سلام من مرجانم ۳۲ ساله قد۱۶۵ وزنم ۶۳ سایز سینه هام ۷۵ بدن سکسی وخوبی دارم باسنمم طاقچه وتپله پارسال تابستون با شوهرم رفتیم شمال یه سوئیت گرفتیم کناردریای بابلسر مستقرشدیم عصرشده بود باشوهرم رفتیم حموم خیلی حشری بودم هرکاریش کردم حس کردن نداشت خودمونو شستیم اومدیم بیرون شوهرم رفت یراست خوابید منم حشرم زده بود بالا یه تاپ یقه باز مشکی داشتم پوشیدم بدون سوتین یه ساپورت نازک شیشه ای هم بدون شورت پام کردم مانتو جلوبازمو پوشیدم یه روسری هم انداختم سرم رفتم پیش پسره صاحب ویلا کف کرده بود بیچاره تازه بدون آرایش بودم گفتم ماهیتابه تمیز دارید توش تخم مرغ درست کنم بدبخت چنان محو من ولباس پوشیدنم دوسه تا ماهیتابه اورد منم حسابی براش عشوه اومدم وماهیتابه هاروگرفتم اومدم دیدم شوهرم خروپفش رو هواس چندبارصداش کردم جواب نداد منم رفتم لوازم آرایشمو برداشتم وجلو آینه شروع کردم یه آرایش ملیح وقشنگ کردم روسریمو سرم کردم دوباره رفتم پیش پسره که اسمش ایمان بود بازدوباره هنگ کرد گفتم ببخشید اینجا سیگار دارید ازجیبش یه بسته سیگاردراورد یدونه داد گفت بسه گفتم کجا بکشم کسی نبینه منو به پشت اتاقش راهنمایی کرد فندک زد سیگارو روشن کردم روسریمو برداشتم مانتومم دراوردم یه تخت یه نفره اونجا بود دراز کشیدم روش ایمان چشم ازم برنمیداشت بهش گفتم بلدی ماساژ بدی گفت حسابی بلدم سیگارو خاموش کردم به پشت شدم اومد شروع کرد کمرمو مالیدن خودشم شلوارک پاش بود کیرش بادکرده بود چسبیده بود به کونم داغ داغ شده بودم بعدازکمرم اومد پاها ورونا وباسنمو ماساژ داد انصافا حرفه ای بود لخت شده بودم دستمو درازکردم کیرشو ازروی شلوارکش گرفتم دستم ونگاش میکردم دلم فقط کیرمیخاست بهش گفتم کسمو بخور نفهمیدم چجوری لختم کرد لخت لخت توبغلش بودم هی سینه هامو میخورد ومیمالید بعدش رفت کسمو حسابی لیس زد داشتم میمردم خیسه خیس شده بودم شلوارکشو دراوردم کیرش بزرگ و سیخ بود چنان ساکی براش زدم که بیچاره دادوهوارمیکرد بعدش منوخابوند روی تخت وکیرشو گذاشت دم کسم آروم آروم فشارداد واییییییییی داشتم میمردم همه کسمو پرکرده بود کیرش لبامون به هم قفل شده بود وزبون بازی اونم همینجور کیرشو توکسم عقب جلومیکرد کیرشو خایه هاشو لاپای من پرشده بود ازآب کسم همینجوری با تلمبه زدناش من آب میدادم جووووون بعدش اون خابید من اومدم نشستم با کسم سرکیرش تا خایه هاش رفت توکسم دیوونه شده بودم سینه هامو لیس میزد با دستش کونمو میمالید وهردوتامون آه وناله میکردیم بعدش مدل قنبل کرد منو کسم ازپشت زده بود بیرون کونمم حسابی خودنمایی میکرد کیرشو گذاشت تو کسم وعقب جلو میکرد با دستاش با کونم بازی میکرد توی آسمونا بودم که گفت داره آبم میاد گفتم بریز روی سینه هام برگشتم آبشو با فشار روی سینه هام خالی کرد فرداصبحش به شوهرم گفتم بریم یه شهر دیگه دلم نمیخاست اونجا بمونم که شوهرم گفت حال نداره همش رانندگی کنه وهمینجا بمونیم من اما میدونستم اگه اونجا بمونیم باید دوباره برم پیش ایمان فکر کیرش دیوونم کرده بود بالاخره قرارشد بمونیم ادامه دارد نوشته
0 views
Date: March 11, 2020