من جنده هستم

سلام نازنینم با سینه های 85 و کون تپل و سفید از نظر چهره ام که به قول خیلیا جیگرم لباس درشته چشام شهلا و حشری وخیلی هاتم داستان جنده شدنم مال بعد طلاقمه خانوادم تردم کردن وقتی از شوهرم جدا شدم تو خیابونا میچرخیدم تا با یه دختر تو پارک آشنا شدم از دردودل شروع شد تا شوخیو خنده وقتی کل ماجرا زندگیمو فهمید بهم پیشنهاد داد برم مناطق بالا شهر واسه خودم درآمدی کسب کنم منم چون به گفته خودش بدنم رو فرم بود و خوشگل بودم بدمم نیومد واسه منه آواره چه فرقی میکرد خودش یه خونه مجردی داشت منو دعوت کرد به خونش رفتم دوش گرفتم که تازه داشتم شامپو میزدم به سرم که سارا هم اومد داخل راستش بدم نمیومد یه لز انجام بدم گفتم که خیلی حشری ام اول معذرت خواهی کرد رفت زیر دوش خودشو لیف کشید بعد گفت نازی میخوای لیف بکشمت گفتم نیکی و پرسش خلاصه همدیگرو شستیم حسابی آب بازی کردیم تا این که زد به باسنم گفت عجب کونی داری نازی گفتم حشر شدی گفت آره گفتم سارا تا حالا لز انجام دادی گفت یه هم خونه داشتم که خوب کوسی بود مث تو منم رفتم تو لباشو حسابی میک زدم که آهش درآمد گفتم جوووووننن حسابی لب همو خوردیم بهم گفت صبر کن ی لحظه از کمد داخل حموم یه چیزی آورد شبیه کیر که بهم گفت این دیلدوئه افتاد به جون کوسم منم که حشرییییی حسابی منو کرد بعد گفت کون دادی تا حالا گفتم فقط به شوهرم که گفت دیگه سارا با کیرش شوهرته یکم روغن بدن زد به کیر تپلش گذاشت تو کونم میگفتم آآآخ ای سارا جرخوردم گفت جون تو جنده منی من تو سکس عاشق همین جور حرفام فحش حین دادن حال میده میگفتم آی سارا جرم بده کوسو کونمو یکی کن هم سینه هام میخورد هم پاهامو داده بود رو شونش تلمبه میزد تو کوسو کونم که من سه بار ارضا شدم اون روز منم دیگه راضی بودم هم سر پناه پیدا کردم هم دوست خوبی مث سارا پیدا کردم یه روز سارا بهم پیشنهاد داد میای مث فیلمای پورن دو تایی بیوفتیم به جون یه پسرو حسابی بهش حال بدیم که منم از خدا خواسته قبول کردم دوستان این آغاز ماجراهای منه اگه دوست داشتین بازم از جنده بازی هام مینویسم واستون مطمئن باشین که بهتون تو داستانام حال میدم اگه شد که بهتون کوسو کونم میدم تا سر حال بیاین منتظر نظراتتون برای ادامه داستان بوس بوس از کیر اتون و کس های نازتون ادامه نوشته