منم عاشقتم داداشی

0 views
0%

اولين باري كه متوجه شدم داداشم واقعاتونخمه روزي بودكه اتفاقي دفترچه ياداشتشو ديدم توصفحه اول نوشته كاش يه شب تينا زنم بودفرداش تيرباران ميشدم. پشت بندش يه مشت اراجيف عاشقانه ليلي ومجنوني بودالبته قبلش متوجه ديدزدنهاو جابجايي لباس زيرهام شده بودم ولي زيادحساس نبودم راستش ديگه عادت كرده بودم. هرجاميرفتم همه نگاههادنبال اين كون تپل وگردم بودولي من هنوز براش صاحب پيدا نكرده بودم. از كون بمادرم رفتم اونم درعين تناسب اندام اولين چيزي كه ازش به چشم كون تراشيده وخوش فرمشه. كون من ولي سايز كوچكترش اما دست نخورده بود.

Date: May 4, 2018