مجاهدین جلق

0 views
0%

چند روزی بود بدجور دلم هوس یه جلق درست و حسابی کرده بود میتونستم تو حموم کارمو انجام بدم اما تو اتاق پای کامپیوتر با یه فیلم عاشقونه از یه مزه دیگه داره در به در دنبال یه فرصت بودم تا به مقصودم برسم اما شانس که نداشتم لامصب باید اسمش رو میزاشتم کیر سیاه کلفتی که همیشه در مقعد بنده فرو رفته بود تا اینکه یه روز صبح ساعت حدود 10 بود که بیدار شدم رفتم تو آشپز خونه دیدم کسی نیست اتاق ها رو گشتم انگار واقعا هیچ کس خونه نبودبهترین فرصت نصیبم شده بود باید ازش بیشترین استفاده رو میکردم صبحونه رو سریع خوردم و در اتاق رو قفل کردم و نشستم پشت کامپیوتر فیلمی که دوست داشتم رو پلی کردم شلوارک و شورتم رو در آوردم و یه دونه کرم دست و صورت داشتم که من طریقه ی مصرفش رو عوض کرده بودم برداشتم قشنگ مالیدم به اطراف کیرم و تو حس و حال خودم بودم و رو ابر ها سیر میکردم که یهو صدای زنگ در رو شنیدم ای کیر تو این شانس دیگه چقدر این جمله رو تکرار کنم سریع خودمو جمع و جور کردم و یه دستمال برداشتم و کیرمو تمیز کردم حالا با اون کله ی کیریش مگه هرچی اینور و اونورش میکردی و تو سرش میزدی میخوابید به ناچار سرشو دادم بالا گذاشتمش تو کش شلوارکم تا خیلی تابلو نباشه درو باز کردم دیدم آبجیمه مامان خونه ست من یکی دو ساعت پارسا رو بزارم پیشش نه خونه نیست خدافظ هوووووووش چرا درو میبندی گفتم که کسی نیست برو رو سر یکی دیگه خراب شو پس تو خرس گنده به چه دردی میخوری مگه من ل له ی بچه مردمم یکی دو ساعت بیشتر نیست مجید پایین منتظره من رفتم حداقل پوشکش که کردی گند نزنه به زندگیمون نه بابا پارسا دیگه مردی شده دستشویی داشته باشه خودش میگه احساس میکردم کونم به چهار روش سامورایی گاییده شده از این بدتر هم میشد دایی دایی چی میگی دایی گشنمه مگه اون بابای گشنه ات چیزی نداده بخوری ها بیا بریم ببینم چی تو یخچاله در یخچال رو که باز کردم مثل همیشه از کون آخوند هم پاک تر بود این بچه هم که دهن مهن منو آسفالت کرد از بس که وق میزد گفتم آسفالت یاد بازی آسفالت افتادم فانوسا عجب بازیه خوبی ساختن مخصوصا نسخه ی مود شده و 8 1 رو بگیرید حرف نداره بیا دایی بیا بریم تا سر خیابون یه چیزی واست بگیرم و بیایم لباس پوشیدم بغلش کردم و رفتیم مغازه سر خیابون یه مشت چیز میز واسش گرفتم خواستیم برگردیم که دیدم هر کی اونجاست داره بهم پوزخند میزنه بععععععععععللللللله کار از کار گذشته بود توله سگگگگ تو چه طوری هم زمان هم ریدی هم شاشیدی مگه مامانت نگفت که قبلش میگی دستشویی دارم خاک تو سر اون بابات بکنن آخه مگه من چه گناهی کرده بودم سر تا پام هم زمان هم بوی عن گرفته بود هم بوی شاش آبروم هم تو در و همسایه رفته بود دیگه مثلا میخواست بدتر از این چی بشه نمیدونم چطوری رسیدم خونه و رفتم تو حموم داشتم گند کاری آقا پارسا رو میشستم که یکی با مشت میزد به در حموم انگار مامانم اومده بود نره خر این بچه اینجا داره هلاک میشه بعد تو توی حموم چه غلطی میکنی خودتو بابات رو از یه جوب پیدا کردن هر دو تا لنگه ی هم بی مسئولیت و هر دو تاتون هم که از مخ آزاد مامان جون با بابا دعوات شده چرا پای من بدبخت رو میکشی وسط حالا بیا و خوبی کن قشنگ احساسات مادر و فرزندی بود که بین ما جریان داشت و تازه به اوجش رسیده بود تا یکماه بوی عن میدادم به کنار حالا باید غر غر های مامان خانوم هم تحمل میکردم دیگه بدتر از که محاله مردم دوست دخترشونو با خاله ی دختره و عمه ی دختره و فک و فامیل دختره رو میبرن خونه و کس و کونشون رو یکی میکنن ما اومدیم یه جلق بزنیم از زمین و زمان واسم میومد از بس کیرم رو هم حواله این شانسم کرده بودم اونم باهام لج کرده بود هی بهم کیر میزد آخر شب شده بود داشتم از شق در میمردم این کیر بی وجدان هم مگه ول کن ما بود یه نگاه کردم دیدم داداشم خوابه خیلی آروم و بی صدا کامپیوتر رو روشن کردم تا دوباره مشغول بشم که داداشم زد رو شونم و گفت جقی اعظم قبلنا بیشتر مراعات میکردی کور شدی بدبخت یکم رعایت کن نتیجه اخلاقی اتاق مستقل از نعمت هایی ست که نصیب بندگان برگزیده میشود نوشته

Date: November 23, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *