سلام منصور هستم 42 ساله متاهل قد وزن و چهره ام کاملا معمولیه این داستانی را که براتون مینویسم یکی از اتفاقاتی هست که تابستان سال 88 برایم افتاد حالا میرم سراغ اصل مطلب و موضوع داستان ساعت 5 یا 6 صبح بود که تلفن همراهم زنگ خورد و من با نهایت خواب آلودگی بیدار شدم شماره ناشناس بود وقتی تلفن را جواب دادم صدای زنی از پشت خط با لهجه ترکی شروع به حرف زدن کرد که من بلافاصله متوجه شدم که شماره منو اشتباهی گرفته با این وجود گوش دادم ببینم چی میگه و اونم قبل از اینکه اطمینان پیدا کنه که آیا من همون شخص مورد نظرش هستم یا نه گفت آقای حسینی چرا نمیای دنبال من خیلی وقته اینجا وایسادم من گفتم خانم شما تلفن منو اشتباه گرفتید و باعث شدید صبح به این زودی از خواب بیدار بشم اونم تا متوجه شد که گند زده بدون خداحافظی تلفنو قطع کرد من که خیلی ناراحت شده بودم با خودم چند تا بد و بیراه گفتم و دوباره خوابیدم اون روز حوالی ساعت 2 بعد از ظهر به شکل اتفاقی موضوعی که الان یادم نیست پیش اومد که خانمم با بچه ها را بردم خونه مادرش و خودم برگشتم سرکار اما باز دوباره چون کارم آماده نبود برگشتم خونه که استراحت کنم که یاد تماس اول صبح اون زنه افتادم وسوسه شدم که شمارشو بگیرم و بش بگم برای چی اول صبح مزاحمم شده و از این حرفها دوباره پشیمان شدم اما در نهایت بهش زنگ زدم و گوشی را جواب داد سلام و احوال پرسی کردم و گفتم شناختی منو گفت نه گفتم همونی هستم که امروز از خواب بیدارم کردی یکمرتبه متوجه شد و شروع کرد به عذرخواهی کردن و از این حرف ها بهش گفتم حالا اشکالی نداره و بی خیال بگو اون موقع صبح کجا میرفتی گفت من کارگر کارخانه هستم و اون کسی که شمارشو میخواستم بگیرم راننده سرویسمون بود که تازه اومده مشغول به کار شده و آدرس خونم را نمیدونست که میخواستم با اون تماس بگیرم که اشتباه شماره شما را گرفتم ازش پرسیدم ازدواج کردی گفت ازدواج کردم اما خیلی وقته طلاق گرفتم و الان تنها زندگی میکنم بهش گفتم اسمت چیه گفت شهناز من که اصولا اهل خیانت به همسرم نیستم و تا اون موقع دست از پا خطا نکرده بودم اما با موقعیتی که پیش اومده بود حسابی تحریک شده بودم و گفتم میتونی بیای پیشم چند ساعتی با هم باشیم اونم نه گذاشت و نه برداشت گفت آره چرا که نه من که خیلی خوشحال شده بودم بهش گفت چطوری ببینمت شهناز گفت بیا دنبالم و آدرس محل کارشو بهم داد و گفت من باید مرخصی ساعتی بگیرم گفتم اشکال نداره بگیر من ازش سوال کردم چقدر حقوق میگیری تو این کارخونه شهناز یه مبلغی را گفت که الان یادم نیست من گفتم کل مبلغ حقوق اون روز را در ازای اومدنش پیشم را کامل بهش میدم و شهناز هم قبول کرد بعد گفت حالا اگر تو سر قرار نیای چی من که خیلی تعجب کرده بودم گفتم نگران نباش من حتما میام دنبالت خلاصه سوار ماشین شدم رفتم دنبالش به همون آدرس چند دقیقه منتظر شدم و به اطرافم نگاه کردم ببینم کسی را میبینم یا نه که متوجه شدم یه زن سیاه چرده چادری وایساده سر کوچه کمی دقت کردم و حدس زدم خودشه و دیدم داره یواش یواش میاد سمت ماشین من که در نگاه اول اصلا از قیافه اش خوشم نیامده بود یه لحظه پشیمون شدم و اومدم گاز ماشینو بگیرم و برم اما باز دلم طاقت نیاورد که دل کسی را بشکونم وایسادم تا اومد نزدیک ماشین و از پنجره تو ماشینو نگاه کرد گفتم شهناز خودتی اونم با لهجه شیرین ترکی گفت آره گفتم سوار شو زودتر بریم خلاصه درب جلو را باز کرد و سوار شد راه افتادم توی راه باهاش حرف میزدم و شوخی میکردم و دستمو میمالیدم به روناش اونم همش میخندید بهش گفتم تا تو باشی دیگه اول صبح آدمو از خواب ناز بیدار نکنی حالا همچین میکنمت که حالت جا بیاد شهنازهم میخندید می گفت باشه بکن رسیدیم در خونه و پیاده شدم البته شهناز را سر کوچه پیاده کردم و بهش گفتم آهسته بیا تا من مطمئن بشم کسی ما را نمبینه در خونه رو باز کردم و بهش اشاره کردم زودتر بیاتو وقتی شهناز اومدتو از همون اول پله ها بهش چسبیدم شروع کردم مالوندنش تا رسیدم توی خونه حقیقتش به دلیل چهره نه چندان جالبی که داشت به دلم نمی چسبید که بخوام لباش یا سینه هاشو بخورم کسش که دیگه بماند اونم کیر مو ساک نزد اول لباس های خودمو در آوردم بعد کمک کردم که شهناز هم لباساشو در بیاره جالب اینکه نمیخواس روسریش را از سرش برداره بهش گفتم تو شلوار پات نیست نگران روسریت هستی گفت آخه خجالت می کشم خلاصه خوابیدم روش سر کیر 18 سانتی را گذشتم در کسش البته کسش انقدر ترشح کرده بود که دیگه نیاز به روان کننده نبود شروع کردم به تلمبه زدن و شهناز هم آخ و اوخ میکرد انگار مدتی میشد که نکرده بود برای همین حسابی داشت لذت میبرد بعد از 10 دقیقه من که نزدیک بود آبم بیاد جامونو عوض کردیم و شهناز اومد نشست روی من و کیرمو تا ته کرد تو کسش و شروع کرد به بالا و پایین کردن و حسابی داشت کیف میکرد و با لهجه ترکی آخ و اوخ میکرد من هم با وجود اینکه چهره شهناز اونطور که باید نبود اما به دلیل آه و ناله ای که میکرد و کس نسبتا تنگی که داشت حسابی حال میکردم بعد 15 دقیقه شهناز با سر و صدای زیاد ارضا شد و خودشو ولو کرد روی من و منم شروع کردم بدنشو ماساژ دادن تا اینکه خوابوندمش روی زمین و کاندوم گذاشتم سر کیرم و بی رحمانه شروع کردم به تلمبه زدن تا اینکه آبم اومد و یکی متنوع ترین سکس های عمرمو تجربه کردم بعد از چند دقیقه که روش خوابیده بودم بلند شدم و رفتیم حمام و خودمونو شستیم و بعد از دادن پول شهناز بردم به محل کارش رساندم امیدوارم که خوشتون اومده باشه نوشته منصور
0 views
Date: May 2, 2019