من برده سحر بودم

0 views
0%

باسلام خدمت شهوانیهای عزیز من محمدم 33ساله نویسنده داستان محبوبه کوس تپل قدم 186و زنم74 پوست سبزه و اندام ترکه ای دارم تو داستان قبلی گفتم که سحر دوست محبوبه رو بالای ده بارکردم القصه بعد از دو بار سکس با محبوبه اون برا امتحان کردنم شمارم به دوستش داده بعد از چندبار اس دادن تو واتس اپ کار به تماس تلفنی کشیده شد ولی من ترس اینو داشتم که اشنا باشه خلاصه بعداز چندبار قرار گذاشتن و اون میرفت سرقرار ومن نمیرفتم ی شب که باهمکارم از کارخونه میرفتیم خونه سحر زنگ زد من کنارتخت بابام هستم بیا بیمارستان ببینمت منم دل زدم به دریا ورفتم وقتی رسیدم تو محوطه بیمارستان شمارش گرفتم دیدم چندقدم جلوترازمن وایساده اومدجلو باهاش احوالپرسی کردم یه خانم شوهردار هم قد وقیافه خودم ولی باپوستی سفید اونشب تموم شد رفت و فرداش باباش فوت شد بعداز دوعفته پیام دادمیخوام بیام پیشت منم خونه رو خالی کردم بهش ادرس دادم بادختر داییش اومد ولی دخترداییش داخل نیومد و توماشین منتظر موند همینکه در و باز کردم باهام دست دادو تعارفش کردم داخل اومد نشست و براش میوه اوردم باهم مشغول صحبت شدیم بدجوری بهم نکاه میکرد با چشماش داشت منو میخورد به گفته دوستام من قیافه جذابی دارم بهش نزدیک شدم و بوسش کردم انگارمنتظر بود و مثل کشیدن کبریت تو انبار باروت بود که منفجر میشه لبامون تو هم گره خورد همینجوری لب می گرفتیم خوابوندمش و روش دراز کشیدم با دست ممهای سایز 65 ماساژ میدادم حسابی داغ شده بودیم خواستم لباسش دربیارم قبول نکرد و فقط میگفت تا همین حد کافیه شروع کردن بخوردن لباش وسعی کردم باز حشریش کنم زیرگوشش گفتم سحراذیتم نکن بذار حال کنم باهات باصدایی که پرازشهوت بود گفت میخوای چکارکنی میخوام بکنمت سحر میخوای کجام بکنی محمد فهمیدم طرف ازاوناس که حرف زدن حشری میشه همونطور روش دراز کشیده بودم گفتم میخوام کوست بکنم اینوکه گفتم بی شرف لبام ازجا کند اونقد محکم میک میزد و میگفت کجام منم نقطه صعفش تودستم اومده بود فقط کوسش میگفتم اونم کش دارو حشری بعداز چنددقیقه گفت بریم اتاق وزیرپتو چراغارو هم خاموش کن نمیخوام بدنم ببینی قبول کردم رفتیم توحین رفتن دستش روکیرم بودوباهاش ورمی رفت رسیدیم پتو اوردم رفت زیرپتوچراغاروخاموش کردم خودمم لخت شدم اونم زیرپتو لخت شدازممهاش شروع کردم بخوردن خیلی حشری بود کیرم تودستش بودباهاش بازی میکردقربون کیرقشنگت بشم محمد چقدگنده ونازه بذارش توکوسم بیتابه براش سحردوستت دارم عشقمی محمدمحکم تربخور دیوث جووون الان جرت میدم جنده سریع خودم رسوندم بین پاهاش زیرپتو سرکیرم گرفتم رو چچولش مالید دیگه ازخودبیخودشده بودفقط کیرم میخواست تو کوسش کمرم ازپشت سربادستاش فشاردادکیرم تااخر رفت توش وای چقد داغ و خیس بود شروع کردبه جلوعقب کردن کوسش هی سرعتش بیشترمیکردبااینکه شوهرداشت ولی خیلی تو کف کیربودهمش قربون صدقم میرفت بدن سفیدی داشت که واقعاتوتاریکی اتاق میدرخشید البته فقط سینش میدیدم اونم چون ممهاش میخوردم من عاشق سکس از پشت بودم ینی بیفتم رو کونش وبذارم داخل کسش بحالت سکی خوابوندمش اومدم پشتش پتورو ازروش کنارزدم یه کون نسبتا کوچک ولی سفید و بی مو داشت شروع کردم به تلمبه زدن و اونم خودش همزمان با من جلو عقب میکرد صدای رفتن کیرم تو کوسش همه اتاق پرکرده بود سحرم عاشق سکس حرفی بود یریزحرف میزد محمد کجام میکنی تو کوست سحرم عجب کوسی داری بزن کوسم جر بده محمد کیرتو با خایهات بکن تو کوسم درتعجب بودم از این زن با اینکه شوهرداشت ولی تشنه سکس بود بعد از 5 دقیقه تلمبه زدن گفتم بیابالاروم اومدو سریع همه کیرم توکوسش جاکردم کیرم 22سانته که سرش خیلی کلفته درضمن سحراهل ساک زدن نبودو وضع مالی توپی داشت جنده خودش ازمن بالاتر میدونست وخیلی وقتازندگیم مسخره میکرد اومد بالا و شروع به کردن کرد ی لحظه ی جیق کوچکی زد و پاهاش سفت کرد فهمیدم ارضاشده اومد پایین گفت زود ابت بریز برم به شکم خوابوندمش و کیرمو گذاشتم تو کسش و شروع کردم به کردن تو حالت معمولی کمرم 25دقیقه راحت جواب میده بعد از 7 یا 8دقیقه دیدم ابم داره میاد پرسیدم کجا بریزم گفت بریز رو کونم کشیدم بیرون و ابم پرفشار ریختم رو کونش با دستمال پاکش کردم و بلند شد لباس پوشید و خداحافظی کردو رفت بعد از اون بالای ده بار سکس داشتیم هر وقت هوس میکرد زنگ میزد زود خونه رو خالی کن دارم میام بیشرف انگار با نوکرش حرف میزد منم چون ازش عقده داشتم بدجوری میکردمش عاشق سینه بدون موم بود میرسید شروع به مالیدنش میکرد حتی یدفه وادارم کرد تو پریودی بکنمش بعدم محبوبه همچی رو فهمید و من هرجفتشون ازدست دادم همش عین واقعیت بود فحش دادن شما نشانه شخصیتتون هست تاداستانهای بعدیم خداحافظ نوشته ممل

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *