ملیحه هم کیر کلفت می خواست

0 views
0%

من گهگاهی داستان های این سایت رو می خونم و دلم می خواست من هم یکی از خاطرات خود رو بنویسم من کامران 30 سالمه وزن حدود 74 و قدم 178 سانتی متر با بدن قوی و متناسب و روحیه و برخورد عالی من کلا نگاه خیلی مثبتی به سکس دارم و از لحاظ جنسی خیلی پرقدرت هستم خاطره ای که می خوام براتون بنویسم مربوط به حدود چهار سال پیشه زمانی که 26 ساله بودم اون موقع من سه سالی از ازدواجم می گذشت و طبقه همکف یک خونه سه طبقه رو تو شرق تهران اجاره کرده بودیم طبقه دوم یک زن و شوهر مسن و طبقه سوم هم بیشتر وقتا خالی بود و وسایلشونو اونجا میذاشتن خونه یکم ساخت قدیم بود ولی حیاط خیلی شیکی داشت و یک زیرزمین کوچوکو هم به حیاط راه داشت من و خانمم هر دو مون شیفتی کار می کردیم ولی شیفتامون نامنظم بود یعنی گاهی اون صبح بود من نبودم گاهی من بودم اون نبود بچه هم نداشتیم خانم من اگر چه اخلاقش خوب بود ولی هم لاغر بود و هم به دلیل دیدگاه های مذهبی اش اهمیت کمتری به سکس می داد ولی خب گذشت می کردم این زن صاحبخونه خیلی مهربون و خوش قلب و اهل رفت و امد معمولا وقتی زنم نبود برام غذا می آورد اونا بچه هاشون همه ازدواج کرده بودن و و تو تهران نبودن فقط یک دخترش که اسمش ملیحه بود تو تهران زندگی می کرد و خونه شون چند تا کوچه اونورتر ما بود ملیحه یک پسر دو ساله داشت و شوهرشم یک مغازه دورتر داشت و معمولا بیشتر وقتا مغازه کار می کرد ملیحه خیلی به مادرش وابسته بود و معمولا می اومد خونه مادرش اوایل که اومده بودیم اونجا همیشه با چادر می اومد و سر سنگین بود ولی کم کم که رابطش با خانمم بهتر شده بود بود راحت بود یکی دو بار بدون چادر دیده بودم ولی زیاد توجه نمی کردم خانمم خیلی از خوشکلیش و سفیدیش و خوبی هاش تعریف می کرد ولی من سعی می کردم طوری وانمود کنم که خیلی برام مهم نیست کم کم رابطه ما گرمتر شده بود و اونا زیادتر میومدن خونه ما و گاهی وقتا با هم شام می خوردیم کم کم زیبایی های ملیحه رو بیشتر حس می کردم دختری 28 ساله سفید قدش تا حدی بلند و متناسب رون های پر و گوشتی باسن پر و قلمبه و خوش فرم سینه های برجسته دست های نرم و گوشتی صورت زیبا و چشمای درشت و تو دلم آرزو می کردم زنم باشه چون زنم در برابرش واقعا کم بود مخصوصا که لاغر و سنتی بود و یا حس سکسی نداشت یا براش کم اهمیت بود بر عکس من که بدنم توپر و شهوتم خیلی زیاد و استقامت بدنیم خیلی بالاست کم کم رابطمون خوب شده بود اون بیشتر ولی شوهرش کمتر می اومدن خونه ما و ما هم برعکس ملیحه خیلی به من احترام میزاشت و همیشه ویژه ازم پذیرایی می کرد یا احوالپرسی می کرد ولی من سعی می کردم فاصله رو حفظ کنم هر وقت میومد خونه مادرش احوالپرسی می کرد دیگه تو پوشیدن راحت بود یک شلوار نخی پنبه ای چسپان می پوشید و گاهی با مانتوی کوتاه که تا بالای زانوهاش بود و گاهی با سارافون میومد تو حیاط یا خونه ما ملیحه واقعا جذاب و تو دل برو بود هر لباسی که می پوشید یه جوری باسنش خودنمایی می کرد وقتی باسن خوش فرم زیر اون شلوار و سینه هاشو می دیدم حشری میشدم و حتی تو سکس های با زنم به او فکر می کردم خیلی به من نزدیک می شد یه روز جمعه قرار شد با ون یکی از فامیلاشون بریم بیرون تهران اون روز چند نفری بودیم ولی شوهرش نیومده بود یکی از خواهراش با شوهرش و خاله اش ما سوار ون شدیم تعدادمون هم زیاد و فشرده مرتب جابجا می شدن و هر کسی جای خالی پیدا می کرد می نشست تو راه دیدم کنارم خالی شد و ملیحه اومد نشست لباس راحتی پوشیده بود و یک مانتوی کوتاه دیدم از فرصت شلوغی و حرکات ماشین استفاده میکنه و پاهاشو و بالاتنشو به من میزنه که مثلا اره دست خودش نیست بعد دو سه دقیقه دیدم پاشو رو پام قفل کرد و چسپوند و دیگه برنداشت خیلی داشتم داغ میشدم و کیرم داشت بلند می شد منم همونجور نگه داشتم اونم مثلا داشت با جمع صحبت میکرد و چون گوشه ون بودم توجه ها چسپیدن ما نبود دیدم هی دستشو به بهانه اینکه خودشو نگه داره رو رونم میزاده که دیگه داشت کیر سفت شدمو لمس می کرد منم به روی خودم نمی اورم و پامو بهش فشار می دادم باسنشو بلند می کرد که با اون ور حرف بزنه موقه برگشت نصف باسنش میومد رو رونم و همون جور نگه می داشت و منم خودمو بهش می چسپوندم وای چقد داغ بود خلاصه رفتیم بساط و تفریح و نهار و تا اینکه ساعت 2 3 دیگه خسته بودیم اومدیم زیر چادر همه از خستگی خواب رفتند ملیحه نزدیک من و زنم بود و رو بچش خم شده بود و بچشو شیر می داد خانمم رفت بیرون ملیحه دید همه اون ور خوابن سینه هاشو جلوم راحت آورد بیرون پاشو از عمد طوری کرده بود که باسن و لب های اطراف کسش قشنگ دیده می شد و منم به بهانه اینکه آب رو از اون طرف بردارم از روش خم شدم طوری که کیرم به رون و باسنش می خورد وچند لحظه همونجوری نگه داشتم اونم فقط یک نگاه معنادار کرد و چیزی نگفت اون روز کلی خوش گذشت و کلی ملیحه رو تو هوای آزاد دید زدم و اونم چند بار خودشو داخل چادر و بازی بهم مالوند بعد از اون رابطه ملیحه با من خیلی صمیمی تر شده بود یه بار گفت بیاین خونمون کامپیوترمون ارور میده منم با خانمم رفتم خونشون شوهرش نبود لباس راحتی پوشیده بود فقط پیرهن و شلوار تنش بود و قتی راه می رفت شهوت ازش می بارید دیگه خانمم سرگرم بچش بود و آشپرخونه و سوال کردم که مشکل چیه اونم اتاق بغل رو بهم نشون داد و منم رفتم نشستم و موقع بیرون رفتن یک چند ثانیه رو من میخکوب شد و تو چشام زل زد و با یک حالت عشوه آمیز و شهوتناک یه چشمک زد و در رو روم بست دیگه با خود گفتم اینو باید جرش بدم منم نشستم پشت کامپیوتر و ور رفتم اونم با زنم اتاق دیگه مشغول صحبت صداش زدم که ملیحه خانم این فولدر رو نشونم بده اونم اومد و در رو بست و خواستم بلند شم گفت بشین دیدم از کنار و پشت خودشو بهم نزدیک کرد و با موس ور رفت طوری که کلا سینش رو شونم و صورتش نزدیک صورتم کیرم حسابی بلند شده بود و داشتم داغ می شدم گفتم راحتی ملیحه خانم گفت آره چرا که نه ولی میشه راحت تر هم باشیم گفتم بیا رو صندلی بشین راحت باش اومد نشست و مثلا با کامپیوتر ور رفت منم سرپا دیدم فرصت خوبه دستمو از پشت بردم رو سینه هاش و تو دستم گرفتم سینه هاش بزرگ و کرست هم نبسته بود یهو یه آخی عمیقی گفت و سرشو طرفم کرد منم رفتم سراغ لباش از رو صندلی بلندش کردم و ایستاده در حالی که دست راستمو از زیر پیرهنش بردم رو سینه چپش داشتم لباشو می خوردم صدای تلویزیون بلند بود و آخ و اوف ملیحه هم بلند شده بود رو تشکایی که تو همون اتاق رو هم بود گذاشتم و خوردن لباشو ادامه دادم من به حالت ایستاده لای پاش و کیرم درتماس با کسش از روی شلوار و اونم به پشت رو تشک داشتیم میمردم چند دقیقه بدنش نرم مثل حریر بود یه دفعه دیدم صدای زنم از آشپرخونه اومد گفت ملیحه بدو بچه ت گریه میکنه دیگه نشد و گفتم سریع بر تا خبری نشده و اونم گفت باشه میرم داشت میرفت گفت صبر کن هنوز وقت زیاده وصف آغوشتو از زنت شنیدم اینو گفت و رفت بیرون منم رفتم تو فکر اون روز گذشت و ما اومدیم شب برام اس ام اس اومد از طرف ملیحه بود اولین بار بود نوشته بود سلام منم می خوام تو فوق العاده ای هم تیپ و قیافه ات و هم سکس و آغوش داغت که امروز یکمشو تجربه کردم نوشتم تو از کجا سکسمو می دونی ما که فقط لب گرفتیم جواب داد وصف سکس طولانی و کیر داغ و بزرگتو از مریم شندیم همش بهم میگه که کیرت بزرگه و کم میاره تازه اونجا فهمیدم که زنم همه جزئیات سکسمو بهش گفته آخه اینو بگم یک مشکلی که همیشه داشتم موقع سکس کیرم همیشه به ته کس زنم می خورد و جلوتر نمی رفت و هم خودم یکم درد می گرفتم و هم اون می گفت به ته دیگ نزن درد داره هر حالتی که می کردمش بازم این مساله بود و آرزو می کردم یک کسی باشه که راحت و بدون مانع کیرم تا ته بره چون لذت دیگه ای داره وقتی تماس کامل میشه پیام دادم دردمو تازه نکن می دونی که نوشته بود غصشو نخور با من دیگه من کلا ذهنم کردنش بود و فهمیدم که می خواد از من روزایی که من خونه بودم و زنم نبود رو سوال کرد و تقریبا 4 روز بعدش گفت من امروز میام ساعت 11 بود اومد تو ساختمون و اول در خونمو زد و حالمو پرسید و گفت میره بچشو بالا بزاره و بعدش به یک بهونه ای میاد یک آرایش نرمی کرده بود و با چادر و یه مانتوی کوتاه و یه شلوار نخی و نرم سفید اومده بود رفت بالا و یک ساعت بعدش با یک سینی غذا اومد پایین و بهم داد یک پیرهن نیم توری نازک پوشیده بود و با همون شلوار نازک و چسپان البته آزاد و سر لخت اومده بود راه که می رفت باسنش آدمو حشری می کرد چاک سینش مشخص بود غذا رو از دستش گرفتم و بغلش کردم و چسپیدم و سینه و لباش بعد کمی لب گرفتن گفتم چرا یکی آوردی گفتم من میرم بالا با اونا می خورم بعد یک ساعتی میام چون اونا بعد از غذا دو سه ساعتی می خوابن گفت تازه به اونا گفتم که قراره پیش کامران و مریم یکم کامپیوتر هم یاد بگیرم وانا چون مسن بودن وقتی می خوابیدن دیگه دیر بلند می شدن و از طرفی من می شناختن دیگه رفت و بهم گفت کم بخوری ها خوب نیست برات منم گفتم خیالت راحت باشه رفت و بعد یک و نیم ساعتی اومد حدودا ساعت دو و نیم سه بود دیدم با یه چادر اومده پرسیدم این چیه گفت دیگه برای احتیاط چادرو از سرش کشیدم وای خدا با یک پیرهن نیمه باز نازک بدون کرست که سینه هاش نصف مشخص بود و شلوار نرم و سفید خاکستری تا پایین زانو سینه های بزرگ و سفید برآمده و خوش فرم کمرش باریک باسنش برآمده و پف کرده لباش غنچه چشم ها درشت لپ ها و گونه هاش خوشکل موهای بلند و خرمایی روناش گوشتی و خوش فرم به گرمی بغلش کردمو و کلی قربون صدقش می رفتمو و لباشو می خوردم واقعا وقتی بغلش می کردم انگار دنیا رو بهم دادن نرم و لطیف و خوشبو بردمش اتاق خوابمون که از قبل امادش کرده بود بهم می گفت می دونی چقد انتظارتو می کشیدم الان دیگه مال تو ام اومدم که تمام غصه هاتو ببرم بردمش رو تخت و شروع کردم نوازش از لباش شروع کردم و چند دقیقه ای فقط لب تو لب و زبون تو زبون بودیم لباش داغ و آتیش می بارید ازش همین طور که لباشو می خوردم متوجه نشدم چطور پیرهنشو باز کردم و سینه هاش تو دستامه دو تا سینه بزرگ و گرد و سفید که مثل حریر نرم ولی خوش فرم بودن نوک سینه هاش بر آمده و یک سانتی بلند بودن وسط پاهاش نشسته بودم و با دو دستم سینه هاشونو می مالوندم کیرم دقیقا در تماس با چاک کسش بود و داغ و سفت شده بود ولی هنوز دو تامون شلوار داشتیم نوک سینه هاشو می مکیدم و آخ و اوفش بلند می شد دست چپمو از زیر بغلش رد کرده بود و دست راسم سینه هاشو نوازش میداد دستمو محکم می گرفت و می بوسید می گفت تو فوق العاده ای تو چقد داغی اصولا من خیلی با حوصله نوازش می کنم و وقت میزارم برای اینکار کم کم دیدم خودشو میده پایین و کسشو می چسپونه به کیرم شلوارشو خواستم بکشم و اونم یکم باشنشو آورد بالا و و یه دفعه دیدم که شرت نداره با همون شلوار اومده یک کس صاف و برآمده بدون مو با لب های پر گوشت رونای سفید و میزون و گوشتی وای خدا آب از دهنم راه افتاده بود شلوارشو کامل کشیدم پایین اونم ازم خواست رکابی و شلوارکم رو بکشم پایین و این کارو کردم براش فوری دستشو برد سمت کیرم و محکم تو دستش گرفت و گفت وای خدا اینو تا ته بکن تو کسم شروع کردم به لیسیدنش اول از کسش شروع کردم خیلی خوشبو و تمیز بود آب لزج و رقیقی از لبای کسش اومده بود بیرون زبون که میزدم آتیش می گرفت پاهاشو رو سرم فشار می داد و سرم لای رونای نرم و حریریش قرار می گرفت همین جور می بوسیدم و می لیسدمش رفتم سراغ رونا و هر کدوم رو یواش گاز می گرفتم و می لیسیدمشون آه و واهش اتاق رو برداشته بود هر وقت کیرم به رونش یا لای پاش می خورد آه می کشید برش گردوندم به روی شکم وای خدا یک بدن سفید و موجدار کون خوشکل و سفید و نرم کمر باریک یک حوری جلوم بود باسن و پشتشو می لیسیدم و فریاد منو بکن منو بکنش بلند شده بود از پشت باسنشو می آورد بالا و کسش با اون لبای پرگوشت و سفید و آبدار نمایان می شد و در معرض دید قرار می گرفت هی می لیسیدمش هی آهش بلند می شد که منو بکن خواهشا منو بکن کیرمو یواش یواش کسش می مالوندم و آهشو بلند می کردم داغیشو حس می کرد میگفت سوختم بکن بکن کامران من زود باش عوضی جرم بده رو باسنش خوابیدم و دستمو از زیر بغلش به سینه هاش رسوندم چند بار کیرمو رو شکاف باسنش کشیدم و خایه هام هم وقتی به کسش می خورد حشری می شد چقدر نرم و سفید بود انگار رو حریر خوابیدم اونم از زیر باسنشو بالا می داد تا تماس بیشتر بشه دوباره به پشت خوابوندمش و سراغ لب و سینه هاش رفتم و کیرم که سرش رو کسش بود دیگه طاقت نداشت هی با دستش سعی می کرد کیرمو داخل بده منم یواش یواش فقط می مالوندم از بزرگی و داغی کیرم تعجب کرده بود و خیلی خوشش اومده بود هی می گفت اون کیر کلفتتو بکن تو و جرم بده بکن زود باش سوختم بکن تا حالا کجا بودی منم قربون صدقش می رفتم میگفتم جرت می دم تو فقط مال منی این کس خوشکل این سینه ها مال منه حشری تر می شد دستش تو موهام بود یکی دیگه از زیر بغل منو به سمت خوش می کشوند پاهاشو پشتم حلقه کرده بود دیدم دیگه وقتشه یواش یواش سر کیرمو بردم داخل خیلی یواش آه واخش بلند شد من کیرم به صورت طبیعی خیلی گرم و داغه و حشری می کنه کسش تنگ بود ولی خیلی لزج شده بود کیرم رو با چندین حرکت بردم تو و حرکاتمو شروع کردم و به تدریج تندتر دستامو از زیر بغلاش بردم و به شونه هاش قلاب کردم لبم رو لباش حرکاتمو مرتب و تند کردم همون کسی بود که می خواستم کیرم تا ته و بدون مانع می رفت رونام با رونای گوشتیش کاملا تماس پیدا می کرد و حشری تر می شدم احساس خوبی داشتم که کیرم داره تا عمق وجودش میره آه و واخش اتاق رو پر کرده بود بدنش می لرزید ازش خواستم پاهاش رو از روو پشتم بیاره پایین و همون حالت کف پاهاش رو به زمین بچسپونه این کار رو کرد و من دوباره شروع کردم این جوری اون نرمی رونش آویزون میشد و حس شهوتم بیشتر و کیرم هم با تماس کامل میرفت تو و هر بار که تلمبه میزدم تا عمق وجودش میرفت دوباره گفتم حالت چار دست و پا یا همون سگی بگیره اومدم روش و تلمبه زدنمو شروع کردم تو این حالت از زیر سینه هاشو گرفته بودم و اونم یکم خودشو جلو عقب می کرد کیرم بی مانع تا ته می رفت حس عجیبی بود کسش تنگ و مناسب بود انگار یک چیز خیلی نرم و ارتجاعی و تنگ تمام کیرم رو در بر گرفته یک بالش زیر شکمش گذاشتم و ازش خواستم روش بخوابه اینجوری کون سفیدش و کس خوشکلش کاملا بالا آمده و آماده کردن بود کیرمو کردم توش و منظم تلمبه زدم خیلی لذت می داد هم کس تنگش کیرمو می خورد هم باسن نرم و گوشتی و سفیدش به بدنم می خورم و حشری تر می شدم خیلی دلش می خواست فکر کنم چند بار ارضا شد ولی خیلی فعال بود و تو سکس همکاری می کرد دیگه دیدم کم کم نزدیکه آبم بیاد من معمولا دوست دارم زمانی آبم رو بریزم که لب تو لب باشیم این جوری لذتش بیشتره برا همین برگردوندمش به پشت و رفتم لای پاش و اونم پاهاش دور کمرم با دست راستم سینش و لبم رو لباش و زبانش حرکاتمو تندتر کردم هر بار تا ته می بردم می گفت بریز جرم بده بریز آبتو فشارم بده اینقد زبونشو خوردم و حرکاتمم تندتر شد و نهایتا آبم اومد و کشیدم بیرون از شدت ارضا شدن و حالی که بهش داده بودم خودشو محکم بهم چسپوند محکم گفت می خوام مال خودم باشی همه زیباییم مال تو همه زندگیم مال تو منم قربون صدقش می رفتم یک نیم ساعتی که گذشت و تو بغل هم بودیم گفت می خوام بخورمش اومد کیرم رو کرد تو دهنش و با ولع تمام می خوردش سر زبونشو به نوک سوراخ کیرم میزد حا ل می کردم یک دست دیگه هم تقریبا تا بیست دقیقه کردمش دیگه هر دومون راحت راحت شده بودیم بهم گفت که زنم بهش گفته کیرت خیلی بزرگ و داغ و سکست هم طولانیه چون از تیپ و هیکلت هم خوشم میومد خواستم مال من بشی منم بهش گفتم که تو فوق العاده و هیمشه از وقتی دیدمت می خواستم مال من بشی از اون موقع به بعد بارها چه تو خونه ما چه چند بار خونه اونا طبقه سوم زیر زمین چند جای دیگه می کردمش و اونم رضایت کامل داشت تقریبا 2 سالی اینجوری باهاش رابطه داشتم هیچکی از این قضیه بود نبرد نه زنم نه شوهرش و نه پدر و مادرش همیشه احترامشونو حفظ می کردم ولی ما خودمون دنیایی داشتیم برا هم و بیشتر از شوهرش به من میداد ملیحه بهم میگفت بودن تو باعث می شه من با شوهرم حمید راحت باشم حمید حتی یک شب هم با من اینجوری سکس نکرده میگفت خیلی دوست دارم از حمید جدا بشم و باهات ازدواج کنم ولی خانواده مون خیلی بسته است منم خیلی سعی کردم زنمو سر عقل بیارم که اصل زندگی چیه و اول شوهرت بعد علایقیت ولی نشد که نشد نه یک بار دل سیر منو ارضا کرد و نه دست از کاراش بر می داشت چون از اول هم خیلی عشق و رابطه بین ما نبود و اختلافات زیادی داشتیم و پدر و مادرش خیلی دخالت می کردند دو سال پیش با موافقت دوطرفه کاملا ازش جدا شدم بچه هم که نداشتیم الان دیگه اون خونه نیستم ولی هر دو ماه یکبار ملیحه رو می بینم و یک دل سیر پیش هم می خوابیم ولی شرایط کاریم و دوریم از اون منطقه دیگه کمتر ما را بهم می رسونه و من هم کمی سرم رو خلوت کرده ام نوشته

Date: July 8, 2023

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *