این داستان به هیچ عنوان جنبه سکسی نداره و یکی از مشکلات جامعست که سعی کردم توی داستان تشریحش کنم شاید اولش کمی گیج کننده باشه اما وقتی تااخر بخونید متوجه میشید داستان درباره دختریه که بکارت خودشو از دست میده و اما باناله صداش زدم احسان توروخدا اون تلفنو خفه کن چشم خانومم با درد توی جام نشستم زیر دلم به شدت درد میکرد با اینکه احسان دیشب خیلی ملایم و اروم بود ولی نمیدونستم برای چی انقدر دلم درد میکنه ملافه سفید تختو دور خودم محکم تر کردم درد داشتم ولی با این حال لبخندی زدم از اینکه با کسی که عاشقش بودم رابطه داشتم و دختر بودنمو از دست دادم شاید شیرین ترین تجربه زندگیم بود شاید دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید کجایی احسان چرا جواب تلفنمو نمیدی واکنش ارمان شیشه ماشینو دادم پایین نفس عمیقی کشیدم شاید عاقلانه بود گفتن این حقیقت بهش بالاخره خواستگارم بودو باید میدونست با کی میخواد ازدواج بکنه پشت چراغ قرمز ماشینو نگه داشت ی مرد شاید روزگار باعث شده بود قیافش شکسته بنظر بیاد کسی چه میدونه با ی دستمال پارچه ای و شیشه پاک کن اومد سمت ماشین دوتا پیس اسپری زد و شروع کرد به تمیز کردن شیشه ماشین ارمان اقا ول کن بدتر کثیفش میکنی خم شد از داشبورد کیف پولشو برداشت همینجور که یه ده تومنی ازش درمیاورد گفت معتاده معتاد ارمان اره دیگه قیافشو نمیبینی معتاده پولو بهش داد همون لحظه چراغ سبز شدو حرکت کرد یکم که رفت جلو ارمان وقتی کنارمی ارومم مرسی که پیشمی میشه بزنی کنار ارمان چیزی شده نه چیزی نشده فقط ی گوشه نگه دار ارمان چشم ماشینو نگه داشت حالا چجوری بهش بگم کمی منو من کردم و گفتم م من ب باید ی حقیقتیو بهت بگم ارمان بگو میشنوم چجوری بگم من من پوففففففف ارمان تو چی من دختر نیستم چند ثانیه ساکت شد به رو به روش زل زد انگار میخواست حرفامو هضم کنه خم شد سمتم درماشینو باز کردو گفت برو پایین ارمان گوش کن ارمان گمشوووووو پایین با داد واکنش بهرام من دختر نیستم دختر نیستی پس چه گوهی هستی هرزه آشغال گمشو از ماشین بیروووووووون واکنش هادی من دختر نیستم پس میخوای بگی من میخواستم با یه جنده ازدواج کنممممممممممممممم اگه بابام میفهمید خاستگاری که برام اومده دیگه قرار نیست بیاد خونه چی اگه میفهمید تنها دخترش دختر نیست چی الو سلام خانم تاجیک تاجیک سلام عزیزم خوبی ممنون زنگ زده بودم برای تاجیک اهان اره اره خب کی وقت بزنم واست بنظرتون درست میشه تاجیک دکتر ما کارشو بلده دخترت میکنه از روز اولم بهتر خب من باید چکار کنم تاجیک تو فقط باید پولشو بدی همین نزدیک 5 یا 6 تومن ولی لیلا که شماره شمارو به من داده گفت کم تر از یه تومن میشه تاجیک چی لیلا حرف مفت زده این بابا داره مدرکشو تو خطر میندازه میدونی اگه بفهمن درجا مدرکشو باطل میکنن من همچین پولی ندارم تاجیک ولی میتونی با دکیه ما رفاقت کنی دکتر ما اهل دله پول اصلا براش مهم نیست منظورتون چیه تاجیک اوففف بابا باهاش رفاقت کن خانم تاجیک مثله اینکه نفهمیدین قصدم چیه من میخوام سالم زندگی کنم میخوام ازدواج کنم میدونم ی غلطی کردم موندم توش ولی چون با عشقم بودم دلیل نمیشه با هرکسو ناکسی بخوابم خواستم قط کنم که صداشو شنیدم تاجیک ی معتاد پیدا کن چی تاجیک ی معتاد پیدا کنو باهاش ازدواج کن بعدش راحت میتونی طلاق بگیری اگه طلاقم نداد چی تاجیک غلط کرده تنها جایی که ی زن میتونه بدون اجازه شوهرش از اون جدا بشه اینه که معتاد باشه وقتی طلاق بگیری میشی پاکه پاک فکرم رفت سمت اون معتاد پشت چراغ قرمز از تاکسی پیاده شدم دیدمش بازم داشت شیشه ماشینارو پاک میکرد مستقیم زل زده بودم بهش متوجه من شد اما به روی خودش نیاورد بعد از چند دقیقه طاقتش تموم شدو اومد سمتم چیه چی میخوای هی به من نگا میکنی جنس مِنس میخوای خودتو میخوام برو بابا علاف کرده مارو داشت ازم فاصله میگرفت که با صدای نسبتا بلندی گفتم میخوام زنت بشم چشمامو باز کردم که دیدم با چاقو بالای سرمه وحشت زده تو جام نشستم چراااا هان چرا چرا ی دختر ترگل و ورگلی مثله تو باید بیاد زنه منه معتاد بششششه هااااا با ترس شروع کردم به حرف زدن صدام از ترسیدن زیاد میلرزید میگم میگم بخدا میگم بگوووووووو کمی دور تر روی رخت خواب نشست با صدای لرزون شروع کردم به حرف زدن من دختر نیستم عاشق ی پسری بودم به اسم احسان قرار بود باهم ازدواج کنیم ول ولی دیگه جواب تلفنامو نداد ینی بعد از اینکه باهم رابطه داشتیم برای همین زن من شدی اره که طلاق بگیری بری همه جا بگی شوهرم معتاد بود هان فک کردی چرا وضع من اینه منم قربانی عشقممممممممممممم هرچی داشتمو نداشتم برداشت بررررد چون دارو ندارمو مهرش کرده بودم صداش اروم تر شد وقتی دیدمت فک کردم اونی اومدی دستمو بگیریو ببریم خونه سرشو گذاشت روی زانوهاش و شونه هاش شروع کرد به لرزیدن اون که گناهی نداشت مگه الان زنش نبودم میتونستم حداقل ی شب باهاش باشم نمیای بخوابی برگشت سمتم و نگاهم کرد آروم خزید روم و لباشو گذاشت روی لبام واکنش ارمان ارمان وقتی کنارمی ارومم مرسی که پیشمی میشه بزنی کنار ارمان چیزی شده نه چیزی نشده فقط ی گوشه نگه دار چشم ماشینو نگه داشت خب بگو عزیزم راستش ارمان من طلاق گرفتم شوهرم ی معتاد بود سرمو انداختم پایین که صدای خندش بلند شد حقیقتی که میگفتی اینه بازم شروع کرد به خندیدن وقتی خندش تموم شد گفت بریم جالبه که اگه با عشقت همخواب شده باشی و باکره نباشی میشی هرزه اگه با مردی باشی که هیچ علاقه ای بهش نداری و بعد طلاق بگیری میشی فرشته نوشته
0 views
Date: August 3, 2019