منشی مست

0 views
0%

من يك گرافيستم و به خاطر مشغله كاريم هميشه تو شركت سرم تو كامپيوتر و كارام و دورو برمو نمي بينم . به غير من تو شركت يه منشي كار ميكنه كه يكي ار دوستام معرفيش كرده بود . خنگ بود ولي برا خر حمالي خوب بود .

ديروز كه رفتم شركت تو يه حالي ديگه بودم و ديدم به اطرافم تغيير كرده بود . تازه داشتم مي ديدم دوروبرم چه اتفاقاتي مي افته و من بهشون اهميت نمي دادم . همه انا هم بر ميگشت به دربينهاي مخفي كه نصب كرده بودم . بعد چند وقت روز قبل كه تنها بودم شروع كردم به بازبيني فيلما تا پاكشون كنم كه يه چيزي توجهمو جلب كرد . رفتارهاي غير عادي منشيم بود . تو طول زمان كار شركت هميشه كنارم نشسته بود و بعضي وقتها مي رفت پشت و يه كاري رو ميكرد كه تعجب برانگيز بود . واقعا گيج شده بودم يعني اين دختر چشه مگه شوهرش كم ميزاره براش كه اين كارا مي كنه . بله خانم پشت مي رفت و به قول خودش دور از چشم من خودشو مي مالوند و دست تو شلوارش مي كرد و با سينه هاش از رو مانتو ور مي رفت . اونروز با اتفاق روز قبل وقتي وارد شركت شدم تازه يه چيزايي فهميدم . يه دختر تپل با آرايشي زيبا ولي سنگين مانتو كوتا و چسبناك و شلواري جين مشكي كه تمام اندامشو ريخته بود بيرون و مقنعه اي كه مثلا سرش بود سينه ها جلو و گوشتي كه به خاطر مانتو تنگش چسبيده بود به بدنش و خود نمايي ميكرد . تازه فهميدم اين خانم 3 ماه تو شركت منه و پيشم مي شينه و من توجهي به اون نميكنم و ب قول بچه ها اب در كوزه و ما گرد جهان مي گرديم …

خلاصه با اومدن من بلند شدو سلام كرد و لبخندي زد .منم نشستم رو صندليمو رفتم سراغ كامپيوتر ولي تمام هواسم به اون بود . ديدم امد كارم نشست و با برگه ها خودشو سرگرم كرد برنامه هايي كه بايد انجام مي دادمو برام مرور كرد . گراماي تنش و احساس ميكردم و اينكه وقتي من سرم به كارم بود يه جوره خاصي مو ديد مي زد و وول ميخورد . احساس مي كردم داره تو ذهنش يه چيزي رو مي پرورونه و بهش فكر مي كنه كه اذيتش مي كنه . بعد حدود نيم ساعت ديدم بلند شد و رفت پشت تو كارگاه منم سريع دوربين و فعال كردم و ديدم بازم همون حركتو انجام ميده . زيپ و دكم شلوارشو باز كرد و دسشو برد تو تكيه داد به ميز شروع كرد ماليدن و از اونور هم سينه هاشو مي ماليد . با اين صحنه كيرم راست كرد و شروع كردم به ماليدن . بعد 5 دقيقه ديدم خودشو مرتب كرد و امد دوباره پپيشم نشست و سرش به ارش بود . زير چشمي نگاش كردم ديدم لپاش گل انداخته و سرخ شده تو حال خودش نيست . به خودم گفتم اين دختر يه چيزيش هست و بايد امروز سر در بيارم . گذشت تا ظهر سرگرم مشتري ها بوديمو كارا تا ساعت 3 بعدازظهر كه معمولا خلوت مي شديم . منم داشتم طرح مي زدم كه ديدم بازم بلند شد كه بره . صداش كردم گفتم خانم … درب شركت و هم ببند و كركره رو بكش كه حوصله كسي روندارم مي خوام به كارام برسم . اينكا رو كرد و گفت منم مي رم يكم دراز بكشم كه كمرم درد ميكنه گفتم باشه . اينبار رفت تو انبار بالا كه موكت بود و بالشت و بتو هم داشت . به خاطر اينكه من روزهايي كه زياد كار داشتم همونجا استراحت مي كردم . خلاصه رفت بالا منم دوربين و روشن كردم و ديدم رفت نشت رو موكت بالشت رو درست كرد مقنعه شو در اورد دكمه هاي مانتوشو هم باز كرد و طاق باز خوابيد . بعد يكم كه گذشت و دكمه شلوارشو باز كرد يه تكوني به خودش داد و شلوارشو تا زير باسنش كشيد پايين از رو شرت زردش شروع كرد ماليد خودش . فهميدم خانم حشري هستن و از بي خيالي منم خبر داره با خيال راحت داره حال مي كنه . منم گفتم وقتش تا منم يه اون يه حالي بدم . يواشكي رفتم بالا چون موكت پشت يه كمد بود منو نميديد ايستادم پشت كمد ديدم صداش در اومده و يه جوري كه مثلا حواسم نيست سرمو انداختم رفتم طرفش گفتم خانم … كه يهو تو اون وضع ديدمو خودمو زدم به كوچه علي چپ . اونم يه آن شوكه شد بلند شد كه خودشو جمع جور كنه و گفت معذرت مي خوام گفم اشكالي نداره راحت باش . حتما شوهرت بهت نميرسه كه مجبوري اينكارا رو بكني . گفت شوهر ؟ كجايي اقاي … من 2 ماه طلاق گرفتم تازه دوزاريم افتاد . گفتم پس پريد تو حرمو گفت بله آدم كه شهوتي بشه دست خودش نيست شما كه ماشالله فكر نكنم تا حالا شهئتي شده باشين كه درد منو بفهمين . منم با پرويي گفتم اگه تا حالا نشده بودم و لي الان با اين اوضاع شدم . اونم تو چشاش برقي زد و گفت راست مي گي ما كه نمي بينيم . منم معطل نكردم رفتم روشو شروع كردم به خوردن لباش اونم چسبيد به منو همراهيم كرد تو اين پيچ و تاپ همديگرو لخت كرديمو بلند شد يه نگاه به كيرم كرد و گفت خيلي نامردي كه اين همه مدت اين از من دريغ كردي و انداخت تو دهنش با ولع ساك مي زد . طوري مك مي زد ك شريانهاي خونم تو تمام بدم به جنب و جوش افتاده بودن منم كه خوابيده بودم اونم از زور شهوت ديوانه وار مي خورد بعد يه آن ديدم بلند شد و مثل قطي زده سركيرم گرفت و نشست و كيرو فرو كرد تو كسش تلمبه ميزد و فرياد مي كشيد و گفتم چته عجله داري گفت نه مردم از بي كيري داشتم ديونه مي شدم . گفتم خوب اروم مال خودته فرار نمي كنه گفت مي ترسم باز سرت بره تو كامپيوتر و منو فراموش كني . خندم گرفت تو اين فكر بودم اين بدبخت چي كشيده اين چند وقته با بي محلي هاي من . ديگه داشت ابم ميامد بهش گفتم اونم با سرعت بيشتر تلمبه مي زد و حرفاي سكسي كه ابم با تمام قدرت ريختم تو كسشو اونم ارضا شد خوابيد روم . گفتم خسته نباشي گفت ممنون ولي بازم مي خوام . گفتم باشه برا بعد خودكشي نكن حالا هميشه در اختيارت . بعد ماجرا فيلم گفتم و اونم گفت كه از بي محلي من تو روياش منو نگاه ميكرده و بعد پشت به ياد من با خودش ور مي رفته تا ارضا بشه . از روز بعد كارما شده بود همين موقع كار خانم بقل من نشسته بود و كيرمو مي ماليد و بعضي وقت ها هم در مياورد و ساك ميزد . تو فرصت مناسب هم بالا ترتيبشو مي دادم .

Date: February 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *