با سلام خدمت تمامی ذوستان عزیز من مهرشادم قبلا داستان سکس با زنداییما واستون نوشته بودم الان میخام سکس گروهی خودم را با مسافران مهتابی در کیش واستون بگم من 29 سال دارم در کیش زندگی میکنم و یک شرکت طراحی دکوراسیون داخلی دارم یه بار اومده بودم تهران برای نمایشگاه بار زیادی داشتم و بخاطر این که اضافه بار ندم منتظر بودم یه مسافری پیدا کنم که حجم بارش کم باشه که شانس ما هیج کس نبود داشتم نا امید میشدم که یه پسر 26 27 ساله با دو تا دختر مامان هم سن خودش اومدن میخاستن بلیط بگیرم که من به پسر گفتم معذرت میخام من کمی بارم زیاده میشه بلیطتونا به من بدین که من اضافه بار نخورم پسرم که اسمش پدارم بود به من گفت خواهش میکنم منم از این مشکلا داشتم چون کارم آزاده خلاصه من بلیطاشونا گرفتمو رفتم پای کانتر مامور کانتر گفت چند نفرین منم گفتم چهار نفر و چهارتا بلیط صادر کرد ولی من صداشو در نیاوردمو گفتم آقا پدرام بلیطاتون توی مسیری که میخاستیم سوار بشیم پدرام به من گفت مهرشاد بلیطا دو تا دوتاست گفتم ای وای شرمنده گفت مشکلی نداره گفتم میتونم یه سوال بپرسم گفت بگو گفتم این دوتا دخترا کین گفت دختر قد بلند دوست دخترشه به نام الی و اونم دوستش به نام سارا گفتم پس چرا اون تنهاست گفت قرار بوده با دوست پسرش بیاد که دختره فهمیده با یکی دیگه هم رابطه داره و زده تو برجک پسره الانم تنها اومده از الی بگم دختری با قد 180 با وزن 75 کیلو و اندامی به مانند باربی و سارا با قد 170 و وزن 68 کیلو و فوق الهاده زیبا و خوش اندام خلاصه من تو کف سارا بودم تو این فکر که چه جوری مخشا بزنم که پدرام گفت کجایی پاشو باید بریم سوار اتوبوس دمش گرم اومد جلوی سارا و گفت معرفی میکنم آقا مهرشاد سارا خانم و الی خانم منم باهاشون دست دادمو پدرامم سریع گفت مهرشاد زود بیا کوله ها بالا جاش نمیشه منم گفتم اوکی و کوله ی سارا را با هزار تعارف ازش گرفتمو رفتیم سوار اتوبوس توی اتوبوس من به پدرام گفتم این منو ضایع نکنه گفت نترس هواتو دارم فقط شر اینا از من جداکن بقیش با من تازه دوزاریم افتاد اینم میخاد سر سارا را بکوبه به طاق منم از خدا خواسته گفتم برو پایتم داشتیم سوار هواپیما میشدیم که پدرام با الی زودتر رفتن بالا و من موندمو شاه کس داستان سارا خانم بدون اینکه بی جنبه بازی در بیارم هدایتش کردم جلو و اونم بدش نمیومد داخل هواپیما شدم دیدم الی و پدرام دوتایی نشستن روی صندلیو شماره کارت پرواز ما صندلیای پشت سرشون بود که سارا با اکراه بالاخره رفت تو نشستو منم کنارش نشستم الی بعد چند دقیقه برگشت گفت سارا جان خوش میگذره اونم گفت به تو بیشتر خوش میگذره تا من که الی گفت میخای جاهامونا عوض کنیم که گفت امرن من حوصله پدرامو ندارم تا کیش دیونه میکنه منو پدرامم گفت دلت بخاد امرن مثل من گیرت بیاد که سارا گفت حالا که گیرم اومده میبینیش که وای اون لحظه من قند تو کونم آلاسکا شد بعدم دستمو گرفتو گفت تخته سیاه اونوره الی گفت خدا شانس بده نیومده پسر خاله شد منم ساکت بودم و اینقدر داغ شده بودم که اگه کسی دست بهم میزاشت ذوب میشد همینطورکه دست سارا تو دستم بود گفت ببخشین آقا مهرشاد و دستشو برداشتو گفت ناراحت که نشدین منم گفتم خواهش میکنم اشکالی نداره پوز زنی بود دیگه و ساکت شدیم با چشماش به من خیره شد نگاهی کاملا معنی دار و خیلی عمیق دستشو گرفتمو آروم فشار دادم که خنده ای بهم کردو به پنجره هواپیما چشم دوخت و من همچنان در نگاه او وقتی داشت هواپیما بلند میشد بهم گفت مهرشاد من از هواپیما میترسم اولین بارمه ولی نمیخام پدرامو الی بفهمن گفتم نترس من کنارتم اصلا به این فکر نکن که داخل هواپیمایی فقط یکم لحظه بلند شدن فشار بهت میاد زیاد بهش فکر نکن چون من سفرای خارجی و داخلی زیاد میرم عادت دارم به خاطر همین سر حرفو باز کردم که متوجه نشه هواپیما داره بلند میشه و اونم تقریبا حواسش به من بود که همواپیما بلند شد و اون یکم ترسید که دستمو فشار داد و منم آرومش میکردم چشماشو بسته بود و عرق سردی گوشه سمت چپ بدنش نشسته بود که من با دستمال کاغذی که توی جیب شلورام بود پاکش کردم که یکم از ترسش کمتر شد تا کیش خیلی برام حرف زد که یه دوستی داشته به نام محسن که قرار بوده باهاش این سفرا بیاد اما فهمیده با دوست خودش سکس داره و بهم زدن و بخاطر اینکه روحیش عوض بشه به اصرار الی این سفرو اومده پدرام یه لحظه برگشت به من گفت مهرشاد من سویت گرفتمو ولی پولشا ندادم تا جایی بهتر سراغ نداری که گفتم مگه با تور نیومدی گفت آخه تو هتل که نمیزارن با هم بمونیم که گفتم من خونه دارم میخای بیای اونجا اونم از خدا خواسته اول گفت مزاحمت میشه گفتم بابا این حرفا چیه منم از تنهایی در میام که گفت بزار رسیدیم بچه ها قبول کردن میریم بعدش در اومد به سارا گفت چیشد بچمون خوابه نکنه میترسه اونم با اینکه ترسیده بود گفت از بس با این خر و پف دیشبت گذاشتی بخابیم اینجام ولمون نمیکنی که گفت ببخشین مادربزرگ به خوابتون ادامه بدین که الی گفت بزار بخابه دیشب تا صبح بیدار بود که اونم دیگه چیزی نگفتو ساکت شد منم با سارا دست در دست هم حرف میزیم در مورد کارم و میگفتم چند سال ترکیه و آلمان بودما 4 سال الان کیشم و تنها زندگی میکنم اونم از دانشگاهش میگفتا بعد بهم گفت پسرا همشون نامردن که گفتم قبول دارم ولی همه جا خوب و بد هست خلاصه این حرفارو میزدیم که مهماندار اعلان کرد تا چند دقیقه دیگه هواپیما میشینه در کیش که به سارا گفتم لحظه نشستن یکم لرزش داره هواپیما و نترسه اونم گفت مرسی از اینکه بهم گفتیو دستمو محکم فشار داد باورتون نمیشه اون لحظه اصلا به سکس فکر نمی کردم فقط تو این فکر بودم که چطوری رفتار کنم که سارا فکر نکنه واسه ی سکس باهاش دوست شدم خلاصه هواپیما در حال نشستن بود و من دست در دست سارا با کمی معطلی هواپیما نشست و ما پیاده شدیم هوا خیلی گرم بود ولی من عادت داشتم سارا گفت چقدر گرمه گفتم تازه کجاشا دیدی پدارم گفت بچه ها محمد دعوتمون کرده خونشون باید بیخیال سوییت بشیم سارا و الی هم با هزار تعارف بالاخره قبول کردنو من ماشینم رو توی پارکینگ گذاشته بودم که به پدی گفتم صبرکن برم ماشینا بیارم که به سارا گفتم میای اونم قبول کرد تو راه گفت مهرشاد مزاحم نباشیم گفتم نه بابا بیخیال منم تنهام سوار ماشین شدم ماشینی فوق العاده خاکی و کثیف رفتیم دنبال پدی و الی و ساکامونا گذاشتیم بالا و رفتیم بریم سمت خونه که قبلش به خاطر اینکه جریمه نشم رفتم کارواشو که سه نفرشون تعجب کردن که منم گفتم ماشین کثیف باشه جریمه میکنن خلاصه رسییدیم به خونه خونه ما 70 متره و 1خواب بیشتر نداره که به بچه ها گفتم لباساتونا بزارین توئ اتاق الی و سارا رفتن اتاق من لباساشونا عوض کردن و اومدن بیرون واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااووووو صحنه ای فوق العاده الی اومد بیرون با شرتک لی و یه تاپ نارنجی که پشتش همش بدنش پیدا بود و سارا هم با شرتک لی و تاپ صورتی که من گفتم واقعن خیلی گرمها که الی گفت اومدیم کیف کنیم توهم برو لباساتو عوض کن بدو بعدم به پدی گفت با تو هم هستما منم رفتم از تو کمد شلوارکمو برداشتمو پشیدمو پدیم همین کارا کرد با یه تیشرت اومدیم بیرون که ماهواره را روشن کردمو زدم آهنگ میذاشت بالکن خونه تقریبا رو به دریا بود که الی رفت یه صندلی گذاشتو به دریا خیره شده بود که پدی اومدو دستشا گذاشت روی موهای الیو گفت یه بوس که الی یه بوس چند دقیقه ای از لبش به اون داد سارا هم روی کاناپه نشسته بود و برای اینکه جلب توجه نشه گفت چقدر این قمیشی قشنگ میخونه که پدی گفت آره و شیر آبم باز کنایه از دروغه پدی گفت مهرشاد گشنمونه گفتم رستوران غذا داره بگو اشتراک دارم میاره که گفت واقعا نمیشه بری بخری که دوزاریم افتاد میخاد الیو بکنه گفتم چرا بگو چی میخای برم بخرم که گفت هر چی بخری هله فقط کباب نباشه رفتم به سارا گفتم بریم گفت لباس عوض کنم میام رفتم دمه آشپزخونه پردیسو 4 تا جوجه خریدم به سفارش سارا چون آماده داره دم ظهر سریع به هم داد تو راه برگشت خونه یکم دست سارا را گرفتمو دستمو کشیدم روی رون پاهاش که اول یکم خجالت کشید بعد به هم خندید صدای خوبی دارم واسش از ابی خوندمو معین بچمون خر کیف شده بود دیگه راحت دستام روی رونش بود وای چه حالی میداد دم در خونه رسیدم که کلید انداختم در باز کردم دیدم خبری نیست که یه لحظه صدای الی شنیدم که میگفت قربون اون کیرت بشم پدی عین دسته بیل میمونه بکن تا تهشو بکن که سلفه کردم تا قبل از اینکه سارا بیاد تو اونام فهمیدنو پدی پرید در اتاقو بست منم با خنده به سارا گفتم چه خبره اونم گفت بچه هامون تحت فشار بودن طوری نیست بی جنبن که من خندیدمو گفتم تو تحت فشار نیستی که سارا یه نشگون بهم گرفتو گفت شیطونی نکن مهرشاد نداشتیمو گفتم ببخشید و رفتم سمت اشپزخونه که گفت تکرار نشه منم اخمامو کردم تو همو گفتم حتما پدی اومد بیرونا الی هم همون لباسا تنش بود نشستیم ناهار خردیم سر سفره من به سارا نگاه نمیکردم ولی میدیدم اون همش منتظره یه نگاهه منه اما من ناراحت بودمو مهلش نمیزاشتم ناهارمو خردمو رفتم تو اتاق که پدی گفت کجا میری گفنم خابم میاد خاستین برین بیرون منو خبر کن که گفت اوکی تنها رفتم تو اتاق و داشتم میخابیدم که دیدم الی به سارا میگه خاک بر سرت که لیاقتت همون محسن کثافته چرا اینجوری باهاش برخورد میکنی برو از دلش در بیار بدو تا دبر نشده که بعد از چند مین دیدم سارا در رو باز کرد گفت مهرشاد خوابی منم مهلش ندادم که دیدم اومد تو و درو بست نشست رو تختم که دو نفره است چون من عادت ندارم رو تخت یه نفره بخابم گفت ناراحت شدی منم مهلش نمیدادم بعذ ذست کشید توی موهامو کنارم نشستو آروم کفت تورو خدا درکم کن محس خیلی دوست داشتم نمیتونم هضمش کنم خواهش میکنم ازم ناراحت نشو دست خودم نیست منم همونجوریکه پشتم بهش بود گفتم درکت میکنمو منم شوخی بیجایی کردم بعد گفت عزیزم پس پاشو بریم بیرون که الان الی منو دیوه میکنه منم گفتم اوکی برو منم الان میام امومدم از اتاق بیرونا الی دیونه یه کل بلند زدو گفت عروس خانمو آقا داماد وارد میشوند که همه هر هر خندیدم تقریبا یه چند ساعتی تو خونه بودیم که شب شدو گفتم بریم دم ساحل جاتون خالی رفتیم دم ساحلو رستوران سوپراستار دمه اسکله پیتزا خریدیمو نشستیم به خوردن که سارا اصلا بین ما نبودو تو حال و هوای خودش بود که الی گفت کجایی این مهرشاد چی بهت گفت تو اتاق که این طوری پریشون شدی که اونم گفت بیخیالو پاشد رفت دم آب چو فاصله زیادی با رستوران نداره منم میخاستم برم گفتم ولش کو بزار تنها باشه که الی گفت مهرشاد چی بهش گفتی که اینطور شده منم گفتم م اصلا باهاش حرفی نزدم هنوز تو فکر محسنه که الی گفت از بس خره که پدی یهویی گفت اووووووووووووووی من اینجا بوق نیستمو که الی گفت جون تو بوق نیستی دوقی جییییییییییگر که هر سه تامون زدیم زیر خنده شماره مارو صدا زدو من رفتم بگیرم که گفت 1 مین صبر کنید منم کفتم اوکی گرفتمو اومدم گذاشتم روی میز رفتم سمت سارا که بیارمش دیدم دم آب نشسته گریه میکنه که نشستم کنارشو گفتم چرا گریه میکنی گفت بعد واست میگم اشکاشو پاک کردو امدیم سر میزو جاتون خالی پیتزارو زدیم بر بدن آهنگ فوق العاده لایتی گذاشته بود رستوران که منا یاد آنتالیا مینداخت که الی گفت پدی باشو تانگو برقصیم منم که فکر کردم راست میگه گفم بیخیال میخای امشب بری کلانتری بخابی که اوم گفت نه میخام روی یه چیز نرم بخابم اگه گفتی چی منم گفتم شرمنده نرم نیست امشب باید رو زمین بخابی که سارا با اینکه لقمه تو دهنش بود جوری خندید که نزدیک بود همه پیتزاها بریزه بیرون که الی با کمال پررویی گفت ناراحت باش پدی رو زمین میخابه منم روی اون که منم گفتم دربه در پدی که تورو باید تاصبح تحمل کنه که گفت دلتم بخاد که یهو پدی گفت مهرشاد ای گفتی که الی درومد گفت اهههههههههههههههههههههه حالا بهت میگم که پدی شروع کرد به غلط کردنو التماس کردن که یهو همه سه تایی زدیم زیر خنده پدیم بعدش خندید خلاصه شب تموم شدو ماهم کس چرخ زدیمو بعد ساعت 1 30 بود امدیم خونه که من به پدی گفتم تو با الی برو تو اتاق منم بیرون میخابم که اونم از خدا خواسته قبول کردو الی و سارا رفتن لباساشونا در بیارن که من داشتم از یخچال آب برمی داشتم که بخورم که وااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییییییییییی پوزم کشم اومد لباس فوق العاده سکسی الی به رنگ زرشکی با موهای صاف شده روی شوهانه هاش خط سینه هاش و بند سوتین نامریش با پاهای صاف و بون یه تارمو رژ لب جادویش و لباسیکه اومد دلا بشه شرت زرشکیش کاملا بیدا شد که من شاید 30 ثانیه مات بودم که سریع خودمو جمع کردم که دیدم سارا با همون شرتکو تاپ اومد بیرونا منم هنوز تو شک بودم که به پدی گفتم وای پدی عجب شاه کسی این که اونم گفت کیرتا بده طبقه بالا لطفا خیلی ضایعه که من تازه متوجه شدم کیرم بلند شده که جمع و جورش کردمو گفتم وای چه حالی میکنی تو که گفت سارا ازاین خفنتره برو تو کارش گفتم اوکی سعی میکنم به سارا گفتم تو خوابت نمیاد که گفت چرا رو کانپه میخابم آخه کاناپه ها تخت خوابم میشن که منم گفتم اوکی خوب بخابی اونم گفت مرسی همچنین همش تواین فکر بودم چجوری مخه این بابارو بزنم که دیدم نشسته پا تی ویو دنبال فیلم میگرده گفتم من دی وی دی دارم هر چقدر فیلم بخای که گفت ممنون میشم گفتم چی می خای ببینی گفت هیجانی عاشقانه نمیدونم هر چی خوبه که منم یه فیلما رادادم بهشو گفتم هرکدوما میخای بزار که یکی از فیلما ی پورونا را گذاشتو ولی خیلی زیاد سکسی نبود داشت تیتراژ فیلما میذاشت که سارا گفت مهرشاد جان برو بخاب میخام تنها باشم که منم رفتم رو کاناپه خوابیدمو کیرمم شق کرده بود یه چند دقیقه گذشت من تو خواب و بیداری بودم که دیدم صدای بکن بکن پدی و الی آروم میاد که سارا هم داشت با تلفن حرف میزدکه منکه دقیقا میتونستم سارا ببینم وبه حرفاش گوش میدادم که می گفت بردار کثافت بردارو گریه میکرد که من فهمیدم به محسن زنگ میزنه یه لحظه دیدم صدای تی وی قطع شدو سارا گفت چرا گوشی بر نمیداری اونم داشت یه چیزی بهش میگفت که اونم می گفت من در حق توبدی نکردم این حقم بود کثافت منو به چی این فروختی هان بگو لاشی بگو گریه میکرد که یهو مثه این دیونه ها داد زد نه حرومزاده نه نه نه نه نههههههههههههههههههههههههههههههه که گوشی و پرت کردو رفت تو دستشویی پدی با یه شرت اومد بیرونا چند مین بعد الییم باهمون لباس بدون شرت و سوتین اومد بیرونا گذاشت توی گوش من که سینه هاش مالید به بدنم گفت کثافت آشغال عوضی خوب نمیخاد بهت بده ولش کون مگه زوره منم که شکه شده بودمو گوشیم دستم بود مات مونده بودم که الی چی میگه گفت پدی برو لباساتو بپوش بریم بعدم به من گفت آشغال کثافت نامرد میخاستی بزاری حداقل یه شب بگذره بعد پدیم ساکت بودو هیچی نمیگفتو سارا هم در دستشوییو بسته بودو بلند گریه میگرد تو این حین گوشی سارا زنگ خوردو الی گوشیو از دست من کشیدو جواب داد محسن بود که الی گفت بفرمایین که محسن گفت الی تویی اونم گفت آره منم گفت گوشیو بده سارا که اون گفت دستشویی که اون گفت بزارش رو بلندگو کارش دارم اونم گذاشت که محسن سارا میخام امشب سول پرایزت کنم میدونی امشب شب تولدته منم واست یه کادو درام گوش کن که یه دختره گفت جووووووووووووووووووون قربون اون کیرت برم بیا بکن توش که یهویی صدای تالاپ تولوپ میومدو اونم گفت سارا دوسته فابت داره بهم کوس میده اینم کادو جشن تولدتت که الی گوشیو قطع کردو همه تو شک بودیم منم که اصلا داشتم روانی میشدم زدم از خونه بیرونا رفتم پایین ساختمان چون خونه ما دم ساحله راحت یه قدمی زدمو دیدم یه شماره ایرانسل به گوشیم زنگ زد منم که شماره را نشناسم برنمیدارم جوابشو ندادم دیدم اس داد الیم بردار کارت دارم که بهش زنگ زدم کجایی مهمه گفتم کجایی مهرشاد پایینم دم آب منم پایینم دقیق بگو آدرسا بهش دادمو بالاخره پیدام کردو بدون مقدمه اومد تو بغلم منکه شوکه شده بودم باورتون نمیشه ساعت 3 نصف شب گفتم چرا همچین میکنی بوسم کردو گفت بخدا شرمنده من فکر کردم تو سارا را ناراحت کردی بیا بریم تو ما داریم میریم که گفتم کجا گفت نمیدونم ولی بیا پدی داره وسایلو جمع میکنه خیلی عصبیه بعد بازوشا نشون داد سرخ بود گفت ببین منم زد بخاطر تو خلاصه من رفتمو دیدم پدرام داره وسایلو جمع میکنه و گفتم چیکار میکنی بیا الیو ببوس بدو گفت حالا بهش میگم پررو شده و لات آشتیشون دادمو همو بوس کردنو اونام اومند تشک انداختنو کنارهم چارتایی خابیدیم ااول پدی بعد الی بعد من بعدم سارا ساعت 4 30 بود همه خواب بودن منم خوابم نمیبردکه الی گفت مهرشاد بیداری گفتم آره گفت چرا نمیخابی گفتم خوابم نمیبره آروم بلند شد گفت یه چیزی بگم در صورتیکه پشتم بهش بود گفت نگا برگشتم که یه لحظه لباشو گذاشت رو لبام چند ثانیه و گفت یه دونه ای با معرفت من تو شک بودم از این حرکتو برگشتم دوباره پشت به اون و داشتم دیونه میشدم کم کم خوابم گرفت و صبح بیدار شدم دیدم همه دارن وسایله صبحانه رو درست میکننو منم خوابم هنوز که الی گفت پاشو تنبل پاشو منم سلام کردمو بلند شدم رفتم سمت دستشویی دست و صورتمو شستم رفتم سر میز صبحانه صبحانه رو خوردیمو سارا هم هنوز کسل بودکه چه اتفاق بدی واسش افتاده دیشب ولی خداروشکرکه صدای محسنو دیشب نشنیده بود من به پدی و الی گفتم بچه ها میان داخل اتاق کارتون دارم که اونا اومدن که گفتم چیه گفتم امروز تولد ساراست و بیان واسش تولد بگیریم که اونام موافقت کردنو من ردیف کردن بریم شاندیز صفدری که موسیقی زنده داره بعدم زدم از خونه بیرونا رفتم یه کیک تولد خوشکل خریدمو دادم رستوران که شب واسمون یواشکی بیارن سر میز خلاصه شب شد و جاتون خالی من یه تیپ سرتاپا سفید زدمو الیم مونده بود تو کفو میگفت وای چه مالی شدی جلوی پدیو کی میشه بخوریمتون که پدیم میخندیدو میگفت به همین خیال باش اینی که من میبینم به منم نمیده چه برسه به تو که همه تو ماشین خندیدم شام طبق معمول همیشه شیشلیک سفارش دادمو همه هم استقبال کردن یعد از چند تا آهنگ زنده ما شاممون خودریمو سارا هم حالا یکم از دپی در اومده بود که گارسن اومد به من گفت یه لحظه تشریف میارین منم رفتم رییس رستوران که ذوست صمیمی منه گفت کیک بیارم گفتم اوکی بیار بعد خواننده گفت یه مژده به همه ی دوستان بدم امشب یه خانوم خیلی خوشگل تولدشونه که این آهنگو تقدیم میکنیم بهشون ومن طبق هماهنگی قبلی در حالیکه داشت آهنگ میذاشت کیک گرفتمو از پشت سر سارا اونو گذاشتم روی میز که فشفه های سلن روشن شدنو همه دست میزدن واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااو وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااو صحنه فوق العاده ای بود که سارا از خوشحالی منو بغل کردو چند ثانیه ای تو بغلم بود باورشم نمیشد همه بهمون تبریک گفنتو اون از خوشحالی داشت بال در می آورد شب فوق العاده ای بود تو راه برگشت سارا سرشو گذاشته بود روی شونه هام و تاحالا ندیده بودم کسی اینقدر خوشحال با آرامش خوابش برده باشه رسیدیم خونه و من سارا را آروم بیدارش کردم دیدم واقعا نمیتونه بیاد که تو بغلم گرفتمشو بردمش بالای آسانسورا رفتیم توی خونه اون شب روی کاناپه خوابوندمشو خودمم تشک انداختم کنار الی و پدی سه تایی خوابیدم اونا تو بغل هم منم فصله دار از اونا ساعت حدود 4 بود که الی بیدار شد گفت مهرشاد بیداری گفتم جانم آره گفت باورم نمیشد این کارا کردی امشب بهترین شب زندگی سارا بود بعد بهم گفت دلم میخاست من جای اون بودم خیلی امشب بهش حسودیم شد منم گفتم عزیز دلم من که کاری نکردم بعد بهم گفت واقعا حسودیم شده بهش منم گفتم هنوز اتفاقی نیفتاده که اونم گفت فکر میکنی بعدم گفت میخای فردا اوکی کنم باهاش سکس کنی گفتم نمیدونم بعد گفت با من چی خندیدمو گفتم عمرن گفت دلتم بخاد که پدی بیدار شدو گفت مهرشاد دستتو از تو شرت الی در بیار که الی گفت گندت بزنن بی تربیت چرت و پرت نگو و زد زیر خنده فردا صبح سارا بیدارشدو ازم خیلی تشکر کردو منم صبح روز شنبه بود رفتم شرکت به منشیم گفتم بعدازظهر نمیام قرارارا کنسل کونه اونم همین کار کرد سر ظهر بودکه من اومدم خونه سارا یه تاپ بندی پوشیده بود زرد و یه شلواک لی الیم یه تاپ لختی بنفشه تنگو یه دامن کوتاه تا زانوهاش بعد از ناهار سارا به من گفت من با پدی میریم تو اتاق توهم برو تو کار سارا که منم گفتم اوکی اومدم نشستم کنارشو گفتم خوب سارا خانوم چه خبر تولد خوش گذشت گفت فوق العاده بود دستمو بردم تو موهاشو داشتم میمالیدم که بدنش شل شدو سرشو گذاشت رو شونه هامو گفن مهرشاد من دوست دارم ولی حالا سکس نه اوکی منم گفتم اوکی و بعد یکم نوازش بلند بلند آواز خوندم که دیدم الی اومد بیرونا فهمید قضیه ازچه قراه بعد با ترفندی زیرکانه اومد گفت من حوصلم سر رفته بیاین بازی کنیم من گفتم پاسور بازی گفت نه بطری دارین گفتم آره گفت بیا تا بهت بگم بعد پدی گفت ایول من عاشق این بازیم چهارتا نشستیم بعد من نشستم روبروی الی و پدی نشست روبروی سارا مثل بازی حکم بعد سارا گفت من نمیام الیم گفت غلط کردی نمیام نداریم بعد از هزارتا تعارف اومد نشست بعد الی گفت قانون این بازی اینه که اگه سر بطری رو به هرکس باشه میتونه ته بطری رو به هرکی افتاد بهش دستور بده فقط پولی نیست و بیشترم میتونه موارد سکسی باشه فرقی نمیکنه همه هم باید اطاعت کنند دستشو آورد جلئ گفت هرکیم هرچی گفت باید انجام بدی و گرنه باید لختشش میکنیم میفرستیمش بیرون خونه همه قبول کردنو بازی شروع شد الی بطریو چرخوند که بطری سرش به الی بودو تهش مایل به سارا که همه زدیم زیر خنده که الی گفت خوب حالا دهنتو سرویس میکنم باید تاپتو در بیاری که سارا با هزارتا اکراه تاپشو در آورد که پدی و من گفتیم بابا کتم که اونم دست گذاشت رو سوتینش که الی گفت بی جنبه نباشین سارا با یه سوتین مشکی و سبز نشسته بود جلومون منم کیرم داشت بلند میشد از پدیم بلند شده بود اساسی سارا هم سرخ سرخ بود سارا بطریو چرخوند که سرش به خودش بود تهش به پدی سارا که کیر پدیو دیده بود بهش گفت بی جنبه پاشو شلوارکتا درار که پدیم با پررویی شلوارکشا دراورد و کیرش تو شرت اسلیپش داشت منفجر میشد که به الی گفت ببین چقدر بی جنبه است که سارا گفت بازیه دیگه این بار پدی چرخوند جلوی الی وایشاد تهش به من بود که اونم نامردی نکردو به من گفت توهم شلوارکتو در بیارکه کیر منم از شرتم داشت میزد بالا که الی گفت مهرشادم دست کمی از پدی نداره همه چرخونده بودن که الی گفت این مرحله از بازی هرکی بطریو چرخوند و سرش به طرف مقابل بود میتونه فرمان بده و بعد بطریو چرخوند که سرش روبه سارا بود که به الی کفت تاپ و شلوارکتا در بیار الیم با هزار زور تاپ و شلوارکشا در آورد جوووووووووووووووووون یه تاپ زرشکی خیلی خوشکل و شرت ست اون بطریو الی چرخوند که سرش روبه سارا بودکه گفت حاله منا میگیری هان رو شلوار با کیر پدی بازی کن پدارم که شاخاش داشت در میومد گفت جااااااااااااااااااان افتادی تو تله که الی بهش گفت خفه لطفا سارا هم اول اینکارا نمیکرد که بعد که همه بهش گفتیم قول دادی دستشو گذاشت روی کیر پدیو باها ش بازی میکرد پدیم تو فضا بود سارا بطریو چرخوند که بازم رفت سمت پدی که گفت تو حالا با کیر مهرشاد بازی کن اونم همینطورکه سارا کیرشو میمالید شروع کرد به مالیدن کیر من که من به پدی میگفتم دوست داری که گفت خشو مهرشاد نوبت منم میشه که من چرخوندم اومد سمت خودم که بعدش نوبت دوباره چرخوندم اومد سمت پدی که گفتم شرتتا در آر اونم از خدا خواسته شرتشا درآورد که سارا یه لحظه جفت کردو گفت این چیه دسته بیله گه الی گفت تازه خوابیدس بعدش الی چرخوندا بازم اومد سمت سارا که الی گفت شرتتا در بیار که سارا نمیخاست این کارا بکنه که الی گفت درمیاری یا بزور درش بیارم که درش آورد وااااااااااااااایییییییییییی چه کسی صاف بدون مو فوق العاده خوشگل و یه دست که سارا بطریو چرخوند سرش رفت سمت الی که اونم گفت شرتتو درآر و کوسمو بخور من که منتظر دیدن کس الی بودم شرتشا درآوردو کوس تپل خوشگل خودشو انداخت بیرون بعدم اومد سمت کوس سارا شروع کرد به لیسییدن یه چند ثانیه ای خورد سارا هم چشاش خمارشده بود که دوباره الی چرخوندا اومد سمت سارا که بهش گفت پاشو کیر پدیو ساک بزن وای سارا را میگی گفت عمرن گفت اژه نکنی بزور میکنیم اونم اول یکم از سر کیر پدی خورد بعد الی مجبورش کرد همشو بخوره اینقدر حرفه ای میخورد پدرامم میگفت جوووووووووووووووووون همشو بخور بخور بعدش پدی چرخوند اومد سمت من که گفت واسه سارا ساک بزنم منم با اکراه و خوشحالی قشنگ کوس سارارا میخوردمو زبونمو می کردم تو کوسش که الیم دستشو میکشید رو کسشو اونم حالش بد شده بود نوبت منشد چرخوندم سرش رفت سمت الی که گفتم بیا کیرمنو ساک بزن اونم از خدا خواسته بلند شده کیرمو کرد تو حلقش انگار خیلی وقته منتظر این وقت بود اینقدر حرفه ای میخورد که داشت آبم میومد الی چرخوندا امود سمت سارا گفت واسه پدی ساک بزن تا آبش بیاد بعدم هم آبشا باید بخوری سارا که زده بود به گوشو چشاش شروع کرد به خوردن کیر پدیو براش ساک میزد چند مینی بود واسش میخورد که یه لحظه دیدم الی کیرمو گرفته تو دستشو کرد تو حلقشو گفت حالا که سارا داره با کیر عشقه من حال میکنه منم با کیر تو حال میکنم کیرمو کرد تا ته تو حلقشو منم از پشت دستمو رسوندم به کس سارا و انگشتمو میکردم تو کسش که میژفت جون انگشتشش که اینه کیرش چیه صدا همه دراومده بود حالا این بازی تبدیل شد به یه سکس ضربدری من الی بلند کردمو شروع کردم به خوردن کوسش اونم جیغ میزد میگفت جون مهرشاد عجب زبونیه چقدر داغه پدیم افتاده بود به جونه سارا و داشت سینه هاشو میخورد یه لحظه الی پاشد و به من گفت بخابو کسشو بین پاهام قراردادو با کسش نشست رو کیرم و گفت عجب کیریه پدرام یاد بگیر بالا و پایین میشد صدای شالاپ وشالاپ میومد که پدرام سریع سارا را خوابوندو کیرشا تا دسته کرد تو کس سارا که سارا یه جیغی کشیدو گفت جوووووووووون الی با چه کیری حال میکردی ناقولا که اونم گفت بیا بشین رو کیر مهرشاد تا بهت بگم کیر یعنی چی یه چند دقیقه بالا پایین شد که باورتون نمیشه کیرمن مثه سنگ شده بود داشت حالش میومد یهویی جیغ زدو بعدم سینه هامو فشار داددو گذاشت تو گوشمو ولو شد رومن پدرامم ازاین حرکت حال کرد آبشو ریخت رو شکم سارا منم که هنوز ابم ننیومده بود دیدم الی داره واسم ساک میزنه و سارا هم خایه هامو میخوره یه کم سارا نشست رو کیرمو بالا پایین ششد که اینقدر جیغ زدو فشارم دادکه هردوتامون آبمون اومد که من داشتم صدا میکردم که الی کیرمو کشید بیرونا شروع کرد به ریختن اب رو بدنشو صورتش هر چهارتامون ولو شدیمو بعد از 15 مین سارا شروع کرد واسه من ساک زدنو الی واسه پدیو بعد به صورت سگی هردوتامون از کس میکردیمشون که من شروع کردم به خوردن کون سارا و یکم کرم زدم سر کیرمو بخاطر اینکه صدا سارا در نیاد پدی کیرشو کرد تو دهن ساراو الیم کیرمنو ساک زد تا کردم تو کون سارا که یهویی جیغ زد گفت درش بیار این دیگه چیه که الی با فشار کیرمو بزور میکرد تو کون سارا ای یکم روغن زیتون واسم مالیدو تا تخمما کردم تو کونا ساراو تلمبه میزدم اونم کیر پدیو میخورد بعدم نوبت الی شد ولی کیر پدی راحت رفت تو کونش بعد از چند مین پدی خوابیدو سارارو گذاشت رو کیرشو به منم اشاره کرد بکنم توش منم کردم تو کونه سارا و اونم جیغ میزد میگفت کثافتا این الی جنده رو بکنین زورتون به من رسیده بعد از چند دقیقه کردنش نوبت من شد کون الی رو بگام اینقدر کردیم تا موقع ارزا شدنمون رسید در اودریمو سارا واسه من ساک میزد الی واسه پدی جاتون خالی همه ی آبمونا ریختیم رو صورتاشون تا 2 3 روز هر دوتاشونا میگایدیم الانم دورادور باهاشون در تماسم زن و شوهرای هات اگه خواستن بیان کیش واسم پی ام بزارن بیان باهم سکس سه نفری کنیم مرسی از همتون دوستدار شما
0 views
Date: October 22, 2018