سلام اسم دوست خواهرم مریم بود تو دانشگاه هم کلاسی بودن تو ازمون استخدامی قبول شده بود توی یکی از ادارات شهرمون یه خونه گرفته بود بعضی مواقع مادرش میومد پیشش بعضی روزها هم خواهرم میرفت خونش می خوابید یه روز خواهرم زنگ زد گفت که مریم یه بوفه خریده میخواست خودش بره بیارش اما من گفتم که داداشم میره میاره گفت تو برو بیار منم از این طرف میام خونه مریم منم زنگ زدم مریم و ادرس را گرفتم و رفتم بوفه را اوردم سنگین بود خونش دو طبقه بود مریم طبقه دوم بود هر جور بود بردمیش بالا تشکر کرد گفتم خواهرم نیومده گفت زنگ زده مهمان اومده براش بعدا میاد خداحافظی کردم داشتم میرفتم بیرون یه دفعه صدای افتادن چیزی و بعدش جیغ مریم اومد دویدم داخل دیدم یه کمد را می خواسته جابجا کنه افتاده رو پاش کمد را بلند کردم دست پاچه شده بودم نمیدونستم چکار کنم هرچه به خواهرم زنگ زدم جواب نداد همسایه اش هم نبود بد جوری درد داشت دستش را گرفتم بلندش کردم نمی تونست راه بره یه دستشو انداختم دور گردنم خودمم یه دستمو انداختم دور کمرش لباسش بلوز و دامن بود بردمش تو ماشین همین جور که داشتم میرفتم طرف ماشین سینه اش میخورد به دستم دستم را جمع تر کردم تا بیشتر حسش کنم بردمش تو ماشین دراز کشید رفتیم بیمارستان ازش عکس گرفتن گفتن نشکسته یه کم ضرب دیده خوب میشه یه ارام بخش بهش زدن بخوابه مرخصش کردن بردمش خونش بازم دستمو انداختم دور کمرش سینه اش میخورد به دستم خیلی کیف می داد بردمش رو تختش دراز کشید بی حال بود اومدم داروهاشو ببرم دو تا قرص خواب که از داروخانه موقع گرفتن داروهاش گرفته بودم با داروهاش بهش دادم ارام بخشم بهش زده بودن دیگه گیج شده بود و بعد از مدتی اومدم صداش کردم خواب بود با ترس بهش دست زدم صداش کردم تکون نخورد اروم بلوزش را زدم بالا سوتینشم زدم بالا دو تا سینه سفید خوشکل داشت یه کم باهاش بازی کردم و ازش عکس گرفتم دامنشم زدم بالا عجب کونی داشت یه کم کیرم را به کونش مالیدم می خواست بکنم توش گفتم دردش میاد بیدار میشه اروم لا پا کردم و ابشو ریختم رو کونش و ازش عکس گرفتم حدود یه ساعت باهاش بازی کردم و بعدم لباساشو مرتب کردم و کونشم تمیز کردم و اومدم بیرون به خواهرم زنگ زدم گفتم چی شده خودش را رسوند منم رفتم خونه شب به عکسهاش نگاه کردم و تمام عکس ها را حذف کردم نوشته
0 views
Date: July 31, 2019