سلام ۲۲ سالمه معمولیم از تهران تقریبا چهار سال پیش فیس بوک روی بورس بود اونجا چت میکردیمو پست میزاشتیم یه روز یه نفرو با اکانتی به نام دختر شیطون ادد کردم پستاشو لایک میردمو کامنت میزاشتم بعد از چند مدتی از کامنت بازی پیام دادم بهش و شروع به چت کردن کردیم جا داره بگم اونجا هم اسم اکانتم چس ناله های ذهن پریود بود و معمولا جوکای من در اوردی و داستانهای طنز مثبت ۱۸ برای جلب توجه مینوشتم خلاصه مدتی گذشتو باهم شروع به چتو ارسال جک کردیم اشنا شدیم و گفت ک ۲۲ سالشه و هم سن من و تو اموزشگاه زبان منشیه به مدتی از چتامونم گذشت قرار گذاشتیم هم دیگرو ببینیم اونم اینطور ک من برم و برای ثبت نام سوال کنم چهار سال پیش ما هم سن بودیم یعنی هجده ساله الان ۲۲ سالمونه رفتم اموزشگاه اون موقع کچل کرده بودم و قیافم جالب توجه نبود اما خب ب خاطر کُشتی فرم بدنم خوب بود خلاصه دیدمشو رفتم گفتم ب خاطره کچلیم کات میکنه خب موهامو نباید میزدم اما خانواده میگفتن بزنی سرت هوا بخوره بهترع منم خر میزدم اما خاطره کات نکرد باهم بعد ها تو ازمایشگاه ک پول کم اورده بود رفتم پیشش پول بدم بهش فهمیدم اسمش امنست و دوست نداره به این اسم صداش کنن چتا بیشتر شدو چند باری ام هم دیگرو تو پارک دیدیم دیگ شوخیو دست میدادیمو خیلی نزدیک هم میشستیمو راحت شده بودیم من ماشین داشتم اما نیسان بودو گواهی نامه نداشتم الان برلیانس دارم به روز میخواست بره خونه دختر خالش شهر بقلیمون ک پیشوای ورامین بود گفتم اگه بدت نمیادو خجالت نمیکشی بیا ببرمت از اونورم میرم خونه راه داره به شهر ما اونجا تو تعارف افتاد و با اینکه خجالت میکشید از ماشینم سوار شدو یه ظبط داغونیم داشتم ک روشن کردمو حرکت کردم و تو جاده به مسخره بازی میرقصیدم و بهش نگاه میکردم تو خنده افتاد از دلقک بازیمو لپمو کشید یه مقدار ک رفتیم خیره شدم به سینه هاش متوجه شد گفت اینجوری نگام نکن خجالت میکشم گفتم ببخشید جذبت شدم خیلی خوش استیلی و توجهم جلب شدو اینا گفت اوهوم میدونم گفتم اره خیلی سینه هات خوش فرما ماشالله ادم دلش میخواد باشون بوق بزنه خندیدو سینشو فشار دادو صرای بدق در اورد منم خندیدم گفتم فقط خودت بوق میزنی گفت خب توام بزن همه اینا در حال رانندگی بود و تو مدت ۵ دیقه اتفاق افتاد منم دست زدم به سینه هاشو فشار میدادم و میمالیدمو صدای بوق در میاوردم و میخندیدیم بعد یکی دو ریقه بوق زدن ساکت شدیم و من فشار مالوندنمو زیا کردمو تقریبا دوتامون داشتیم حال میکردیم اونم خوشش اومد بود جیزی نمیگفت منم یواش یواش دست کردم تو یقشو از زیر شروع به مالوندن سینه هاش کردم یکی دو یقه ای مالوندمو دیتمو کشیدم از ترس دیده شدن از بیرون ماشین توسط ماشینهای دگ و یکی دو دیقه بعدشم رسیدیم از کنار راست جاده مریفتم و با سرعت کم ک هم از یک طرف کسی دید نداشته باشه هم اونا با سرعت سبقت بگیرن برن و نبینن و خدایشم کسی به نیسان برا دختر بازی شک نمیکنه دمه خونه دختر خالش ک رسیدیم دگ جرعت پیدا کرده بودم موقع پیاده شدن ک دست داد بره برا اولین بار بوسش کردم و لبخند زدو رفت رسیدم خونه خب حشری شده بودم رفتم حمام جق زدم به یادش اومدمو اخر شب مثه هر شب چت کردیم و از غروب هاتی ک گدرونده بودیمو دوتامون دوست داشتیم تعریف کردیمو تقریبا از علایق سکسیمون گفتیمو خابیدیم اون موقع تلگرام نبود یه برنامه دگ بود یه مدت رو بورس بود برا چت لاین نه بی تالکم نه مثه تلگرام بود اسمش نکه زبونمه یادم نمیاد خوابیدیم و چند وقتی شبا سکس چت میکردیم و خود ارضای تا یه روز قبل کارش قرار شد برا من غذا بیاره بخوریم منم اون روز با ماشین حمید پسر دایم که یه مراید ترکیده بود رفتم اینجاها دگ یکی دوماه شاید بیشتر از اشنایمون گذشته بود و من دگ موهام در اوموده بود رفتیم همون پارک مشهایر همیشگی و گفتم ک اینجا راحت نیستم غذارو بخورم قاشقو بشقابم نیستو تو قابلم ک نمیشه بیا بریم مرغ داری من من مرغداری دارم و عکساشو بهش میدادم و دوست داشت جوجه بلدرچینای ک داشتمو بیینه اونجا اتاقم عکسشو دیده بود تمیز و کاشی کاری شده هم بشقابه هم قاشق هم تو جوجه هارو میبینی اون موقع این بحث های گنجشک سیگار میکشه اینا نبود قبول کرد سوار شدیم و رفتیم رسییدم رفتیم بلدر چین هورو دید و رفتیم غذارو من تو اتاق بخورم خودش خورده بود و قابلمه همراهش کوچیک بود مامانش هم از رابطش با من با خبر بود اما نه اینکه میریم کجا و میایم تیریپ ازدواج برداشته بودیم من شروع ب خوردن غذا کردمو اونم شروع به اذیت کردنو قلقلک دادنو اینا ک شوخی کرده باشه جو فان باشه با هر زوری بود از دست دلقک بازیش خوردم وقتی ک تموم شد سریع گرفتمش کشیدمش روی پامو یه گاز از لپش گرفتم البته اروم نه در حد کبودی بعد یه خورده ناز کردو دردش اومده بودو اینا و شروع به بوس کردنش کردم لپشو بوسیدمو اونم چشماشو بسته بود و لبخند رو صورتش داشت همینطور ک بوسش میکردم خب راست کرده بودم اینم رو پام و برجستگی کیرمو حس میکرد پشت کمرش منم دیدم چیزی نمیگه بوس میکردمو سینشو می مالیدم دگ مست شده بودیم و چرخووندمشو برای اولین برا بعد از چند ماه ک باهم بودیم از هم لب گرفتیم چه لبای راستی امنه یا همون خاطره خیلی صورت قشنگی داشت و همه اجزا صورتش جز بینیش بزگ بود خب من قبلا با یه دختر ۲۶ ساله دوست بودم ک اون لب گرفتنو یاد من داده بود ک داستانشو بعدا مینویسم بلد بودم لب بازیو اما امنه اولاش بدش میومدو بلد نبود یکم سخت بود برای اولین بار حشری کردنش به خوبی ولی لبای عالی داشت خیلی لباشو خوردمو سینشو مالوندم کم کم شل ترو شل تر شد و دستمو کرده بودم تو سینشو می مالیدم تا اینکه من خیلی داغ کردمو لبساشو دادم بالا و سوتینشو کشیدم پاینو سینهههه های سکسی ریز مجلسیشو با اون نوکای ریز صورتیشو برا اولین بار دیدمو تز خود بیخود تر شدم شروع کردم با ولع به خوردنشون کم کم صداش در اومد و خوشش اومده بودو اخو اوخ میکردو اهو ناله و منم حشری تر میکرد این صدا همنطور خابوندمشو از روی لباس خوابیدم روش و لب گرفتم اونم بغلم کرد بود و خو اینم هم لذت خاصی داشت و اروم از رو لباس تلمبه میزدم و لب میگرفتم ازش بعد از یه مدت رکردن و لب گرفتن سرمو اوردم بالاا و نگاش میکردم دلم میخواست لختش کنم بکنمش ک دفعه اولش بودو میترسیدم راه نده ک خودش گفت تیلی داری اذیت میشی عزیزم بگردم بزار شلوارمو در باز کنم منم از خدا خواسته کمکش کردمو باز کردیم یه شورت باب اسفنجی خوشگل و زردو صورتی پاش بود و جلوی شرتش خیس خیس شده بود روناشو ک میدیدم کیف میکردم سرمو بردم نزدیک و کسشو از روی شرت بوس کردم بد بو نبود خدایش پاشدم لباسای خودمو در اوردم و با شرت خوابیدم روش دوتامون فقط شورت پامون بود یکم تلمبه زدمو گوشو گردنشو لیس میزدمو بوس میکردم دیگه حشری حشری شده بودیمو شرت همو در اوردیم و کیرمو ک دید تعجب کرد چون تاحالا ندیده بود وگرنه کیرم ۱۷ سانت بیشتر نیست معمولیه دستشو گرفتو شروع کرد مالیدن بهش گفتم میشه بخوریش دلم میخواد ک سرشو برد سمت کیرمو شروع کرد به ساک زد ک بلد نبودو دندون میزد ولی اینکه میدیدم داره میخورش حشری ترم میکرد یکم ک ساک زد اب دهنشو ریخت رو دستمالو اومد تو بغلم ک خابوندمش و شرو کردم ممه هاشو خوردن اهو اوه میکرد که حَض میکردم و یواش یواش شکمشو بوسیدمو اومدم سمته کسش شورتشو ک در اوردم یه کس خیلی خوشگل و سفید دیدم ک اب سفید ازش راه افتاد بود شروع کردم بوسیدنو زبون زدن خوشش اومد و تند تر شروع به لیس زدن میکردردمو کل کسشو میخوردم و ار خوردن کسش خیلی لذت میبردم خیلی لیسیدنو خوردنو دوست دارم سرمو گرفته بود با دوتا دستاش و رو کسش فشار میداد و منم میخوردم انقد خوردم ک فکم درد گرفت و اومدم بالا و سمت لباشو شروع به خوردن کردمو روش خابیده بودم کیرم روی کوسش بودو لاپای بهش تلنبه میزدم و اونم محکن بغلم کرده بود یکم ک کردم احساس کردم داره میاد سریع بلند شدم و به پشت خابوندمشو شرو کردم به کونش ضربه سکسی زدنو بوس کردن و سرمو کردم لای کونشو سوراخ کونشو لیس میزدم بعد از کلی لیسیدن خوابدیم رو کونش ک خیلی سفیدو نرم بود و لاپای شروع کردم از مشت کردنش ک کیرم از اونطرف به روی کسش میخورد و اونم حال میکرد تلنبه میزدمو از پشت گوششو لیس میزدم خیلی صداش بلند شد منم با صداش اوج میگرفتم خیلی حال میداد و ابم اومد و ریختم روی کمرشو ارضا شدم اونم خوشش اومد بود اما چون دفعه اولش بود ارضا نشد و ابمو تز پشتش با دستمال پاک کردمو خوابیدیم ده دیقه ای تو بغل هم و بعد کلی بوسو یه سکس خیلی عالی گذاشتمش اموزشگاه تقریبا منو امنه باهم ۷ماه بودیم که هر هفته یکشنبه ها سکس میکردیم و هر بار از دفع قبل با هم راحت تر بودیمو اونم بیشتر بلد میشدو لذت میبرد و تو بغل هم حال میکردیم دفعه های بعدمون سکس های خیلی بهترو پر هیجان تری داشتیم باهم که اگه دوست داشته باشین مینویسم ولی خب انقدر تو اونجا سکس کردیم برکت بلدریچنام رفت و هفت هزار تا بلدرچینو کشتم بسته بندی کردم بفروشم ک نخریدن تاریخ انقضاش گذشت و ضرر شدو بعد از اینی هم ک امنه فهمید ضرر کردم پشتمو خالی کردو کات کردیمو تنها شد یه مدت ولی تو چهار سال گذشته دوتا دوست دختر دیگه اومده و رفته ک سکس داشتم با اونام یکیش برای دوره دانشجوی و ترم دو هست و یکیش هم برای بعد از اون دختر همکلاسیم الان بعد از گذشت چهار سال از این داستان من ماساژور شدم و تدریس ماساژ میکنمو مدرک میدم و خیلی از نظر جنسی به سکس با زنو شوهر های جویای ام اف ام علاقه دارم و دلم میخواد که یک همچین تجربه ای با یک زوج داشته باشم امید وارم خوشتون اومده باشه و بدونید من به خاطر کار ماساژ انگشتم کمی پهنه ک غلط های تایپی به حاطر ایناست و غلط های املایم به خاطر کم سوادی هر چند که دانشجوی معماری هستم نوشته چس ناله های ذهن پریود
0 views
Date: March 18, 2019