ماجرا از جایی شروع شد که با شوهرم دوست صمیمی شد و پاش به خونه ما باز شد کیارش پسر خوشتیپ و قدبلندی بود به گفته خودش چند سال بود ورزش میکرد هیکل خیلی خوبی داشت اما مثل خیلی پسرها پف کرده نبود من سه سالی بود ازدواج کرده بودم با بهنام همکلاسی دانشگاه بودیم و بعد از مدتی دوستی نامزد کردیم و بعد از فارق التحصیل شدنمون ازدواج کردیم هردو معماری خونده بودیم بهنام موقعیت شغلی بهتری داشت و برای همین اون شروع به کار کرد و من توی خونه موندم من 30 سالم شده بود دختر شوخ طبع و گرمی بودم توی دانشگاه دوست های زیادی داشتم قبل از بهنام 2 تا دوست پسر و رابطه جدی داشتم اما چون شکست عشقی خوردم بعد از اون دیگه با هیچ پسری رابطه نداشتم تا بهنام رو شناختم اصالتا از طرف پدری جنوبی هستم و پوست سبزه ای دارم که از ریشه ی پدری به ارث بردم موهای پر و مشکی و چشم ابروی معمولی نسبتا لاغرم شکم تخت پاهای کشیده و سینه و باسن کوچیک بهنام گاهی به شوخی از کوچیکی باسن و سینه هام شکایت میکرد اما در عوض بدن سفت داغی دارم آدم مذهبی نیستم اصلا بهنام هم همینطور اما بی بند و بار هم نیستم تیپ بیرونم ساده و لی شیکه توی خونه همیشه سکسی ترین لباس ها رو می پوشم کمد لباسن پره از شورتک و پیراهن های کوتاه لختی لباس زیر هم همه جور و رنگی دارم همیشه توی سکس بهنام رو با پوشیدن لباس های سکسی سوپرایز میکنم اما با غریبه خیلی معمولی هستم و تیپ ام بستگی به این داره که طرف رو چقدر وقت هست می شناسم و چقدر توی خانوادمون نزدیک باشه کیارش خیلی وقت ها آخر هفته خونمون بود اوایل من اکترا با شلوار جین و بلوز بودم یه تیپ معمولی چون بهنام هم همینطور میخواست اما کم کم که گذشت و هم بهنام و هم من با کیارش خیلی صمیمی شدیم و من و بهنام احساس راحتی بیشتر میکردیم گاهی میشد با دامن بلند تا زانو و تاپ باشم بهنام مشکلی نداشت و به کیارش اعتماد داشت منم همینطور کیارش مدت زیادی با کسی نبود ولی بعد مدتی با دختری به اسم پریسا آشنا شد و روز به روز رابطشون نزدیک تر شد تا جایی که پریسا رو با ما هم آشنا کرد دختر خوبی بود و توی یک شرکت بیمه منشی بود از وقتی می دونستم کیارش دوست دختر داره خیالم راحت تر بود و لباس های باز تری می پوشیدم شاید هم حس حسادت نا خود آگاهی به پریسا داشتم چند بار شده بود شلوارک بپوشم و نگاه کیارش رو روی تنم حس کنم می دونستم کارم درست نبود اما در لحظه این کار خیلی تحریکم میکرد و خودم رو با این آروم میکردم که این خیانت نیست فقط نگاهه همین بهنام هم که با تیپ من مشکلی نداره شلوارک های کوتاه تر تا بالای زانو می پوشیدم زیر تاپ سوتین اسفنجی تنم میکردم تا سینه هام درشت تو جلوه کنه همیشه قبل اومدن کیارش دستام و مخصوصا پاهام رو با دقت لاک میزدم کم کم حس کردم نگاهش دیگه از حالت کنجکاوی معنا دار شده همه تنم رو خوب نگاه میکرد از انگشت هام تا ساق و قسمت کمی از رونم که لخت بود تا باسن و سینه هام منم لذت میبردم و گاهی موقع سکس با بهنام به نگاه های کیارش فکر میکردم و در ان ارضا میشدم یک بار که با بهنام قهر بودم و بیشتر یک هفته بود سکس نداشتیم وقتی حمام بودم و تنم رو میشستم تصمیم گرفتم خودمو ارضا کنم شروع به مالیدن سینه ها کردم و دست دیگم لای پاهام لیز خورد همین که شروع به مالیدن کسم کردم بی اختیار یاد کیارش افتادم همین که دستم به کسم خورد فهمیدم کسم حسابی متورم شده انگار که واقعا دارم سکس میکنم با انگشت لای کسم میکشیدم و با دستم همه سینه مو فشار میدادم انگشتم با اب لزج کسم خیس شده بود و بی اختیار میخواست بره تو با یه فشار انگشت تا نیمه کسم رفت بی اختیار نوک برجسته سینمو فشار دادم لحظه به لحظه حشری تر میشدم انگشتمو تو کسم میچرخوندم و لبامو از شهوت گاز میگرفتم تو اسمون بودم به کیارش و بدن خوش استیل مردونش فکر میکردم سعی میکردم کیرشو تجسم کنم خواستنی ترین کیر رو واسش تجسم میکردم سر کلفت و درشت نه کوچیک که بهم حال نده نه اون قدر که اذیتم کنه اما کلفت تر بهنام جوری که کسم از هم باز بشه حسابی روی کیرش سعی کردم انگشتم دومم رو هم توکسم فشار بدم تا کلفتی کیرشو حس کنم شهوتم بی نهایت بود داشتم ارضا میشدم توی تصورم براش جندگی میکردم دلم میخواست مثل یه هرزه منو بکنه نه جوری که بهنام عاشقانه و رمانتیک باهام سکس میکنه ارضا شدم و واسه یه لحظه بدنم شل شد نشستم رو زمین زیر دوش تا حالم جا بیاد کارمو کردم و اومدم بیرون اومدم لباس پوشیدم هنوز دلم سکس با بهنام رو میخواست توی لباس هام گشتم و یه شورت مشکی تور که خیلی وقت بود نپوشیده بودم پیدا کردم شورتم اونقدر از جلو و پشت لختی بود که نمی شد جز برای سکس پوشیدش تنم رو لوسیون زدم برق افتاد و خوش بود شد پاهام و کسم رو چند روز قبل توی آرایشگاه دوستم واکس یا همون موم کرده بودم و پوستم مثل آیینه بود یه پیرهن قرمز که تا لبه باسنم میومد پوشیدم آرایش کردم و آماده شدم تا بهنام بیاد خونه وقتی اومد خودش فهمید منم غرور رو به خاطر شهوت زیر پا گذاشتم و انگار چیزی نشده باهاش خیلی مهربون شدم دوش گرفت شام خورد و رفتیم بخوابیم من زودتر رفتم توی تخت بهنام اومد و از پشت بغلم کرد طبق عادت فقط شورت تنش بود کیر شق اش رو حس میکردم فهمیدم اونم مثل من خیلی حشری بوده از پشت سر شروع کرد به بوسیدن و خوردن گردن و گوشم دستشو برد روی رونم و شروع به مالیدن رونم کرد تا دستش اومد روی شورتم و کسم رو مالید برگشتم و به کمر خوابیدم اومد بین پاهام لاک خوش رنگی زده بودم شروع کرد به خوردن انگشت هام تک تک میخورد و لیس میزد اینکار همیشه حشریم میکنه کم کم لیسم زد تا ساقم و لای رونم رسید سرش لای رونم بود کسمو از روی شورت با لباش میخورد شورتم یه تکه تور مشکی دور کمرم بود و یه تور باریک روی کسم که تپلی کسم از دو طرفش بیرون زده بود شورتمو کنار زد و کسمو میخورد منم سینه هامو میمالیدم زبونش روی چوچولم تا سوراخ کونم میرفت همیشه میخواست کونمو بکنه اما تا حالا از ترس نذاشته ام دیگه داشتم ارضا میشدم نذاشتم بیشتر بخوره خوابوندمش کیرش داشت شورتشو پاره میکرد درش اوردم اروم به لبام مالیدم دلم میخواست باهاش عشق بازی کنم اما شهوتم نمیزاشت شروع به خوردن کردم دستمو بردم زیر و تخماشو میمالیدم تخمای کوچیکی داره که موقغ سکس سفت و جمع میشه کیر و خایشو اونقدر لیسیدم که کیرشو از لبام گرفت قبل اینکه ارضاش کنم پیرهن و شورتمو در اوردم و نشستم سرکیرش اب دهنم کف دستم مالیدم و کس خودمو خیس کردم پاهامو باز کردمو رو کیرش پایین رفتم هنوز بعد سه سال اگه یک هفته سکس نکنم کسم جمع میشه و تنگ میشه کم کم داشت جا باز میکرد و تلمبه زدنای بهنامم هم عمقی تر و محکم تر میشد دستمو رو سینش گذاشتمو بالا پایین میرفتم توی اوج شهوت بودم که یهو بهنام انداختم کنار و ابش رو ریخت رو تنم خیلی زود بود خودشم میدونست اما اون بخاطر سکس نکردن این هفته زود ابش اومد اما من که تو حمام یک بار ارضا شده بودم این بار دیرتر میشدم با دستمال تمیزم کرد خواست باز بکنه اما کیرش خوابیده بود باز رفت لای پاهام و شروع به لیسیدن کسم کرد به خاطر وقفه توی سکس حشرم کم شده بود ولی هنوز میخواستم ارضا بشم هرکاری میکردم حشری نمیشدم چشمام رو بستم که یهو یاد کیارش افتادم نمیخواستم موقع سکس با بهنام بهش فکر کنم اما نمیشد کیارشو تصور کردم داره کسمو میخوره و یه آن باز شهوتی شدم چشمامو باز نکردم و به رویام ادامه دادم تصور کردم کیر مردونشو لای کسم میماله و داره تو کسم میکنه صدای آه و نالم در اومده بود اما ارضا نمیشدم لعنتی تصور کردم افتاده روم و داره جرم میده تو همین فکر بودم که بالاخره ارضا شدم تنم بی حس و حال شد نمی تونستم تکون بخورم بهنام که از کارش راضی به نظر میومد منم همینجور هردو بعد مدتی خوابیدیم صبح دیر بیدار شدم و بهنام رفته بود سرکار تا عصر معمولی گذشت تا بهنام اومد خونه عصر پنج شنبه بود و زود میومد چایی خوردیم و تلویزیون میدیدم که موبایلش زنگ خورد معلوم بود کیارشه بعد حرف زدنش وقتی قطع کرد پرسید امروز که جایی نمیریم گفتم نه گفت پس کیارش میاد یه سر اینجا شاید ادامه دارد نوشته
0 views
Date: September 24, 2023