محارمَ محارمُ محارٍم ۲

0 views
0%

قسمت قبل محارمَ محارمُ محارِم ۲ طنز ـ ویژه بیماران جنسی چیه باز دوباره زنگ زدی باو بهت گفتم ک من چ بدونم پوست کیری ک رفته رو چجوری بر میگردونن اخه مغزه خرتو گایییدم با چی زدی مگ ـ رتب کسخل رتب نه و رطب همون ک شبی خُرماس پدر خرس ما اونو باچایی میخوریم با چیه اون زدی ـ ن ن اون رطب ن رتب باباااااا ن رُب تاید بتادین خیلی وقتا ب پیدایش و دلیل آفرینشت فک میکنم آرمان یعنی ناموسا اگ خدا بودم خیلی بهت حال میدادم میکردمت ی سلول تو زیر بغل یکی از بنگیای دروازه دولاب اخه خارکصده اونقد زدی کیرت پاره شده من نمیدونم اخه چرا اینقد تو حشرییی ـ حالا دیشب داستانش فرق میکرد فانتزیم رو عمم و نوشتم تو سایته بود ک گفتی ب چروکای خایم نصفه ایران باهاش میزنن بخونن اره داداش تو دانیل فرناندز دومینیک شولین استیلی مردمی ام ک میخونن داستانتو آقا میرزا مصطفی عظیم الدوله ملقب به پدرام زنونه پوش برو برو ک میترکونی استعدادشم داری ب نوشتنت ادامه بده فقط ی منت سره ما بزار ی مدت زنگ نزن کیرت دهنم تلفن را قطع شده مقابل دیدگان خود و کیره بی پوستش میبیند شرتش را ک بر اثر خودارضایی مرگ بار شب گذشته اش غرقِ در منی و خون و رگ های پاره شده ی دستگاه تناسلی خویش است را از پای فکنده ب داخل سبد لباس ها در حمام خانه انداخته و با ماتحتِ برهنه ی خود به سمت سیستم و سایت پر طرفدار شهوانی هجرت نموده و شروع ب نوشتن میکند اینبار با این عنوان مامانم سوشیال فرندم شد اسمم سیناست 25 سالمه از وقتی از کص ننم بیرون اومدم تا شهریور پارسال ک دیگ کم کم مَردی شده بودم براخودم بامامانم میرفتم حموم قدم 195 ی کیر دارم سانت نزدم ولی راس ک میشه هلکوپترا میان سمتم فک میکنن برج مراقبته اره اینقد درازه از پشمای کیرم بگم فیروزه ایِ اصلِ اصفهان زیر خایم ی خال دارم اندازه نوک خودکار بیک نویسنده _ ناموصا خودم جر خوردم خو خارکصد ها ب ما چ از مامانم بگم براتون اسم ننم مریمه دوسال از خودم کوچیکتره تعجب نکنید من سره بیرون اومدن از کیره بابام همه رو زدم مساوی ام نداشتم سرگروه اومدم بالا خوردم ب تیم دوم گروهه کص ننم برا همین زودتر سعود کردم مامان مریمم ی جف ممه سایز125داره البته ک ب هیکلِ لاغره 60 کیلویی و کمر باریکش نمیخوره همیشه بابام بهش میگه تو نیسان آبیه منی بگذریم اهل دلاش گرفتن قضیه نیسان و اره دگ بابامم ک راننده اس و هر 6 سال یبار ی نامه میفرسته اخرین بار سر ختنه ام دیدمش خلاصه مامان مریمم خیلی تنهاست منم وظیفه خودم میدونستم نگرانش باشم ب هر حال پاشدم بردمش پیش بهترین روانشناس کهکشان راه شیری تو منهتن نیویورک دکتره برگشت گفت ببین ابجی تو برا درمان این افسردگی و تنهاییت بااین حال ک شوهرت دردسترس نیست نیاز داری یکی قپونی تقِتو بزنه دگ حالا من نزنم بقیه میزنن اهاااا اصا بیا این پسر باشما چ نسبتی داره ـپسرشم اوه مای یانگ میلف اصلا بهتون نمیاد حضرتِ پَساتین کی از این بهتره خانوم جان خلاصه نسخه من شیره ی وجود این اقاییه ک کنارت نشسته مامانم بااین حرفا عصبی شدو زد بیرون رفتم دنبالش تا خوده میدون امامِ نیویورک پیاده روی کردیم و صحبت و صحبت بازی تااینکه رسیدیم خونه گفت تنهام بزاار صدات کردم بیا تو تا گفتم باشه رفتم بیرون درو بستم گفت بیاتو رفتم داخل اتاق وااااااااااااای چی میدیدم 4 تاق وا کرده بود گفت کیرو درار ببینم چی داری میخوام امشب یجوری بزنی توش ک برقا بره نمیدونم با چ سرعتی کندم لباسارو جف پا رفتم تو کص ننم تا ظهر پس فرداش ی بند میکردم استاپ اند استارت میکردمش ارضا نشم کردم کردم کردم اونقددددددد کردم تا از کصش بالا اورد تورو خدا برا مامانم دعا کنید رفته تو کما دکترا جوابش کردن میگن کصی ک ماشین زده بهش و نمیشه کاریش کرد هرچی میگم باباااااااا لیز خورد خرطومیِ جاروبرقی رفت توش باوور نمیکنن این داستانم ازنمازخونه ی بیمارستان ماپو تو مینه سوتای امریکا پست میکنم کیر توکون اونیکه باور نکنه ستاد مبارزه با جقیایِ محارم و بیغیرتایِ کسخلِ ایران و حومه نوشته

Date: August 24, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *