قحطی در رفته ها که دیدم نشسته نگام میکنه خجالت کشیدم اون طوری نگام نکن قربونت برم که یه بار دیدم خجالت کشیدی پرروی من بی تربیت خودتی سعی میکرد حال و هوامو عوض کنه تا کمتر به اتفاق ظهر فکر کنم ولی مگه می شد تمام ذهنم درگیر سالار بود چرا زنگ زده بود چی میخواست صداش هنوزم خوب و سکسی بود لحنش همون بود هیچ فرقی نکرده بود اخرین باری که دیدمش تو کافی شاپپی بود که همیشه میرفتیم ماندانا من دیگه نمیتونم ادامه بدم باید برم انگلیس خب برو چرا بهم میزنی من صبر مبکنم اصن چند سال دیگه میام پیشت قضیه چیز دیگه ایه چی دارم میرم اونجا برای ازدواج عروسی کیه خودم چی میگی شوخیت گرفته ماندانا من دوست داشتم ولی خب کارامون اونجا درست شده باید برم یعنی چی غیر از من با کس دیگه ای هم بودی نه پس چی میگی ببین من قبلا باهاش بودم تا اون مهاجرت کرد ولی الان کارای من درست شده باید برم باید بری پیش اون یعنی چی سالار من نمیفهمم اره منظورت اینه اونو بیشتر از من دوست داری ماندانا تو خیلی خوبی طفره نرو اونو بیشتر از من دوست داری نه ماندانا نرو پس یعنی چی من اصلا نمیفهمم مجبوری مگه یه چیزی بوده بینتون تموم شده حالا چرا میخوای بری پیشش وقتی دوسش نداری دوسش دارم نه بیشتر از من گیج شده بودم باورم نمیشد که منو ول کنه و بره با یکی دیگه بخاطر مهاجرت کردن نمیفهمیدم و فک میکردم شوخیه ماندانا منو ببخش مگه واقعا میخوای بری اره پس من چی تو موقعیت های بهتر از من برات پره میفهمی تورو دوست دارم باید برم چرا خب منم میام چند سال دیگه سالار بخدا نمیفهمم چی میگی ببین قبل اینکه تو باشی اون بود رابطه ی ما بخاطر دوریش کمرنگ شد میخوام بقیه ی عمرمو باهاش باشم تو هم سعی کن فراموشم کنی و بری دنبال زندگیت دوس خیلی کثافتی اشغال عوضی از سر میز بلند شدم و زدم بیرون باورم نمیشد کسی که اینقدر بهش اعتماد داشتم تمام مدت ذهنش جای دیگه بوده و من براش یه زنگ تفریح بودم روز به روز داغون تر میشدم من بودم که درگیر قرص و داروهای ضد افسردگی شدم حالا بعد از 3 سال که یادم رفته و با سپهر خوشحال ترینم برگشته چی میخواد چرا زنگ زده بهم با دستاش اومد از پشت بغلم کرد اروم گونمو بوسید و منو از افکارم بیرون کشید همه ی زمانی که داشتم فکر میکردم میزو جمع کرده بود از رو صندلی بلند شدم و گفتم ببخشید کمکت نکردم روبروم وایستاد و منو تکیه داد به میز امشب شب توعه مانای من کاری نباید بکنی بی حوصله تر از اونی بودم که باهاش صحبت کنم سرم درد میکرد از گریه های ظهر دستامو دورش حلقه کردم و سرمو گذاشتم رو سینش حوصله ی حرف زدن نداشتم بارها بهش گفته بودم که چقدر دوسش دارم حضورش بهم ارامش میداد سرمو برداشتم از سینش و نگاهش کردم چشم تو چشم موهاش بلند شده بود و از بالا چند تاش ریخته بود تو صورتش قبلا ها همیشه ریشاشو میزد ولی یه هفته ای میشد که نزده بود و قیافشو مردونه تر کرده بود به اجزای صورتش نگاه میکردم به اینکه چقدر زیبا افریده شده انگار واسه بار اول بود که میدیدمش دستمو بردم تو موهاش اونقدر دوسش داشتم که اگه هزار بارم بهش میگفتم اروم نمی گرفتم شروع کردم با باز کردن دکمه های پیرهنش دستمو رو سینش میکشیدم بعد از یک ماه تقربا میدونستم از چه کارایی خوشش میاد بعد از پریودم بود و سپهر حسابی دلش برام تنگ شده بود میخواستم خوبی هاشو جبران کنم مانا اگه خسته ای بذار واسه یه وقت دیگه نگاش کردم و خندم گرفت خسته ی تو باشم شوخیت گرفته اروم صورتمو بردم جلوش چشمامو بستم گذاشتم لبام خودشون راهشونو به لباش پیدا کنن اروم همو میبوسیدیم جفتمون عاشق لب گرفتن بودیم اکثر اوقات چندین دقیقه طول میکشید خوبی سپهر به این بود که هول نبود همیشه قدم به قدم میرفت جلو و لذت سکس رو چند برابر میکرد البته گاهی هم تو موقعیت هایی مجبور میشدیم سریع انجامش بدیم چند دقیقه بعد از بازی لب چشمامو باز کردم و دیدم داره لبخند میزنه میدونست لبخند که میزنه قلبم براش میریزه و 1000 برار خواستنی تر میشه پیرهنشو دراوردم کمربند شلوارشو هم باز کردم لباساشو از ظهر عوض نکرده بود میدونست اینطوری بیشتر دوست دارم شلوارشو دراورد و از روی شرتش کیرشو ماساژ میدادم ساک زدنو دوست داشت نشستم رو صندلی ناهار خوری و اوردمش جلوتر شرتشو دراوردم و کیرش مثل فنر پرید بیرون بهش گفتم پاهاشو یکم باز کنه تا بیاد پایین تر تاحالا تو این پوزیشن نبودیم دستامو گذاشتم رو باسنش و کیرشو تا جایی که میشد کردم تو دهنم به میز تکیه داده بود تا کمتر خسته شه با موهام بازی میکرد و موهامو جکع کرده بود تا بهتر ببینه صورتمو سرمو جلو عقب میبردم و با لذت تمام میمکیدمش چند دقیقه ای شد تا سرمو کشید عقب از رو صندلی بلندم کرد و برعکس شدیم حالا من بودم که به میز تکیه داده بودم لباسامو در اورد یه دستشو برد پشت کمرم خودمو بهش نزدیک تر کرد اون یکی دستشم رفت نزدیک کسم شروع کردیم به لب گرفتن که دیدم انگشتشو فرو کرد تو کسم لذت عجیبی بود حسابی اون تو بازیش میداد و به دیواره های واژنم میزد از لذت زیاد لباشو گاز گرفتم هیچی نمیگفت و با جدیت مشغول کارش بود منم یاد گرفته بودم زیاد حرف نزنم تو سکس انگشتشو که دراورد منو نشوند روی میز پاهامو دورش حلقه کردم و یهو دیدم داره بلندم میکنه سپهر نکن میفتم هیسسسسس نترس گرفتمت منو برد سمت اپن و تکیم داد بهش هم تو بغلش بودم هم وزنم زیاد اذیتش نمیکرد ارتفاعش به حدی بود که دقیقا کیرش یکم پایین تر از کسم بود پاهامو از دورش باز کردم و گذاشتم کارشو بکنه کیرشو گرفت تو دستش و تنظیم کرد رو کسم یکم که کرد تو پشتمو گرفت یهو هولم داد سمت خودش افتادم تو بغلش و کیرش تا ته رفت تو کسم ای ی ی ی سپهر دیوونه درد و لذت درونم جمع شده بود پاهامو دورش حلقه کردم و محکم بغلم گرفت شروع کرد به تلمبه زدن برعکس شد و تکیه داد به اوپن تا راحت تر باشه منو بالا پایین میکرد کیرش رو نقطه ی جی من بالا پایین میشد صدام رفته بود بالا که فهمیده بود دارم ارضا میشم برعکس شد کیرشو دراورد و منو نشوند رو اوپن برو عقب عزیزم رفتم عقب و خودشم نشست روبروم پاهامون از دو طرف اوپن اویزون بود دستاشو برد عقب و تکیه دادشون به اوپن حالت نیمه خوابیده پیدا کرد رفتم جلو ترو اروم نشستم رو کیرش منم مدل خودش دستامو کذاشتم رو اوپن تا کیرش بهتر به جی اسپاتم بخوره پاهامون ضربدری از اوپن اویزون بود تنامون از هم دور بود ولی حسابی به هم وصل بودیم شروع کردم به تلمبه زدن یکم حالت سختی بود ولی خیلی لذتبخش بود چندین دقیقه که گذشت داشتم ارضا میشدم و حسابی خسته شده بودم کشیدیم بیرون سپهر اومد پایین و منم اورد پایین تکیم داد به اوپن تو همون حالت ایستاده کیرشو کرد تو کسم این دفعه فشارش بیشتر به پشت واژنم بود تند تند تلمبه میزد که من بی حس شدم خودمو انداختم روشو بغلش کردم چند تا تلمبه ی دیگه زد که دیدم کسم داغ شد ابشو خالی کرده بود تو کسم خیس عرق بودیم نای تکون خوردن نداشتیم دستمال برداشتیم و تمیز کردیم خودمونو همون طوری ولو شدیم رو کاناپه سپهر تو بهترینی باید به تو بیام دیگه نور شمع ها و اغوش سپهر ارومم کرده بود همیشه معاشقه ی بعد سکس رو بیشتر از خود سکس دوست داشتم یپهرم با حوصله بود همراهی میکرد تو صحبت کردن خودمو جابجا کردم و رفتم تو بغلش خدا کنه مامانم حالا حالاها از پیش رکسانا نیاد چرا دلت تنگ نشده مگه اخه رابطمون یکم سخت میشه بهش نمیگی یعنی نمیدونم اونم چشمش مثل من ترسیده میترسم بگم هی بگه باید بری ببینه تورو باهات حرف بزنه نگران میشه بدتر خب میرم باهاش حرف میزنم و از نگرانی درش میارم تو کم کم زمینه چینی کن وقتی اومد یهو جا نخوره چی بهش میگی هر چی که بپرسه فک کن بپرسه چرا ماندانا رو انتخاب کردی شیطون شدیا سوالاتو خودت بپرس خب چه ربطی به مامانت داره نخواستیم اصلا ممم چون چون دوست داشتم دیگه چیمو دوست داشتی خب همه چیزتو مثلا مثلا کاری به کار کسی نداری سعی میکنی از قدرت زنونگیت سو استفاده نکنی مثلا اینکه دختر قوی ای هستی دیگه من از دخترای لوس خوشم نمیاد همینا نه ظاهرتم هست چشم و ابروی مشکیت موهات نگاهی که داری اندامت پسره ی هیز یه بارم بهت گفتم نمیشه تورو ندید اروم لباشو بوسیدم شروع کرد به نوازشم ماندانا جونم این پسره رو چه کنیم سالارو اره دوست ندارم مزاحمت شه الان که ارومم دلم میخواد ببینمش که چی بشه که ببینم چی میخواد دوست دارم پشیمون شده باشه و من اینبار حالشو بگیرم اگه هنوز دوسش داشته باشی چی اگه دوسش داشتم که الان تو بغل تو نبودم سپهر حق داشت نگران باشه وقتی صداشو شنیدم اولش بهم ریختم ولی بدمم نمیومد ببینمش ولی سپهر همه ی روز و شبم بود نگران نباش سپهرم مانا جونم میخوای ببینیش باهاش قرار بذار من بهت اعتماد دارم ولی اگه رفتی و دلت لرزید بلایی که اون سر تو اورد تو سر من نیار شده بود مثل پسر بچه ها چشماشو بوسیدم چیکار میتونستم بکنم که اروم شه هیچ چیزی به ذهنم نمیرسید چه کنم اروم شی سپهرم چه کنم مطمئن شی دوست نداشتم وقتی اون شخصیت محکم اینطوری نگران میشد یه جورایی دلم میلرزید هیچی عزیزم اگه لازم باشه میجنگم برات لازم نیس عزیزم تو خیلی وقته فاتح قلبم شدی بمون امشبو جون بخواه باهم رفتیم دوش گرفتیم حالا من بودم که باید روحیشو عوض میکردم شروع کردم به قلقلک دادنش زیر دوش محکم دستامو گرفت و قفلم کرد منو اذیت میکنی غلط کردم غلط کردم نکنی منو دیگه دیره دستامو گرفته بود با یه دسش و با دست دیگش منو چسبوند به خودش الکی مقاومت میکردم بازم دلم میخواستش هیچوقت ازش سیر نمیشدم منو چسبوند به دیوار و تو چشام نگاه میکرد شانس اوردی دلم سوخت برات بعد از حموم دیدم 20 تا میسد کال و چند تا مسیج داشتم یه شماره ی دیگه بود خودش بود سالار بود ببین ماندانا ازت خواهش میکنم بذار ببینمت باید باهات حرف بزنم ماندانا چیز مهمیه که باید بدونی شروع کردم به نوشتن پنجشنبه ساعت 2 رستوران نایب ولیعصر میبینمت موهامو خشک کردم و رفتم تو تخت کنار سپهر خوابیدم بغلم کرد تو این یه ماه هر شب تو بغلش خوابیده بودم مطمئن بودم که یه موی سپهرو با دنیا عوض نمیکنم سپهر هوم داشت خوابش میبرد با دنیا عوضت نمیکنم خودم میدونم بگیر بخواب شبت خوش بچه پررو چرخید و بغلم کرد شبت خوش دنیای من ادامه نوشته
0 views
Date: May 1, 2022