معلم ریاضی عوضی

0 views
0%

سلام خوبید خودمو معرفی نمیکنم چون شر میشه میخام اگه کسی از شماها آقای از شیراز رو میشناسه حتما این داستانو بهش برسونه من یکی از شاگرداشم روز اولی که اومدم مدرسه کلاس هفتم بودم مدرسم بدلیل اینکه رفته بودم تو مقطع متوسطه اول تغییر کرده بود خداروشکر تو همون روز اول کلی رفیق پایه پیدا کردم آدمای خوبی بودن لاشی بودن ولی پایه بودن هوزم باهاشون در ارتباطم من شنبه رفتم مدرسه و تا دوشنبه ریاضی نداشتیم روز دوشنبه زنگ اول یه آقای دهاتی و با کت و شلوار خیلی خیلی زشت فک کنم رنگ زرد وارد کلاس شد چنتا از رفیقام میشناختنش و میگفتن قبلا ابتدایی درس میداده و اصطلاحا بچه بازه و از شاگرداش خوشش میاد ما همون روز اول متوجه دست مالی شدنای رفقای شاسکول که چیزی از سکس و اینجور چیزا نمیفهمیدن شدیم خلاصه روز اول همه متوجه این اخلاق گند کثیفش شدن حتی اون شاسکولا حلاصه همون روز اول بهم ن شماره و آدرس خونشو داد که برای رفع اشکال باهاش هماهنگ کنیم کصکش عوضی یکی از رفیقای پایه مون که فک کنم قبلا ازش تجربیات بدی داشته بهمون همه خصوصیاتش رو گفت مثلا گفت نباید زیاد باهاش صمیمی بشین یا مثلا حواستون باشه کنارتون نشینه و بهتون دست نزنه ما دیگه محتاط تر عمل میکردیم و چشم گوشمون بازتر شد جا داره همینجا یه تشکر و قدردانی از اطلاعات شاگرد خوب مدرسمون و رفیق پایه مون جناب ع ه بکنیم خلاصه اون بیناموس هم گیر هاش به من شروع شد جلسه چهارم بغل دستیم غیبت کرد و این لاشی اومد بغل دستم و محکم زد رو رونام و گفت خوب چه خبر اکیپ ما هم مات و مبهوت بودن بعدش ازم سوالایی درباره درسم و خونوادم کرد جلسه نهم ریاضی که اولین امتحان به اصطلاح میان نوبت اولمون بود شروع شد و همون روز هم امتحانا تصحیح شد مدرسه ما معمولا برای بالاشهر بود و فقط ملاک پول بود نه سواد خداروشکر منو آقای ع ه هم سواد داشتیمو هم پول جواب امتحانا اومد و همه ریده بودن جز منو ع ه من شدن 15 یعنی نفر دوم کلاس و ع ه شد 17 نفر اول کلاس اون یارو بیناموس عوضی بدون اینکه من اعتراضی به نمرم داشته باشم پاشد و با منت به دستیارش که یکی از خایمال ترین و عوضی ترین و کونی ترین آدمای کلاس بود گفت دو نمره به من اضاف کنن همه مات و مبهوت بودن و راستش یه حس شرمندگی ب دوستم ع ه داشتم چون فک میکردم حق اون ضایع شد البته قبول داذم تو امتحان ریده بودم ولی توقع نمره نداشتم مطمعنم همتون یه خایمال عوضی کونی به تمام معنا تو کلاستون دارین اسفند بود و همه مشتاق برای اومدن تعطیلات عید بودن ازون روزا که هی از مدیر میپرسیدیم که مدرسه ها تمومه جا داره یه تشکر کوچک از جناب ش ش مدیر مدرسه بکنیم که اون معلمو برای سال بعد اخراج کرد ما دیگه به لاشی بازیای اون معلمه و اون خایماله عادت کرده بودیم یکدفعه روز 11 اسفند کلاس ریاضی داشتیم گفت که من یه لحظه از کلاس بیام بیرون بعدش بهم گفت که واقعا از او انتظار نداشتم که پشت سر من اینطوری حرف بزنی و بقیه دوستات هم که این حرفرو پشت سرم زدن معرفی کن فهمیدیم کار همون خایماله بوده و منم رفیقامو لو ندادم منم چون معرفی نکردم گفتش که فردا با بابات بیا مدرسه منم حرفاش به تخمم نبود و فقط میخاستم یه حالی ازون خایماله که لو داده بود اکیپ مارو بگیرم منم رفتم برای اکیپ تعریف کردم ماجرا رو و بعدشم اون رفیقامونو کشونده بودن دفتر معلمان و به اونا هم گفته بودن که باباتونو بیارید خداروشکر من ازین لحاظ شانس زیادی داشتم و ته تقاری خونواده بودم و مایه ی افتخار بابام حرفمو باور نکرد و زنگ زد به مدیرمون آقای ش ش عزیز و شماره معلم ریاضی رو گرفت ازش بعدشم زنگ زد بهش و کلی از طرف من عذرخواهی کرد بعد اینکه تلفن رو قطع کرد کلی خندیده بودیم با هم و فک میکرد بقیه انداختن گردنم چون قبلا سابقشو داشتم یکبار چاقو انداخته بودن تو کیفم و لو داده بودن توی کلاس چهارم یعدشم مشخص شد که چاقو مال من نیس و بابام میدونست من خودم چاقو زنجان دارم هدیه از طرف پدرم خخخخخ خلاصه رفیقای ما کلی درسشون بخاطر تنبیه خونواده افت کرد و از لحاظ روحی آسیب دیدن و من همش دلداریشون میدادم اون معلمه بیناموس هم خیلی هنوز اذیت بچها میکرد ببخشید اگه داستان طولانیه و از مخفف اسم ها استفاده کردم و همچنین ببخشید اگه غلط املایی داشت مرسی خوندید ببخشید اگه زیادی ادبی نوشته بودم با تشکر از ادمینهای زحمتکش فقط چندتا حرف با اون معلم ریاضی دارم جناب دوس داری با بچه خودت که هم سن ماست همچین رفتاری بشه همچین رفتاری خوبه آیا درسته مردموتحقیر کنی و آبروشون رو ببری یا دستمالیشون کنی تا لقب بچه باز رو بگیری دست به دستکنید برسه بهش نوشته

Date: October 18, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *