گوشيم زنگ خورد يه شماره غريبه بود گوشيو برداشتم خيلي عادي جواب دادم بله يه صداي خيلي ظريف پشت خط جواب داد سلام امير حالت خوبه تشكر كردم گفتم شما گفت منم بهناز خيلي تعجب كردم گفتم جانم امريداشتي گفت نه فقط زنگ زدم صداتو بشنوم دلم واست تنگ شده بود از اون روز كه با ميثم اومدي تا حالا مدام فكرت تو سرمه يه لحظه ام نتونستم بهت فكر نكنم يه ذره باهاش حرف زدم آخرش گفتم خواهشا ديگه بهم نه زنگ بزن نه اس بده اگه ميثم بفهمه من باهات حرف زدم شايدناراحت شه خداحافظي كرديمو قطع كردم ديدم هر روز بهم زنگ ميزنه و اس ميده كه من دوست دارمو عاشقتمو نميخوام از دستت بدمو از اين حرفا انصافا منم خيلي به خودم ميرسم به نظر خودم همه چيم ميزونه طاقت نياوردم زنگ زدمبه ميثم گوشيو برداشت گفت سلام امير جون جونه دلم كاري داشتي گفتم آره داداش كجايي ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم گفت در مورد چيه گفتم در مورد بهنازه خيلي تعجب كرد گفت باشه بيا من خونه ام دارم قليون ميكشم بيا اينجا رفتم ديدم تو حياط يه چيزي پهن كرده چايي ام براهه نشسته روش داره قليون ميكشه سلام عليك كرديم نشستم كنارش گفت خوب در مورد زيد ما ميخواستي صحبت كني جونم داداش ميشنوم گفتم ميثم يادته اونروز منو تو خيابون ديدي گفتي وسيله ندارم بيا منو تا كرج برسون زيدمو ببينم گفت آره خوب گفتم داداشالان زيدت داره مخه منو ميزنه چند روزه بيخيال من نميشه فوششم ميدم بازم ميگه دوست دارمو عاشقتم نخواستم بهت نامردي كنم اومدم قبل از اينكه كاري كنم بهت بگم هركاري تو ميگي همون كارو كنيم گفت امير بهناز بهم گفته پسر خوبيه شمارشو بده با يكي از دوستام دوستش كنم تا از اين به بعد 4تايي باهم بريم بيرون منم شمارتو دادم بهش نميدونستم ميخواد بهم خيانت كنه گفتم خوب داداش حالا ميگي من چيكار كنم گفت تو قبول ميكني باهاش رفاقت ميكني گفتم چي ميگي حالت خوبه توميميري براش گفت نه ديگه نه دختري كه بخواد خيانت كنه بايد يه جورديگه جوابشو داد گفتم باشه يكم باهاش نشستم قليون كشيدم حرف زديم زدم بيرون تو راهه خونه بودم به بهناز زنگ زدم گفتم منم دوست دارم پيشنهاد دوستيتو قبول ميكنم فقط يه شرط داره داشت بال در مي آورد با خوشحالي گفت نگفته قبوله تو فقط باشو از اين حرفا گفتم نميذاري شرطموبگم گفت چرا بگو بگو گفتم من ميتونم باهات رفاقت كنماما فك نكنم تو بتوني گفت چرتو پرت نگو من دوست دارم عمرا ولت كنم گفتم آخه ميدوني من يكم پسر سكسي ام تو دخترخوبي هستي شايد منو اينطوري نخواي اينو كه گفتم يكم ذوقو شوقش زده شد حرف زدنشم شلتر شد انگار تا حالا كلمه سكسو نشنيده بود آروم گفت سعي ميكنم باهاش كنار بيامو قطع كرد راستش از گفتنم پشيمون شدم كه اين حرفارو اينقد زود بهش گفتم اما ديگه گفته بودم ديگه لحظه شماري ميكردم منتظر زنگش بودم شب رفتم خونه داشتم ديونه ميشدم كه چرا اس نميده آخه هر 10 دقيقه يه بار يه اس ميداد انصافا خيلي خوشگل بود قدش زياد بلند نبود اما استيل خوش فرمي داشت يه بار بيشتر نديده بودمش اما همون يه بار واسه دوس داشتنش بست بود از همون اولشم دوسش داشتم اما بخاطر ميثم بيخيالش شده بودم گفتم شايد بيخيالم شده و از اين حرفا ديگه داشت كم كم خوابم ميومد كه اس اومد ديدم بله خودشه نوشته بود امير جونم ميخوام ببينمت باهات حرف بزنم گفتم باشه كجا گفت فرداساعت 3 پارك نزديك خونمون گفتم باشه يكم اس بازي كرديمو خداحافظي كرديم فرداش 3 جلو پارك تو ماشينم نشسته بودم بهش زنگ زدم اونم تو پارك بود زودتر از من اومده بود جاي دقيقشو پرسيدم پياده شدم رفتم تو پارك اونروز سنگ تموم گذاشته بودم يه تيپي زده بودم كل پارك نگام ميكردن از دور منو ديد بدو بدو اومد سمتم تا رسيد بهم محكم بغلم كرد انگار كه ميخواستن منوازش بگيرن نميذاشت گفت لعنت به من كه انقد دوست دارم دستمو گرفت گفت بيا اينجا بشينيم خودش ميگفت تو 1سالو نيمي كه با ميثم بود فقط به هم دست ميدادن بعدنا از ميثم پرسيدم ديدم آره راست ميگفته نشستيمو شروع كرد به حرف زدن كه من خيلي دوست دارمو تا حالا يه پسرم اينقد دوس نداشتمو با يه نگا عاشق شدمو از اين حرفا منم دستم تو دستش بودو فقط منتظر جوابه شرطم بودم حرفاشو زد ديدم از شرطم چيزي نگفت گفتم شرطمقبوله ديگه با لبخند گفت امروز اومديم در مورد همين صحبت كنيم ديگه من كه ميدونستم يعني آره خودمو بهش نزديكتر كردمو دستمو انداختم پشتش گفتم تو فقط با من باش بهم حال بده قول ميدم ميشم مال خودت داشت از خوشحالي ميمرد كه بغلش كردم يه دستمو گذاشتم رو رونش اونم دستشو گذاشت رو دستم يكم كه ماليدم دستمو بردم لاي پاش هيچ حرفي بينمون ردو بدل نميشد چنان داغ بود كه كيرمو داشت كم كم سيخ ميكرد گفتم يكم پاتو باز كن بازكرد يكم كه كسشو ماليدم اونكه تو ابرا سير ميكرد ديدم دورو بريامون همه مارو زير نظر دارن هم من هم بهناز تيپ زده بوديم تابلو بوديم اونكه از من بدتر خيلي به خودش رسيده بود مانتو تنگو آرايشو پاشنه بلندو اوووووووه الان كه دارم مينويسم سيخ كردم گفتم پاشو پاشو بريم گفت كجا گفتم هرجا اينجا خيلي ضايست دستشو گرفتمو بردم سوار ماشين كردم روشن كردن راه افتاديم دستمو ول نميكرد همش ذكرش شده بود دوست دارمو عاشقتم رفتيم تا يه كوچه خلوت رسيديم دستمو بردم پشت سرشو كشيدمش جلو صورتش تو 10 سانتيم بود نفساي داغش به صورتم ميخورد كم كم رفتم جلوتر چشاشو بست لبامو گذاشتم رو لبشو خوردم خوشمزه بود لباش ميچسپيد اون خيلي بلد نبود ولي لذت ميبرد فقط ميبوسيدمش در گوشم گفت تو فقط مال بهناز باش هركاري بگي واست ميكنم گفتم از ميثم چه خبر گفت باهاش تموم كردم بردمش سر كوچشون پيادش كردمو رفتم خونه اونروز گذشت روزه خوبي بود خيلي خوشگل بود به من خوش گذشته بود همينطور روزا ميگذشتو منم چون سركار ميرفتم هر روز نميتونستم ببينمش 1 هفته گذشت ديگه نميتونستم تحمل كنم شببهش زنگ زدمو گفتم فردا مهمون مني خيلي خوشحال شد گفت كجا گفتم خونمون يكم ترسو تو صداش ميشد فهميد اما گفت باشه گفتم ساعت چند ميتوني بيايي گفت 11 صبح كلاس دارم ميپيچونم ميام بهناز دانشجوي سال اول بود منم دانشجوي ترم 6 عمران ام هماهنگ شديمو 10 30 رفتم دنبال بهناز سر كوچشون سوارش كردمو يه نيگا كردم ديدم كسي نيست يه بوس از لبش گرفتم راه افتاديم به سمت خونه ما خونه ماهم خالي بود مامان بابا سركار منم كه تك بچه شرايط جور بود تو راه همش قربون صدقه هم ميرفتيم تا اينكه 20 دقيقه بعد جلو خونمون بوديم درو وا كردم رفتيم تو خونه خدايي خونه قشنگي داريم تو شهرياره حياطشم بزرگبا 10 15تا درخت ميوه اومد تو حياط خيلي خوشش اومده بود آخه اونا تو آپارتمان زندگي ميكنن از همون دم در بغلش كرده بودم رفتيم تو خونه خودم مانتو شالشودر آوردم گفتم راحت باش بيچاره خجالت ميكشيد ولي حرفي نميزد گفتم چيزي ميخوري گفت نه از پشت بغلس كردم بردمش سمت مبل نشوندمش رو مبل لبو لب بازي كرديم دستم روسينه هاش بود فقط ميمالوندمشون 75 بودن خيلي خوش فرم تيشرتشو در آوردم يه سوتين صورتي تنش بود گردنشو بوسيدمو دستمو بردم پشتش سوتينشو باز كردم از روشونه هاش در آوردم واي ي ي ي خدايي اعتراف كنم تا اون موقع همچين سينه هايي تو فيلم سكسي ام نديده بودم شروع كردم به خوردن محكم ميخوردم بهنازم نه كاري ميكرد نه حرفي ميزد فقط از لذت زياد چشاشو بسته بودو لباشو گاز ميگرفت بعد از چند دقيقه ديدم دستش رو كيرمه داشت كيرمو ميماليد از زير شلوار قلمبه شده بود كيرم بلندش كردم دكمه شلوارشو باز كردم مونش انقد بزرگ بود به زور شلوارشو كشيدم پايين روناي تپل وسفيييد يه دست كشيدم به روناشو شلوارشو از پاش در آوردم يكم ماليدمش بعد شرتشو يواشيواش كشيدم پايين واي ي ي ي چي ميديدم يه بدن حرفه اي كه الكسيس تگزاس بايد ميومد جلوش لنگ مي نداخت باورم نميشد همچين جيگري روبه رومه فقط داشتم نگاش ميكردم يه دفعه سكوتو شكستو گفت حال كردي نه گفتم آره والا خيليكسي دوتايي زديم زيره خنده انگاري اونم ديگه خجالتو گذاشته بود كنار گفت حالا نوبت منه گفتم آره ديگه بدو مردم از درد زانو زد جلوم دكمه شلوارمو باز كرد كمكش كردم شلوارمو در آورد شرتم كه ناموسن داشت جرميخورد شرتمم در آورد تيشرتمم خوذم در آوردم يكم دستشو با دهنش خيس كرد كشيد رو كيرم ماليد گفتم نميخوري گفت نه بدم مياد يكم اسرار كردم ديدم نه نميخوره گفتم باشه يكم واسم ماليد سيخه سيخ كه شد برشگردوندم با زانو رفت رو مبل دستاشم گذاشت رو پشتي هاي مبل كونشم سمت من گفتم اوپني ديگه گفت نه بابا من هصننميدونم چجوري سكس ميكنن گفتم الان خودم يادت ميدم قربونت برم كونشو قنبل كردمو يكم تف زدم به كونش كير سيخمو گذاشتم در كونش دل تو دلش نبود همش منتظر حركت بعدي من بود يكم فشار دادم چنان جيغ بنفشي كشيد ديدم نه بابا راست ميگه تنگه تنگه هسته خرما توش نميره تا حالا دست نخورده ترسيده بود گفتم ببخشيد انگشتمو كردم تو كونش يكم جا وا كنه يكم تو كونش عقب جلو كردم انگشتمو در آوردم اندفه با 2تا انگشت رفتمتو كونش حالا قشنگ جا وا مرده بود ديگه مثل اول تنگه تنگ نبود گفتم بهناز يادته كفتي هر كاري واسم ميكني گفت آره خوب الان مشخص نيست گفتم چرا ولي 10 ثانيه ام تحمل كن چيزي نگفت دوباره كونشو قنبل كردمو كيرمو گذاشت دم سوراخش بازم تو نميرفت با يكم فشار تا نصفه توش جا كردم هي خودشو ميكشيد جلو كه به زور نگهش ميداشتم يواش يواش عقب جلو كردم ديدم صداي آخو اوخش زياده گفت خيليدرد داره داره پاره ميشه اما من توجه نميكردم همش ميگفتم عادت ميكني كونشو سفت كرده بود گفتم شل كن كمتر درد ميگيره به حرفم گوش داد بعد چند دقيقه معلوم بود دردش كمتر شده و آخو اوخش از سر لذته منم كيرم 18 سانته ولي كلفته جوري كه وقتي ميگيرمش تو دستم فاصله انگشتام به هم زياده به هم نميرسه و كلا آبم دير مياد حركتام سريعتر شده بودمحكم تا ته ميكردم تو كونش كشيدم بيرون برشگردوندم رو به خودم به پشت خوابوندمش رو مبل پاهاشو دادم بالا واي چه كس تپل و خوشگلي دلشت خوردني بود ولي من از كس ليسي بدم مياد خيسه خيس بود دستمو كشيدم روشو خيسيشو ماليدم به كونش كيرمو گذاشتم در كونشو با يه فشار يواش رفت تو دوباره شروع مردم تلمبه زدن محكمو سريع آخو اوخي ميكرد كه نگوو نپرس ديگه داشت آبم ميومد بهش گفتم داره مياد گفت چي گفتم آبم ديگه چيكارش كنم گفت نميدونم كيرمو كشيدم بيرونو پاشيدم رو شكمش كه تا صورتشم رفت نميدونست چيكار كنه ولي معلوم بود خيلي بهش خوش گذشته وايستادم يه دفعه با صداي بلند صدا كردم ميثم تعجب كرد دوباره گفتم ميثم بيا زيدتو تحويل بگير كه يه دفعه ميثم لخته مادرزاد با يه كير شقو چشاي قرمز از اتاق اومد بيرون بععععععععععله تمام مدت منو ميثم با هم هماهنگ بوديم اينم نقشه ميثم بود كه باهاش اين كارو بكنيم دختره بيچاره داشت سكته ميكرد ميثم گفت خيلي نامردي بهناز بهناز اومد حرف بزنه كه ميثم حرفشو قطع كرد گفت خفه شو يه كلمه حرف بزني دندوناتو ميريزم تو حلقت حيف همچين كسي كه باهاش اينطوري حرف ميزد من لباسانو برداشتمو پشت كردم بهشون رفتم تو حموم تا تنها باشن تو حموم صداي جيغو داداشو ميشنيدم معلوم بود داره جر ميخوره دوباره تو حموم سيخ كرده بودم اومدم بيرون ديدم داره هنوز ميكنه رفتم تو اتاقم لباسامو پوشيدمو سرو وضعمودرست كردم ديدم ميثم صدام كرد اومدم بيرون ديدم بهناز انقد گريه كرده چشاش شده كاسه خون دلم سوخت واسش گفت من كارم باهاش تموم شده سويچ ماشينو دادم بهش گفتم ببر تا يه جايي برسونش بره خونشون تا من اينجه هارو مرتب كنم گفت باشه لباساشونو پوشيدنو رفتن آهايي دخترايي كه به دوست پسراتون خيانت ميكنيد درس عبرت بشه براتون خيانت نكنيد تا خيانت نبينيد ممنون از اينكه خونديد منتظر نظراتون هستم نوشته
0 views
Date: November 6, 2018