مسئول آزمایشگاه

0 views
0%

سلام دوستان ميخوام يکي ديگه از خاطره هاي دانشگاهي خودمو براتون بگم من سامي دانشجو يکي از دانشگاه هاي آلمان هستم ما بخاطر رشتمون معمولا زياد با آزمايشگاه سروکار داريم.مدتي بود که چشمم دنبال يکي از مسئولاي آزمايشگاه بود خانم سوفي يک زن حدودا 35 ساله اما مجرد بود که اندام کاملا جذابي داشت و به خاطر کارش هميشه يک روپوش سفيد رنگ تنش بود.يک روز بعد از اينکه کارمون تو آزمايشگاه تموم شد يادم اومد که يکي از جزوه هامو تو آزمايشگاه جا گذاشتم براي همينم به سرعت برگشتم سوفي تو آزمايشگاه تنها بود. رفت جلو و ازش پرسيدم شما جزوه منو اين طرفا نديدين (البته عين اين عبارت رو نگفتم…) لبخند شيريني زد وگفت چرا و در کشو ميزشو باز کردو جزوه رو به من داد و گفت بايد بيشتر مراقب باشين.وقتي بهش گفتم ايراني هستم با خنده گفت پس فاميل هستيم…البته فکر ميکنم اين و از نظر نژادي و اين چيزا گفت…رابطه من و سوفي کم کم نزديکتر شد و خيلي با هم احساس راحتي ميکرديم. تو کاراي آزمايشگاه خيلي بهم کمک ميکرد.يک روز تو آزمايشگاه تنها بوديم و اون داشت رو يکي از نمونه ها کار ميکرد. بي اختيار رفتم جلو و از پشت بغلش کردم بدن خيلي نرمي داشت نرمي کونشو رو کيرم حس ميکرد.بهش گفتم سوفي زير روپوشت مگه چي پوشيدي …گفت اگه ببيني ميفهمي دو تا از دکمه هاي روپوششو باز کردم و دستمو به سينهاش رسوندم
فقط يک سينه بند داشت بندشو باز کردم و سينه هاي درشتش تو مشتم رها شد.چه لحظه اي بود لحظه اي که سينه يک زن رو با کف دستات احساس ميکني طاقت نياوردم و سينه هاشو به دهن گرفتم تقريبا ده دقيقه اي بود که سينهاي سوفي رو ميخوردم.مثل يک نوزاد که تازه مادر خودشو پيدا کرده شده بودم.به سرعت بقيه دکمه هاي روپوششو باز کردم.روپوشش به زمين افتاد چي ميديدم فقط يک شورت پاش بود.سوفي گفت حالا نوبت منه سامي.سريع بند کمربندمو باز کرد و تا زانو شلوارمو با شرتم پايين کشيد. و کيرمو به دهن گرفت.من زياد طاقت ساک رو ندارم براي همينم بعد از يکي دو دقيقه بهش گفتم کافيه.شورتشو پايين کشيدم و به ميز تکيه ش دادم کيرم حسابي قرمز شده بود.گذاشتم رو بهشتش . کسش حسابي بي موي بي مو بود.دلم ميخواست يکم بخورمش اما ميدونستم اگه اين کارو بکنم هم من و هم اون ارضا ميشيم.براي همينم بيخيال کس خوري شدم و کيرمو رو بهشتش گذاشتم.سوفي گفت چکار ميکني دوساعته.کيرمو روي کسش کشيدم در همين موقع آه سوفي به هوا رفت.گفتم هنوز که نکردمت.گفت پس زود باش يکم زودتر.نفهميدم چطوري شد که کيرم سرخورد تو کسش.شروع کردم به تلمبه زدن تندتر و تندتر ويک دفعه آبم اومد.سوفي گفت چقدر زود ارضا شدي سامي؟!مونده بودم چي بگم که سوفي ادامه داد لطفا دفعه بعد که مياي آزمايشگاه حتما کاندوم همرات باشه..

Date: February 18, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *