مطلقه ی مهربون

0 views
0%

سلام و وقت بخیر دوستان عزیز من دانشجوی دانشگاه اصفهانم و هفته ی قبل که برای شروع ترم جدید برگشتیم اصفهان با دوستای همکلاس و هم خوابگاهی گفتیم بریم توی شهر یه چرخی بزنیم دوستان اصفهانی میدونن که معمولا زیر 33 پل افرادی هستن که میان و میخونن ما هم نشسته بودیم همون دهنه ی اولی روی پله ها و داشتیم سیگار میکشیدیم و از موسیقی لذت میبردیم که یه خانمی اومد و به من گفت اگه میشه یه کمی جمع تر بشین منم بشینم اینجا منم خواستم بلند شم تا اون بشینه که گفت نه اگه بلند شی منم نمیشینم و ناراحت میشم منم نشستم ولی هم اون هم من خودمونو جمع کردیم که به هم نخوریم دو سه دقیقه با چشم بسته به صدای اون پیر مرد خوش صدا گوش کرد و داشت سر و پاشو از مچ تکون میدا که یهو چشماشو باز کرد و گفت اقا یه نخ سیگارم به من بده منم بش سیگار دادم و کشید و دوستامون گفتن که بریم یه شامی بخوریم با هم ما هم پاشدیم کوله هامونو انداختیم که بریم خانمه به من گفت دانشجویی گفتم بله گفت حدس میزدم از لهجه تون گفتم چشه مگه گفت هیچی اتفاقا از حرف زدنتون خوشم اومده گفتم لطف داری و خدافظی کردم و حرکت کردیم با دوستامون که بریم یکی ا دوستام گفت که رامتین داره نگات میکنه طرف منم برگشتم دیدم که بله داشت نگاه میکرد منم یه چشمک ریز زدم و اون خندید به دوستام گفتم برید الان میام منم دوستام رفتن و منم رفتم پیش اون خانمه و دوباره سلام کردم و خودمو معرفی کردم دستشو سمت من دراز کرد منم باهاش دست دادم ویه نیم ساعتی حرف مفت زدیم شمارشو گرفتم و خواستم خدافظی کنم که گفت کجا میری گفتم احمد اباد گفت بیا با هم میری ولی من مسیرو دروغ گفتم خواستم یه مسیر دوررو بگم که زود برم پیش دوستام و اونو بپیچونم که نشد و اجبارا گفتم چشم من سمت ایستگاه تاکسی خواستم برم که گفت من ماشین دارم رفتیم سوار ماشینش شدیم و توی راه فهمیدم که یک هفتس طلاق گرفته و ماشینم ماشین شوهرش بود ولی با خوشحالی از طلاقش حرف میزد ما توی مسیر رسیدیم به شهدا که گفت بیا بریم دم این مغازه من یه جفت کفش بگیرم منم باش رفتم و کفش انتخاب کرد و وقتی خواست بپوشه پاهاشو دیدم که خیلی سفید بودن مث صورتش از خودم بگم که 21 سالمه و قد و هیکل معمولی دارم از مهسا هم که بگم متولد 68 بود و پوست سفیدی داشت که از ارزوهای من پوست سفیده قد و وزنشو هم نمیدونم ولی هیکل سکسی داشت از همونجا بود که بیضه هام مور مور شد کفشارو گرفت و اومدیم بیرون نزدیکای ترمینال کاوه گفت رامیتن میشه تو بشینی پشت فرمون گفتم چرا گفت که من خستم و نمیتونم رانندگی کنم گفتم باشه جاهامونو عوض کردیم الان من پشت فرمونم و اونم صندلی پارس رو خوابونده دراز کشیده و مانتو جلو بازش و تیشرت کوتاهش واسه من بهشتی بودن بهم گفت رامتین دوسدختر داری گفتم اره عکسشو خواست ببینه منم نشونش دادم گفت اگه یه کسی از این خوشگلتر و از همه لحاظ بهتر بهت پیشنهاد بده چیکار میکنی گفتم به شرایط بستگی داره گفتم اگه با کسی نباشه و نیاز داشته باشه که حتما با کسی باشه چی گفتم نه گفت چرا از حرف ها معلوم بود دیگه منظورش چیه گفتم تو یه هفتس طلاق گرفتی ممکنه دوباره شوهرت برگرده بش خیانت نکن با بغض گفت ازت خواهش میکنم هیچی نگو فقط بپیچ سمت راست کوچه ی رو بروی ترمینال کاوه قبل پل عابر پیاده بود رفتم داخل کوچرو تا ته رفتم به یه خیابون رسید خیابونم سمت راست رفتم و ته بلوار پیچیدم سمت چپ و دوباره یه کوچرو رفتم تو که تهش به انداز ه ی یه زمین فوتبال خالی بود و دو سه اتوبوس و تریلی هم بودن تا اینجا رو خودش مسیر میداد و من هیچی نمیگفتم رسیدیم اونجا بهش گفتم من نمیدونستم طلاق گرفته ای و فک میکردم مجردی که شماره بت دادم گفت هرچی بوده گذشته دیگه بیا یک بار با هم سکس کنیم همین و بعدشم همو نمیبینیم دیگه منم چند دقیقه باش صحبت کردم دیدم فایده نداره و داره با خودش ور میره گفتم رامتین اگه تو نکنیش یکی دیگه کارشو میسازه شاید بلایی هم سرش بیارن خودت راحتش کن و به خودتم یه حالی بده بش گفتم هنو نظرت همونه گفت اره گفتم پس بریم صندلی عقب صندلی عقبش شیشه هاش دودی بود چون هوا هم تاریک بود اگه کسی رد میشد نمیدید منم دیگه راست کرده بودم راستش رفتیم صندلی عقب به محض رسیدن لباشو بوسیدم اونم بوسید یه دقیقه ای هم داشتیم لب میگرفتیم هم هرکسی لباس خودش رو در میاورد هر دو لخت شدیم کیر منو تو دستاش گرفت و گفت سایزش مهم نیست داغیش مهمه اینم بگم کیر من 15 سانته دقیق شروع کرد به ساک زدن یه دقیقه ای که ساک زد من ارضائ شدم و شروع واسش میخوردم شاید 10 دقیقه شاید کمتر واسش خوردم و زبونم رو داخل میبردم و با دستم میمالوندمش که کیرم کمی از اون بی حالیش خارج و حس کردم داره سیخ میشه یه کم با سینه هاش ور رفتم که واقعا خیلی حشری شده بود کیرم که کامل سیخ شد بش گفتم اماده ای یه نگاه کرد و گفت 2 ساعته که امادم منم کیرمو دم کسش گذاشتم و اروم فشار دادم که یه اخ فدات شمی گفت و چشماشو بست منم داشتم لذت میبردم کیرم توی یه کس داغ و سفید داشت راهپیمایی میکرد و خودمم از چهره ی زیباش لذت میبردم دوسه دقیقه همینطوری گذشت که توی ماشین چون بخاری روشن بود کمی عرق کرده بودیم یهو با چنگ کمرم رو فشار داد و جیغ کشید بعد از این جیغش هر تلمبه ای که میزدم کل پایین تنش میلرزید به شدت ولی من کیرم مونده بودیم و اونم نای حرف زدن نداشت دیگه کاری از دستم نیومد نشستم روی شکمش و کیرم رو روی سینه هاش و بینشون مالیدم تا ابم اومد و روی صورتش ریختم که بعد از پاک کردنش با دسمال مرطوب ارایشش هم پاک شد و بعد از اون یه بار دیگه همو دیدیم ولی تا حالا سکس نداشتیم دوستان ممنون از اینکه خوندید داستان اولیه که مینویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه در ضمن دوستانی که میخوان مث بقیه ی داستان ها بیان و فحش بدن راحت باشین فحش واسه کسی نمیره فقط خودتون رو سبک میکنید خوش باشید نوشته رامتین

Date: July 29, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *