مطب

0 views
0%

با سلام من آرش هستم یه پزشک عمومی با کلی دوندگی تونستم یه مطب شیک تو میرداماد تهیه کردم ولی از شانسم که بدش به تورمن میخوره منشی ایده آلمو نتونستم پیدا کنم یه دو هفته ای همه کاری کردم از آگهی روزنامه بگیرتا رو زدن به فامیل و آشنا ولی یه منشی خوب به تورم نخورد تا اینکه یه روز تو مطبم مشغول بودم که یه خانوم خوشگل هراسان با مادرش اومدن تو مطب دیدم خانوم فشارش بالاست یه آمپول افت فشار بهش تزریق کردم و گذاشتم رو تخت مطب استراحت کنه خانوم همراهش اومد پیشم گفت اگه امکان داره من پیش مادرم بمونم گفتم اشکالی نداره من هم گهگاهی بهش سر کشی میکنم ضمنا با این حالش نباید تنهاش بذارین دختره که بعد خودشو زیبا معرفی کردگفت من بیکارم و روزا به دنبال کار میگردم برا همین پیشش نیستم منم که دیدم اوضاع همونجوریه که انگار داره همه چی رو به راه میشه گفتم چه خوب تو چه زمینه ای مهارت داری گفت حقیقتش تا یک ماه پیش تو یه نیرو گاه منشی بودم ولی قراردادم تموم شد و اونا از خدا خواسته منو تو لیست تعدیل نیرو قرار دادن واخراج کردن گفتم اتفاقا منم دنبال یه منشی با مهارت میگردم چند روز بیا اگه کارت مورد پسندم باشه استخدامت میکنم الان هم ویزیت مادرت رایگانه فردا ساعت سه بعد از ظهر بیا مطب کار آزمایشیتو شروع کن.

دیدم زیبا گریه اش در اومد آقای دکتر شما لطف بزرگی رو در حق من کردین تو اون لحظه اصلا تو مایه سکس نبودم ولی نمی دونم صحبت با اون حالت خاصی بهم داد فکر نمیکردم یه خانوم خوشگل اینجوری منو تحت تاثیر قرار بده خلاصه شبو تا صبح تو اوهام خودم گذروندم فکر زیبا از سرم بیرون نمیرفت خیلی خوشگل و در عین حال شیطون به نظر میرسید خلاصه ساعت سه رفتم مطب دیدم زود تر از من رسیده مطب منم درو براش باز کردم و فرستادمش تو خلاصه همه ریزه کاریها رو بهش گفتم و پسوورد کامپیوتر هم بهش گفتمو رفتم تو اتاقم دیدم اولین بیمار هم اومد تو یه خانوم نسبتا جوون که از جوش روی رون پاش شاکی بود منم بردمش رو تخت مطب درازش کردم دست کشمو دستم کردم و آروم شلوارشو کشیدم پایین دیگه نمیشد شورتشو بکشم چون جوش از بیرون شورت معلوم بود آروم لمسش کردم خانوم یه تکونی به خودش داد دیدم از اوناییه که میخارن خیلی هم میخارید جوش بهانش بود گفت آقای دکتر یکی هم بالاتره گوشه شورتو زدم بالا معلوم نبود دیدم خودش شورتو پایین کشید همه کوس و کونش بیرون افتاد دیدم میبخشید اقای دکتر بی ادبی میشه ولی بالای اینجامه دیدم بالای کوسش یه جوش بد فرم زده وارسیش که کردم دیدم خانوم مو هاشو که زده مو از زیر پوت بیرون نزده و همونجا رشد کرده و تبدیل به جوش شده یه سوزن سرنگ برداشتم جوشو سر کردم و آروم جوشو باز کردم و مورو بیرون کشیدم. در حین بیرون کشیدن از دهنم در رفت گفتم ای شیطون اونجا چه کار میکنی که خانومه گفت اگه بخوای بازم از ای شیطونا پیدا کنم. دیدم که خیلی حالش خرابه گفتم خانوم مثل اینکه شو هرت کم ماساژت میده. گفت شوهرم عمرشو داد به دکتر برا همین میتونم بگم شوهرم الان دکتره. از این حاضر جوابیش خندم گرفت گفتم لباستو بپوش گفت چه دکتر خوبی از حق ویزیتشم گذشت گفتم الان که نمیتونم حق ویزیت ازت بگیرم گفت تو راستش کن من قبلا ارضا شدم گفتم به این زودی گفت نه من خونمون رو به روی مطبته داشتم ماهواره میدیدم و با خودم ور میرفتم که ارضا شدم بعد که حالم جا اومد اومدم کنار پنجره دیدم که با خانوم منشیت رفتین تو مطب گفتم تا مشغول حال کردن با منشیت نشدی من پیش دستی کنم.

رفتم سمت ایفون به زیبا گفتم مراجعه کننده دارم زیبا گفت نه منم رفتم سمت همسایه و دیدم آرش کو چیکه حالش خرابه منم آوردمش بیرون وکردم تو کوس خانوم نیک منش یه آهی کشید و تند تند تلمبه زدم خلاصه اورژانسی همسایه مطبمو گاییدم و بیرونش کردم وقتی که رفت به زیبا گفتم مراجعه کننده دارم؟ گفت نه همه رو رد کردم گفتم چرا؟ گفت آخه اینقدر سرو صدیکردین که دیدم بهتره کسی تو مطب نباشه دیدم خیلی ضایع شده به زیبا گفتم مگه خبری بود گفت آقا آرش هر چی باشه من پنج سال منشی بودم هم با مسائل روسا آشنام هم اینکه آبرو چیز کمی نیست گفتم پس تو هم آره گفت آره من تا سه ماه پیش وضعیتم خوب بود تا اینکه رییس جدید که اومد دیدم از اون حزبیای دو آتیشه ست منو هم به خاطر حرف دیگران اخراج کرد گفتم عجب گفت حالا که میدونی چه خبره منم میتونم رازداز خوبی باشم به شرطی که یه راز هم از من داشته باشی.

یخ کرده بودم نه از شب قبل که تو رویای کردن زیبا بودم نه الان که خودش آماده بود گفتم باشه من که الان یکی رو کردم حال ندارم که زیبا گفت من درستش میکنم منم گفتم مطب چی گفت خانوم که رفت درو بستم امروز مطب تعطیله هر چی باشه من هم سه ماهه کیر ندیدم خلاصه بردمش تو اتاق گفت عجله نکن اون خانوم هم اورژانسی بود اصلا حال نکرد ولی من باید حال کنم رفت کنار تخت گفت این اسپره بی حسیه؟ گفتم آره گفت لباساتو در بیار. کیرمو در آوردم یه ساکی به کیرم زد که تمام خایه هامو کلیه هام از نوک کیرم بیرون زد بعد اسپری رو زد به کیرم گفت حالا شوهر عزیزم چیزی میل داری؟ من احمق هم گفتم چی زیبای خوشگلم گفت همش که نمیتونم زنت باشم یه خورده هم باید مامانت باشم. گرفتم چی گفت پستوناشو از تو مانتو و تیشرتش آزاد کرد و عین یه بچه شروع کردم به خوردن که تلفون زنگ زد گوشی رو برداشتم خانوم نیک منش بود گفت آقاتی دکتر مطب تعطیله گفتم چطور مگه گفت هیچی انگار منشیت خیلی خوشحاله که مطب تعطیله گفتم شیطون گفت دکتر جون از من میشنوی کاسبیتو خراب نکن هر شب با منشیت بیا خونه من حالتونو بکنین وبرین لالادیدم عجب بشرین این زنا خلاصه رفتم سراغ زیبا شروع کردم هلو هاشو خوردن خیلی با مزه بود خوشمزه مثل عسل.

دیگه زیبا تو حال خودش نبود کامل لختش کردم رفتم پایین و کوسشو محکم لیسیدم آروم جیغ میزدو نال میکرد منم همچین کوسشو لیس میزدم که انگار عسل رو کوسش ریختن تمام صورتم آب کوسی شده بود زیبا التماس میکرد بکنمش ولی خوب من رییسش بودم باید دلم میخواست دیدم زیبا داره میلرزه فهمیدم ارضا شده آرش کوچولو اشاره کرد که میخوام برم زیبا کوچولو رو ببوسم منم اطاعت کردم و فرستادمش تو کوس زیبا. زیبا یه جیغ بلند زد منم تند تند تلمبه میزدم اسپری کار خودسو کرده بود بیست دقیقه تلمبه زدم تا اینکه زیبا دوباره ارضا شد زیبا گفت بکن تو کونم گفتم دردت نمیاد گفت تو چیکار داری بکن تو کونم منم یه کم وازلین برداشتم مالیدم در کونشو هل دادم تو زیبا یه آخ بلند کشید گفت نگه دار تا عادت کنم جون چه کیری, دارم میمیرم منو جر بده منم آروم شروع کردم به گاییدن زیبا اونم هی قربون صدقه خودمو کیرم میرفت تا اینکه آبم اومد و همشو تو کون زیبا ریختم زیبا رفت یه خورده که تو بغل هم خوابیدیم زیبارفت یه آبی به صورتش بزنه.

منم که حالم جا اومد از رو مزاحم یاب با خانوم نیک منش تماس گرفتم سلام کردم خانوم نیک منش گفت سلام شیطون خوش گذشت؟ گفتم جای تو خالی گفت زیبا دختر خوبیه قدرشو بدون. جا خوردم گفتم مگه اونو میشناسی گفت آره اون دختر خالمه با توجه به اینکه وضعیتشو که برات گفته میدونستم و شما هم به منشی نیاز داشتین گفتم بذار این دو کبوترو به هم برسونم الان هم که انگار از هم راضی هستین الان که خسته ای از فردا شب به جای اینکه اعتبار مطبت خراب بشه بیا خونه من هم من حال میکنم هم شما دو کبوتر عاشق اگر هم خواستی مریضاتو مثل من بگایی به زیبا جون نخ بده خودش تو کارش استاده الان پنج ساله من مطبمو دارم همه منو به عنوان یه پزشک معتبر میشناسن منو زیبا مثل زنو شو هر شدیم البته خانوم نیک منش هم هووی زیباس ولی این دو تا هوو خیلی با هم سازگارند.

Date: January 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *