منو دختر دایی من ۱۷سالمه و دختر داییمم ۹که تازه دفته تو۱۰ چند ماه پیش دختر داییم اومدش خونمون طبق عادت که هفته ای یه روز باید بیاد خونه یکی از عمه هاش سنشم ۹سالشه من چون خواهربرادر ندارم میاد منو هی اذییت میکنه که منم لبتاب میدم بهش بازی کنه شانسمم اون دیده بود اون روز من ماشین بازی میکنم گیر داد همونو میخوام منم دادم بهش هی میخورد در دیوار منم نشسته بودم رو تختم و تکیه داده بودم اونم اومد پیشم و بازی کردن لبنابو که گذاشتم رو پاش ازی کنه دیدم باز میخوره در و دیوار گفتم بهش من فرمانو میگیرم تو گاز و ترمز بعد چنددقیقه که دستمم رو دستش بود حالم داشت هی عوض میشد و حشری تر میشدم تا به این بهانه که خودتم یکم یاد بگیر یکم دستمو کشیدم عقب به طوری شد که نصف دستم بالای کسش بود و هی اروم اروم میاوردم پایین ول هیچی متوجه نمیشد چون میخواستم اونو هم تحریک کنم که کاری خواستم کنم اونم دلش باشه خلاصه من دیدم تعقیری نکرد ومجبور شدم حالت نشستنوعوض کنم به بهانه خسته شدن یکم خودمو لم دادم رو پایین و ارنج دستمو که زو لبتاب بود گذاشتم وسط پاش به طوری که با کسش ۱۰سانت فاصله بود بعد که هی باز سر گرم بازی شد به بهونه تکون خوردن هی یکم دستمو نزدیک کسش میکردم تا به طوی که چسبید کسش ولی فشار نیاوردم انگار نه انگار که چیزیه تا چند دقیقه گذشت تا هر چند دقیقه یه بار یکم فشار میاوردم کسش تا فکر کنه اصلا حواسم نیس خداروشکر اونم حشری شد بلاخره و خودشو یکم لم داد جلو طوری که به رو هم نیاوردیم منم هی چند لحظه یبار دستمو تکان میدادم و اونم یه لرزه های ریزی میخورد همین حالت بودیم تا طوربشد که دستمو هی نرم حرکت میدادم و پشت هم اونم میلرزید اصلا معلوم بود که دیگه متوجه بازی نبود همین حالت بودیم که بلند رفت دستشویی یه ۳ ۴دقیقه بعد اومد و انگار ۵سال بزرگتر شده اینطور که رفتارمیکرد اومد تو اتاقمو برعکس خوابید رو تختم و منم با لبتاب ور میرفتم چون اون بکم پایینتر از من رو تخت درار کشیده بود هی دیدم داره منو نگاه میکنه و نصف پاش پایین تخت بود نصفشم رو تخت منم دیدم اینتوری داره فشار میده لبه تخته گفتم خب درست بخواب دیگه دیدم باز نگاه میکنه یه دستمو کشیدم زیر قفه سینش اون یکی هم وسط پاش در کونش که اروم دستموکردم تو شلوارش داشتم میمردم خودم صدا قلبمم میشنیدم کونش کوچولو بود و انگار پوستش دون دون شده بود میمالیدمش با انگشتمم کسشو میمالیدم اونم کوچولو و دانگشتم رو کسش بود از قصد اینکاروهم کردم ببینم چی میگه راضیه یا نه دیدم هیچی نگفت منم یکم کشیدمش طرفم و همونطور دارزکشیدم و دستمو نکشیدم دیدم چشماشو بست و منم اروم اروم لای پا و کسشو از رو شلوار میمالیدم و تیکه تیکه نفس میکشید منم اروم اغ بود دیدم اینطور حال نمیکنم کیرمم داشت میترکید دستمو دراوردم شلوارشو نا رونش کشیدم پایین هیچی نمیگفت اصلا چرخوندمش یکم طوری که پشتش بهم شد پاشو یکم دادم بالا کیرمو گذاشتم لا پاش طوری که فیت لای پاش بود و داغی کسشو رو تک کیرم حس میکردم منم اروم اروم عقب جلو میکردم که نزدیک ۱دقیقه شد خیلی دیدم لیز شد طوری که کیرم انگار خودش عقب جلو میشد و کیرم انگار قلقلک میومد که ۲ ۳ذقبقه بیشتر طول نکشید کیرمو کشیدم بیرون و ابم اومد ریختم تو دستمال کیرمم یه بو خاصی گرفته بود فکرکنم بوکس بود چون اب دختر داییم لیزکرده بودش کیرمو منم دلم نیومد تمیزش کنم و گذاشتم لیزی کسش رو کیرم خشک بششه چون خیلی حال میکردم همون بود تنها خاطره منو دخترداییم البته چنبار هم صبح خونشون رفتیم من رفتم اتاقش دیدم خوابه کیرمو میمالونم به پاهاش و پاشو میلیسم چون زیبا ترین پاهای دنیا رو داره و ازین شن جوراب زنونه سفید میبوشه و میره رو روان من چون یه بار دید تو اتاقش بودم جورابشو میمالیدم کیرم ولی اصلا به رو نیاورد ولی خیلی دیگه باهم ور میریم مستقیم غیرمستقیم نوشته
0 views
Date: May 1, 2022