محسن و قولنج خواهرزن

سلام این داستان کاملا واقعیه من 30 سالمه و زن دارم و دوتا خواهر زن که وسطیه طلاق گرفته ولی خیلی اندام سکسی داره یه روز که خونه مادر زنم رفتم خواهر زنم که اسمش الهامه تنها بود با هم خیلی راحت بودیم اون روز تا در رو باز کرد دیدم تازه از حموم در اومده و لباس و دامن پوشیده ولی کاملا مشخص بود که نه سوتین داره ونه شرت خلاصه بهش گفتم که کمرم درد میکنه اگه میتونی قلنجم رو بشکون اونم گفت من که بلد نیستم گفتم بیا بهت یاد میدم از جلو بقلش کردم با دستام فشارش دادم قولنج کمرش رو گرقتم اونم گفت اخیش چه کمرم اروم شد و من رو بغل کرد تا قلنچ من رو هم بشکنه اما از اونجایی که کیرم نیمه بلند شده بود و به بدنش میخورد موقع بلند کردن من گفتم ای صبر کن که الان میشکنه اونم گفت اخه تقصیر من نبود که توهم با این گفتم با این چی گفت همون دیگه الان وقت راست شدنش بود گفتم اخه چیکارش کنم دست من که نیست خودش بلند شده اگه ناراحت نمیشی با دستم جاشو درست کنم گفت باشه منم از قصد بلندیشو از رو شلوارم به رخش کشیدم و اوردمش بالا انداختم لای کش شلوارم بعد قلنجمو شکوند چند روزی از این داستان رد شد که فهمیدم دوباره تو خونه تنها شده منم به بهانه روز مادر رفتم بعد از سلام و احوال پرسی بهم گفت پول داری یه 100 تومن بهم قرض بدی گفتم دارم اما واسه چی میخای گفت هدیه روز مادرهر چی بخای بهت میدم فقط این پولرو بهم بده بهخدا جبران میکنم منم گفتم هر چی بخام میدی گفت اره گفتم پس اگه دوست داشتی با هم کشتی بگیریم اگه منو زدی زمین پولو بهت میدم اما اگه من زدم هر چی من گفتم اونم که ته دلش دوست داشت باهاش ور برم قبول کرد خلاصه با هم کشتی گرفتیم منم اونو خوابوندم رو زمین و به شوخی روش خوابیدم طوری که کیرم به بدنش بخوره دستاشو از هم باز کردم و با پاهام راه فرار کردنشو بستم اما اون اصلا مقاومت نکرد و همونجوری اروم شد منم کیرم و فشار میدادم به زیر شکمش گفتم حالا که شرط و باختی باید 20 دقیقه همینجوری بمونی اونم گفت باشه هر کی نمونه اما اگه پول رو ندی چی منم قول دادم بهش 100 تومن رو بدم اونم قبول کرد یه دو دقیقه که رد شد گفتم پاهاتو از هم باز کن این وامونده رو بدم لاپات که پدرم در اومد گفت دیگه چی میخای دامنم رو هم واست در بیارم منم به شوخی گفتم اگه دربیاری که بد نیست اونم خندید و گفت چه پر رو دیگه چی گفتم همین از سرم هم زیاده اونم پاهاشو باز کردو کیرم رو از رو دامن دادم لای پاهاش یکم بازی بازی کردم و گفتم بابا بی انصاف سرش داره پوست میندازه اخه این بیچاره چه گناهی دا ره گفت ببین داری شوخی شوخی کارت رو میکنی گفتم اخه خودت ببین بلند شدم کیرم رو در اوردم گفتم ببین سرش چه قرمز شده اونم تا دید گفت ای عوضی هر چی زور داشتی انداختی رو کیرت این مال خر یا ادمیزات گفتم دامنتو بده بالا بدم لا پات گفت عوضی اخر کار خودت رو کردی خلاصه منم از لاپایی به کس تنگش رسیدم وقتی کردم تو کسش چنان اهی کشید که همه لذت دنیا رو بهم داد و از اون به بعد هر موقع خونه مادر زنم خالی میشه با هم سکس میزاریم و از هم لذت میبریم امیدوارم که شما هم لذت برده باشید نوشته