این داستانی رو که میخام تعریف کنم در مورد دخترای همسایه ساختمون مجاور خونمونه که خیلی طولانی ولی واقعیه در روبروی ساختمان منزل ما ساختمون دیگه ای هست که یکی از پنجره های اتاق های اون مربوط به دو تا خواهر هست که این پنجره تا پنجره اتاق من 10 متر فاصله داره و در طبقه اول هست و منزل ما طبقه دومه و کاملا به اونا مشرفه و این دوتا خواهر یکی حدود 15 سال و اون یکی 13 ساله بودن از وضعیت هیکل و قیافه ای بگم که هر دوتا قد نسبتا بلند و هیکل بسیار زیبا و تراشیده و سینه های کوچیک و موهای بلند و دختر بزرگه که اسمش ندا بود خوشگلتر از نسرین بود داستان از یه روز تو بعد از ظهر تابستون شروع شد که من اومدم سمت پنجره که بیرون رو نگاهی بندازم که چشمم به پنجره اتاق این دوتا افتاد که کاملا پرده اون کنار زده شده بود و یه دختر که نسرین بود با حوله پشت به پنجره و رو به کمد دیواری که درست روبروی پنجره بود داشت با لباسای توی کمد ور میرفت انگار یکی بهم گفت ببینم چی میشه و به نگاه کردنم ادامه دادم دیدم که بعد از یکی دو دقیقه حوله رو از روی شونش انداخت زمین و کاملا لخت پشت به پنجره دنبال لباس میگشت خلاصه دید زدن کون و هیکل خوشگلش حسابی داشت بهم حال میداد و کیرم داشت راست میشد خلاصه بعد از یه کم معطلی شرتش رو پیدا کرد و پوشید و سینه های کوچولو ولی خوشگلش رو نپوشوند انگار که در اتاقش رو بسته بود و بی خیال داشت واسه خودش با یه شرت میگشت خلاصه اوم روبروی آینه که کنار در کمد رو دیوار و جلوی دید در راستای پنجره بود و شروع کرد به شونه کردن موهاش که تا روی باسنش می رسید خیلی با ناز این کار رو میکرد و انگار داشت آهنگی رو گوش میکرد و با اون خودش رو تکون میداد انصافا با اون سن کمش عجب باسن خوب و کمر باریکی داشت خلاصه من که کیرم حسابی سیخ شده بود و داشتم باهاش ور میرفتم و نگاه میکردم ولی انگار نه انگار اصلا قصد لباس چوشیدن نداشت موهاش رو شونه میکرد و آروم میرقصید نوک سینه های کوچولوش سیخ بود و باسنش رو هی به عقب میداد و مثل این رقصای زومبا هی باسنش رو تکون میداد و برمیگشت از بقل این کار رو جلوی آینه انجام میداد و خودش رو نگاه میکرد تو همین حال بود که دیدم یه دختر دیگه که همون ندا بود وارد اتاق شد و یه تاپ و شرتک کوتاه پاش بود و به محض ورود سمت خواهرش اومد و یدونه در کونش زد و یه حرفایی با هم زدن و ندا پرید روی تختی که درست زیر پنجره بود و نسریت هم به کارش داشت ادامه میداد ندا که نشست روی تخت تبلتش رو برداشت و به بالشت تکیه داد و داشت با تبلتش ور میرفت و نسرین هم بعد از اینکه یکم رقصید رفت و یه تاپ از کمد برداشت و پرید کنار خواهرش روی تخت و دوتایی با هم شروع به کار با تبلت کردن از این قضیه حدود 5 6 دقیقه ای گذشت دیدم خواهر بزرگه پاشد و از اتاق رفت بیرون نسرین ولی همچنان داشت با تبلت ور میرفت 5 6 دقیقه ای گذشت و ندا نیومد و دیدم که نسرینه ولو شد روی تخت و داره همچنان تبلت رو نگاه میکنه شلوار هم که پاش نبود و پاهای خوشگلش رو به هم میمالوند و بیشتر که دقت کردم دیدم دستش رو وسط پاش گذاشته و داره با خودش ور میره حسابی داشتم کیرم رو میمالوندم و حال میکردم صحنه خیلی حشری کننده ای بود و اصلا دوست نداشتم یه لحظه از اون رو هم از دست بدم پاهام تقریبا بی حس شده بود ولی قدم از قدم بر نمی داشتم خلاصه مالیدن این دختره شدید شده بود و تکون میخورد و قلط میزد که یهو ندا درو باز کرد و اومد تو و با تعجب جلوی تخت بالای سر نسرین وایستاد و با اون حرف میزد ولی جالب بود که نسرین دستش رو از توی شرتش در نیاورده بود و تکون نمی خورد ندا هی با دستش اشاره به دست نسرین میکرد که اونو در بیاره ولی نسرین با آرامی و اشاره اونو میخاست آروم کنه و بشونه روی تخت خلاصه چند دقیقه ای اینا با هم کلنجار رفتن و ندا از اتاق رفت بیرون و نسرین هم پشتش دوید و رفت چند دقیقه ای طول نکشید که دوتایی برگشتن اتاق و نسرین رفت سراغ کمد و ندا هم اومد و افتاد رو تخت و تبلت رو برداشت نسرین تاپش رو درآورد و شروع کرد به شوته مردن موهاش و ندا بد جوری رفته بود تد تبلت نسرین هی شونه و عشوه میکرد و ندا و تبلت رو نگاه میکرد ولی ندا توی تبلت غرق شده بود نسرین همونطوری که ایستاده بود دستش رو برده بود تو شرتش و خودش رو میمالوند و ندا هم کم کم داشت با موهاش ور میرفت انگار یه فیلم خیلی خوب داشتن میدیدن و ندا حشری شده بود و دیگه داشت بیخیال میشد که یهو چشمش به نسرین افتاد که با یه شرت وایستاده بود و دستش تو شرتش بود و با چشمای خمار داشت به ندا و فیلمه نگاه میکرد در این لحظه نسرین یهو پرید تو بقل ندا و دست انداخت گردنش و با هم شروع به ادامه فیلم کردن نسرین یه چند لحظه بعد با اجبار از ندا خواست که تاپش رو در بیاره ولی با کمی مخالفت موفق به این کار شد وای یه سوتین مشکی با سینه های حدودا 65 یا 70 ولی خیلی ناز مواجه شدم نسرین بعد از اینکه تاپ رو در آورد ندا رو برگردوند و سوتینش رو هم باز کرد و در آورد و انداخت سمت آینه سینه های خوشگل ندا معلوم شد و افتاد بیرون و ندا با یه دستش اونا رو جمع کرد و ادامه فیلم رو دیدن تو این حال بودن که نسرین همچنان باخودش ور میرفت و گاهی هم یه زبونی به سینه های ندا میرسوند که ندا خودداری میکرد تو همین حالا بودن که یهو ندا بلند شد و تبلت رو از نسرین گرفت و انداخت روی بالشتی که بهش تکیه کرده بودن و شرت نسرین رو دودستی از پاش درآورد و نسرین رو برگردوند و به حالتی که بتونه تبلت رو ببینه و حال سگی قرار داد و خودش هم پاشد و شرتکش رو درآورد و از پشت شروع به خوردن لای پای نسرین کرد من که گیج شده بودم و داشتم دیوونه میشدم با مالیدن خودم داشتم دیوونه میشدم و چند بار نزدیک بود آبم بیاد که به سختی جلوش رو گرفتم خلاصه ندا شروع کرد به لیسیدن کس و کون نسرین و از اونطرف هم دستش رو کرده بود تو شرتش و خودش رو به شدت میمالید سینه هاش تو این حالت کمی بزرگ به نظر میومدن و کون قنبلش هم به خاطر اینکه خم شده بود قنبل کرده بود و اینور و اونور میکرد نسرین هم تقریبا از لرزش و تکون دست برنمیداشت و خودش رو جلو و عقب میکرد که یهو به شدت تکون خورد و روی تخت افتاد ندا محکم در کونش زد و اونو بلند کرد و خودش هم شرتش رو درآورد و به حالت سگی قرار گرفت و به اون گفت که کس و کونش رو بخوره نسرین هم که حسابی خراب بود شروع کرد به خوردن ولی چه خوردنی که من تا حالا ندیده بودم یه دختر با این سن و سال اینطوری سکس کنه خلاصه نسرین میخورد و ندا هم فیلم رو ادامه میداد دیدم نسرین دستش رو به کمک گرفت و سمت لای پای ندا برد معلوم نبود چیکار میکنه ولی خبری از فرو کردن نبود شبیه مالش بود آی میمالید و منم کیرم رو میمالیدم و دلم نمیومد آبش رو بیارم میخاستم لذت رو با اونا تموم کنم خلاصه دیدم دست نسرین هی میره تو دهنش و هی میره سمت لای پای ندا و همینطور چند باری ادامه پیدا کرد و دیدم که ندا یهو به جلو رفت و برگشت و به نسریناخمی کرد ولی نسرین با ناز و عشوه اونو برگردوند و به کارش ادامه داد انگار داشت انگشتش رو تو کون ندا میکرد و خلاصه موفق به این کار شد دیدم داره انگشتشو جلو و عقب میبره و قشنگ معلوم بود که کرده تو کون ندا و ندا رو داشت با انگشتش حال میداد دیدم داره حرکت جلو و عقب رفتن توسط خود ندا انجام میشه و ندا هم یه دستش رو سینش رفته بود و گاهی هم کسش رو میمالید که یهو آبم به شدت اومد و ریخت زمین و قطع نمیشد انگار یه لیوان آب از من خارج شد و زانو هام سست شد دیدم که ندا یهو ولو شد رو تخت و نسرن هم خوابید روش و شروع کردن به لب گرفتن و بقل کردن همدیگه و منم دیگه نمیتونستم رو پام وایستم ولی منتظر موندم که ببینم چی میشه خلاصه بعد از چند دقیقه ای بلند شدن و از اتاق رفتن بیرون و من هم رفتم حموم چند روز از این ماجرا گذشت و من بد جوری تو کف این دو تا دختر بودم که با این سن و سال چجور با هم حال کردن و خلاصه فکرم درگیرشون بود و بیرون که میدیدمشون همش یه جوری سعی میکردم باهاشون رابطه ای برقرار کنم و نظرشون رو به خودم جلب کنم تا اینکه بالاخره یه روز این موقعیت بوجود اومد و داشتم میرفتم خونه که دیدم این دوتا با یه آقایی پایین ساختمونشون ایستادنکنار یه پراید و آقاهه که به نظر باباشون میومد در موتور پراید رو داده بود بالا و با موتور کلنجار میرفت و منم سریع رفتم سراغشون و به مرده سلام کردم و گفتم که من همسایه ساختمون روبرویی هستم و مشکلش رو پرسیدم اونم گفت ایراد از انژکتورشه و خلاصه یه کم با انژکتوراش ور رفتم و کانکتورهاش رو شل و سفت کردم که یهو یه کانکتور رو دیدم که از جاش نیمه بیرون زده و اونو جا زدم و گفتم استارت بزنه خلاصه ماشین روشن شد منم تو این میون فقط حواسم به دخترا بود که منو بر انداز میکردن و همش با هم پچ پچ میکردن خلاصه ماشین که ردیف شد منم شیطونیم گل کرد و گفتم اتفاقا پنجره اتاق من همون بالایی هست و شماره تلفنم رو بلند به آقاهه دادم و گفتم که با مرده رفیق شدم و اونم کلی تشکر کرد و تعارف زد که بریم بالا و منم برعکس همین تعارف رو بهش زدم و خلاصه خیلی جلو رفتیم منم راجع به اینکه کارم فنی هست و از مسائل فنی سر در میارم و اینها کامل با مرده صحبت کردم تا اینکه چند روز بعد دیدم تلفنم زنگ میزنه جواب دادم و دیدم یه خانومه نسبتا جا افتادس و بعد از معرفی متوجه شدم همسر همون آقای همسایس و مشکلی برای کولرشون تو خونه پیش اومده بود و به شوهره زنگ زده و اونم شماره منو داده و گفته با من تماس بگیرن منم که از خدا خواسته سریع از مغازه که چند دقیقه ای تا اونجا فاصله داشت بیرون اومدم و به سرعت به سمت اونجا حرکت کردم بعد از رسیدن به هم ن شماره ای که تماس گرفته بود که البته شماره منزلشون بود زنگ زدم که بگم در رو باز کنن و یکی از دخترا گوشی رو برداشت گویا اصلا در جریان نبود که من میخام بیام خلاصه با یه کم معطلی در رو باز کردن و من رفتم تو خونه خانم حدود 40 تا 45 ساله ای با یه شلوار بلند و پیراهن نسبتا پوشیده و یه روسری جلوی در اومد و باهاش سلام و احوالپرسی کردم و از ایراد پرسیدم اونم گفت که بوی سوختگی اومد و خلاصه من گفتم میشه بیام داخل و کلیدهای کولرتون رو ببینم گفت بفرمایید و من داخل شدم و همش چشمم دنبال دخترا میگشت که ببینم چطوری میان بیرون خلاصه هی طولش دادم و کلید کولر توی یه راهرو بود که به اتاقا راه داشت من گفتم اگه اجازه بدین من ابتدا باید این رو بررسی کنم و بعد برم سراغ کولرتون بعد فهمیدم که کولرشون توی بالکن یکی از اتاقاس خلاصه خودم رو با کلید مشغول کردم و خانم رفت توی آشپزخونه منم یه سرکی کشیدم به اتاقا اون راهرو به دوتا اتاق راه داشت یکی برای دخترا بود و یکی هم برای اون خانومه و شوهرش که البته کولر تو اتاق خانومه بود منم خودم رو به ندونستن زدم و با وجود اینکه میدونستم کولر تو اون یکی اتاقه سرم رو انداختم پایین و وارد اتاق دخترا که درش نیمه باز بود شدم دیدم به به که ندا خانوم با یه شرتک کوتا و تنگ و یه تاپ رکابی بسیار باز رو تخت لم داده و خوابه سریع برگشتم پیش کلید تو راهرو و یه سرکی به آشپزخونه کشیدم و دیدم خانومه مشغول آشپزیه آروم برگشتم دم در اتاق و موبایلم رو روشن کردم و شروع کردم به فیلم گرفتن از هیکل خوشگل ندا و عکسای باحالی که تو اتاقشون بود و سریع برگشتم سمت آشپزخونه رفتم و حسابی کیرم بزرگ شده بود و از خانومه خواستم کولر رو نشونم بده اونم اومد تو اتاق خودش و در بالکن رو باز کرد و کولر رو نشون داد خلاصه در کولر رو باز کردم و موتورش رو در آوردم و گفتم که سوخته و باید براتون عوضش کنم خانمه هم گفت هر کاری که لازمه بکن چون هوا خیلی گرم شده و آدم هلاک میشه منم سریع رفتم و موتور رو بردم تو محل و با یه موتور نو عوض کردم و برگشتم خونشون در زدم و وقتی خواستم وارد شم دیدم واییی نسرین اومد در رو باز کرد با یه تاپ چسبون تنگ که یقه اون هفتی باز بود و قلمبگی نوک سینه هاش از زیر اون کاملا معلوم بود و چاک لای سینه هاش هم از یقه تا بیرون بود و یه شلوراک تنگ و خیلی ک تاه هم پاش بود که جیباش از کنار پاچه هاش بیرونتر بود و کون قنبلش توی اون میدرخشید من که داشم عشق میکردم وارد خونه شدم و از دختره آمار مادرشون رو گرفتم گفت که رفته بیمارستان چون شیفتش بود منم پرسیدم یعنی تو رو تنها میذاره گفت نه با خواهرم تو خونه هستیم تا شب که بابام میاد و مادرم هم فردا میاد یه روز خونس و یه روز بیمارستان منم گفتم اوکی خوب اگه اجازه بدین من برم کولرتون رو درست کنم خوشگل خانوم که گرمتون نشه اونم با عشوه گفت دستتون درد نکنه واقعا که انقدر گرمه دارم دیوونه میشم خلاصه موتور رو بردم تو بالکن و شروع به نصب کردم نسرین هم رفت تو اتاقش هیچ خبری ازش نبود منم دیدم که کسی نیست بلند صدا کردم خانوم ببخشید میشه یه لحظه تشریف بیارین دیدم بعد از چند لحظه نسرین اومد تو اتاق و ازش خواستم مطمئن بشه که کلیدها قطعه اونم رفت و برگشت و گفت بله قطعه ازش خواستم که اگه میشه جایی نره و کنار دست من باشه که اگه خواستم کلید رو بزنه و من تست کنم اونم با کمال میل قبول کرد منم سر صحبت رو باز کردم و ازش راجع به درس و مدرسه و سن و سالش پرسیدم و اونم گفت 13 سالشه و از من پرسید منم گفتم 24 سالمه و همسایشونم گفتم بیا نزدیک یه چیزی نشونت بدم اومد نزدیک و گفتم اون پنجره بالایی رو میبینی گفت بله گفتم اونجا اتاق منه گفت چه جالب منم گفتم آره خیلی دیدش خوبه و من همیشه پنجرم بازه و بیرون رو میبینم ازش پرسیدم تو الان تنهایی تو خونه گفت نه و خواهرم هم هست ولی خوابه گفتم خواهرت همونه که اونروز کنار ماشین دیدم گفت آره گفتم انصافا هر دوتاتون هم خوشگلین و هم خوش هیکل موهاتون هم خیلی نازه دیدم با یه حالتی خجالت کشید ولی حال کرد یه کم کار کردم و بهش گفتم خوب خانوم خوشگله یکم از خودت بگو تابستون تو خونه چیکار میکنی گفت هیچی صبح که دیر پامیشم و بعد از صبحانه میرم سراغ تبلت و یکم تو اینستا و تلگرام میگردم و حرفش رو قطع کردمو و گفتم اتفاقا من به جز این دوتا تو سایتای باحال هم سرچ میکنم و شیطونی هم میکنم خیلی چیزای باحالی میشه دید تازه من به جز اینا میام دم پنجره و از مناظر اطرافم هم لذت میبرم اون گفت چه منظره ای اینجا که دار و درختی نداره من لبخندی زدم و گفتم آخه دار و درخت تا وقتی خوشگلایی مثل شما هستن معنی نداره دیدم یه جوری شد و معلوم بود که قلقلکش اومده و خوب پایه شده بود دیگه کار رو بیخیال شده بودم و فقط داشتم میلاسیدم بهش گفتم راستی رابطت با خواهرت چطوره گفت از چه بابت گفتم یعنی با هم راحتین یا نه گفت آره بابا خیلی با هم جوریم و باهمدیگه خیلی بهم ن خوش میگذره گفتم جان خوش میگذره گفت خوب آره دیگه یعنی اصلا با هم مشکلی نداریم و خیلی با هم راحتیم و چون دو تامون دختریم تو خونه راحتیم مشکلی نداریم گفتم یعنی چی گفت از بابت لباس پوشیدن و گشتن تو خونه گفتم عزیزم تو که الان هم راحتی و با این لباسات راحت داری میگردی و من ناراحتی توی شما نمیبینم از این حرفم بلند شروع به خندیدن کرد و بعدش هی موضوع رو ادامه دادم و سمت خواهرش کشیدم و گفتم یه سوال خصوصی بپرسم گفت بله بفرمایید گفتم دوست پسر چی داری گفت نه بابا ما اصلا بیرون نمیریم همش با همیم گفتم جان با همین با لبخند معنی داری گفت آرره دیگه با خواهرم من دیگه کیرم سیخ داشت میشد و گفتم فضولیه ها ولی میشه منظورت رو از این باهم بودن بهم بگی چون دارم یه جوری میشم گفت چه جوری گفتم همون جوری که اون روز از دیدن تو و خواهرت از پنجره شدم گفت کدوم روز گفتم براش و کمی هم توضیح دادم مثل یه بره داشت تو چشام نگاه میکرد و جیکش در نمیومد منم کاملا کیرم راست شده بود و با کمی دقت میتونستی ببینی که یه چیز کلفت داره از سمت جیبم میزنه بیرون بهش گفتم اصلا نگران نباش چون من از اون آدمای بی جنبه نیستم که بخوام اذیت کنم و آزار برسونم فقط بهت بگم که اونروز بعد از دیدن شما دوتا حسابی حالم عوض شده بود و از خجالت خودم در اومدم پرسید یعنی چی گفتم دیگه منم یه کارایی که شماها باهم کردین روو با خودم کردم دیگه گفت یعنی جق زدی گفتم نیازی نبود خودش پاشید بیرون من فقط با دستم گرفته بودمش شما دوتا خواهر اینقدر ناز و خوشگلین که آدم از دیدنتوم هم ارضا میشه دیگه نیازی به جق زدن نیست خوشگلم دیدم که چشمش افتاد به کیرم و بدون درنگ پرسید مثل اینکه الان هم شما میخای ارضا بشی چون شلوارت بد جوری باد کرده منم گفتم واقعیت اینه که من از اون روز تا حالا دنبال یه راهم که به شما دوتا خواهر برسم و این کیرم رو به شماها برسونم حالا نظرت چیه گفت راجع به چی گفتم اینکه یه کم بهت حال بدم و کیف کنی گفت من تا حالا ندادم گفتم خوب منم نمیخام بکنمت که میخام بهت حال بدم عزیزم گفت آخه خواهرم اگه بیدار بشه چی گفتم خوب به اونم حال میدم گفتم اون چی تا حالا نداده گفت دقیق نمی دونم ولی من همیشه که باهاش حال میکنم انگشتش میکنم گفتم حالا بیا جلو اونو بعد میریم سراغش گفت میخای چیکار کنی گفتم نترس بیا بقلم اونم که شل شده بود اومد سمتم و چسبوندمش تو بقلم و با دستم شروع کردم به مالوندن سینه های کوچیکش معلوم بود رو سینه هاش خیلی حساسه حسابی نفسش تند شده بودو آهو اوه میکرد یه دستم رو آروم بردم از روی شلوارک روی کسشو با دستش دستم رو گرفت گفتم نترس حواسم هست اذیتت نمیکنم خلاصه مشغول مالوندن چوچولش شدم و خودش رو به پشت چسبونده بود به من و من با یه دست سینه هاش و یه دست هم کسش رو میمالوندم تو این فرصت با اون لبای قلوه ایش برگشت سمت من و لبش رو تو لبام گذاشت و گرمترین لبی که دیده بودم رو شروع به گرفتن کرد نشستم لب تخت و نشوندمش رو پام همینطوری میمالوندمش و عشق میکردم اصلا دلم نمیخواست این شرایط عوض بشه تا اینکه دیدم پاشد و شلارکشو در آورد و شرتش رو هم کشید پایین و تا اومد حرف بزنه گفتم عزیزم من کارم رو بلدم تو بخواب رو تخت و رو به هوا خوابوندمش رو تخت مامانش و پاهاش رو باز کردم و با زبونم رفتم سراغ کس و کون خوشگل و کوچولوش شروع کردم به خوردن و اونم تو اوج بود حسابی حالش عوض شده بود که بعد از چند دقیقه دیدم چنتا تکون مشتی خورد و با دو سه تا جیغ کنترل شده یدفه شل شد و ولو شد روی تخت منم کیرم رو در نیاوردم که اعتمادش رو جلب کنم و نترسه خوابیدم کنارش و چنتا لب مشتی ازش گرفتم و گفتم چطور بود گفت واییی تو عالیی خیلی خوبی خلی بهم حال داد تا حالا اینطوری ارضا نشده بودم خواهرم اصلا بلد نیست مثل تو بخوره منو دیوونه کردی خلاصه اون میگفت و منم ازش لب میگرفتم یهو پرسید پس تو چی گفتم همین که تو رو ارضا کردم فعلا بسه راستی خواهرت کجاس از اون خبری نیس گفت بذار برم یه سرکی بکشم تا پاشد یه صدایی شبیه به دویدن اومد ولی به روی خودم نیاوردم مثل اینکه ندا خانوم از خواب بیدار شده بود و اومده بود یواشکی از کنار در ما رو دید میزد و انگار حالش هم خراب بود نسرین بدون شرت با همون وضعیت رفت سمت اتاقشون و من هم موندم تو همین اتاق و داشتم با کیرم ور میرفتم دیدم خبری از نسرین نشد آروم و بی سر و صدا رفتم تو راهرو و یواش و بدون اینکه صدایی کنم از لای در اتاق که نیمه باز بود نیم نگاهی به داخل انداختم دیدم وایییییییی نسرین لای پای ندا مثل من افتاده و داره کسش رو لیس میزنه و ندا فقط با یه تاپ رو تخت افتاده و داره با چشمای بسته آه و اوه میکنه در اتاق جوری بود که صورت نسرین رو به در بود با کلی اشاره تونستم نسرین رو از وجود خودم با خبر کنم بهش یه جور فهموندم که میخام بیام تو و کس ندا رو بخورم اول موافق نبود ولی بعد گفت از روی زمین یواش یواش برم کنار نسرین و بعد جامون رو با هم عوض کنیم گفتم باشه و اروم مثل کرم خاکی رو زمین خزیدم و رفتم پشت نسرین و به جای اینکه ندا رو بخورم شروع کردم به خوردن خود نسرین از پشت وای چه کونی داشت میخاستم بخورم و تمومش کنم از اون پشت زبونم رو میکردم تو کونش و با انگشتم هم چوچولش رو میمالیدم خلاصه صدای آه و نالش بلند شده بود و هی کونش رو رو زبونم میچرخوند منم دیدم دیگه موقع تغییر موضعه با انگشت کوچیکم شروع کردم به و ررفتم با سوراخ کونش و دیدم هیچ مخالفتی نکرد ضمنا هنوز ندا از وجود من پایین تخت خبر نداشت و نسرین همینطوری داشت میخوردش و هر کاری من باهاش میکردم با ندا میکرد انگشتم رو بد از کلی ور رفتن تونستم به آرومی بکنم تا نصفه تو ک نش ولی جوری این کار رو طول دادم که واسش سخت نبود یه نگاهی به ندا انداختم دیدم وایی سینه هاش رو انداخته بیرون و داره با دو دستش سینهای خودش رو میماله نسرین هم انگشت اشارش رو تا ته کرده تو کون ندا و با چرخش و جلو و عقب بردن انگشتش داره کسش رو هم میخوره کیرم به حدی سفت شده بود که داشت اذیتم میکرد خلاصه آروم و با یک دستم شلوارم رو باز کردم و کیرم رو مثل یه شلاق کلفت انداختم از شلوار بیرون جای انگشتم رو با انگشت اشاره عوض کردم و به آرومی کردم تو کون نسرین و دیدم که داره عادت میکنه و منم شروع کردم به چرخوندن انگشت و جلو و عقب کردن اون و دیگه داشت کار راحت میشد تصمیم گرفتم یه انگشت دیکه به اون اضافه کنم ولی باید این کار رو با دقت انجام میدادم احساس کردم که ندا از وجود من با خبر شده ولی به روی خودش نیاورد من هم همینکار رو کردم انگشت دوم خیلی به آرامی شروع کرد به رفتن توی کون نسرین و احساس میکردم یکم سختشه ولی تجربه من حواسش رو از درد دور میکرد و با اون یکی دستم مدادم چوچولش رو میمالیدم و نمیذاشتم احساس درد غالب بشه بهش دیدم بعععععله اون هم دوتا نه بلکه سه تا انگشتش رو لوله کرده و توی کون ندا کرده ندا هم همینطور داره جیغش بیشتر میشه آروم زدم به نسرین و گفتم که جاش رو با من عوض کنه اونم بی چون و چرا قبول کرد رفتم جلو و زبونم روانداختم رو کس ندا و از اون خوردنای اساسی رو شروع کردم یه دستم رو هم بردم سمت کونش و با یه انگشت شروع به فرو کردن کردم با دست دیگم رفتم سراغ سینه های خوشگلش و شروع کردم به مالوندن تو این لحظه دیدم یه کله وسط پامه و داره سرکیرم رو که وسط پام آویزون بود رو تو دنش میکنه و میک میزنه دیگه همه چی روال شده بود و منم تمام توانم رو گذاشته بودم روی ندا و کونش حسابی آماده دادن بود جوری که احساس میکردم با چنتا فشار کیرم رو تو خودش بکشه ولی گذاشتم نسرین قشنگ کیرم رو بخوره که زمان باعث بشه از درد ندا کم بشه ندا از خوردن کسش اینقدر حشری بود که خودش هم به کمک من اومده بود و چوچولش رو و بعضی وقتا هم موای منو میمالوند دیدم اگه بیشتر ادامه بدم از کردن میوفتم و از روی کسش رفتم سراغ سینه هاش و خودم رو بالا کشوندم یکم سینه هاش رو خوردم و چشماش رو باز نمیکرد با دستم اون برگردوندم و به حالت سگی درش اوردم کیرم رو که سیخ و خیس بود دم سوراخ ک نش گذاشتم و باآرومی وحوصله شروع به فشاردادن کردم یکم طول کشید و دردش میومد ولی نسرین رو خوابوندم زیر کسش و گفتم تو فقط کسش رو بخور عزیزم تا دردش کم بشه اونم که زرنگ بود جوری زیر ندا خوابید که کس خودش رو دم دهن ندا قرار داد و سرش رو زیر کس ندا و شروع کرد به لیس زد چوچولش ولی ندا چون تو شرایط دادن بود فقط با دستش شروع کرد به مالوندن کس نسرین منم به آرامی سرکیرم رو فرو کردم و سختی کار تموم شده بود وقتی سرکیرت بره تو بقیش دیگه راحتتر از اولشه با دستم روی پشت ندا فشار اوردم که کمرش رو پایینتر ببره و کونش قنبل تر بشه و از اونطرف هم سرش رو لای کس نسرین بذاره و اونو بخوره تا حشری بمونه با آرامی کیرم رو کم کم جلو و عقب میبردم تا جاش رو باز کنه و از اونطرف هم نسرین داشت کارش رو با کس ندا خوب انجام میداد دیگه تقریبا نصف کیرم تو مونش بود و داشتم تلمبه میزدم و صدای ندا بدجوری در اومده بود از یه طرف به خاطر دادن و از طرف دیگه به خاطر خوردن نسرین کیرم رو بیرون نمیکشیدم چون ورود دوباره اولش میتونست با درد همراه باشه برای روان شدن گاهی با تفم کونش رو خیس میکردم ولی دیدم که نسرین اون زیره و کیرم رو درآوردم و تو دهنش کردم و بعد از خیس شدن باز کردن تو کونش ندا که به وضعیت خوبی رسیده بود داشت کس نسرین رو با ولع میخورد و دوتا انگشتش رو هم کرده بود تا ته ته کون نسرین من تلمبه زدنم رو بیشتر و قویتر کردم و از نسرین خواستم خوب بخوره تقریبا بعد از یک دقیقه دیدم بعععله ندا خانوم از اون ارضاهای مشتی شد و دو سه تا تکون خفن خورد و روی نسرین افتاد ولی من کونش رو ول نکردم و تو همون حالتی که رو نسرین بود تلمبه رو قویتر میزدم و تا ته کیرم تو کونش بود حال وحشتناکی بود دیدم نسرین خودش رو بیرون کشید و اومد سمت کیرم گفت حالا دیگه نوبت منه من بهش گفتم عزیزم اذیت میشی گفت چیکار داری من از ندا خیلی هات ترم و دلم میخاد اولین بار رو با تو تجربه کنم گفتم پس ندا جون باید کمکش کنی عزیزم گفت هزکار بگی میکنم گفتم ندا بخواب زیر نسرین و کسش رو بخور و نسرین هم به حالت سگی در آوردم و رفتم سراغ کونش گفتم کرمی یا چیزی که چرب کنه دارین رفت برام کرم مرطوب کننده آورد گفتم اوکیه حالا برگرد به حالت قبلیت عزیزم و با انگشت شروع کردم به مالوندن کرم به سوراخ کونش و از یه انگشت تا دو سه تا ادامه دادم ندا هم داشت وظیفشو خوب انجام میداد کیرم رو آوردم جلو و حسابی چربش کردم و سرش رو دم سوراخ کون نسرین گذاشتم و باورم نمیشد چنان خوب قنبل کرده بود که با نرمی کیرم رفت تا نصفه تو کونش یه جیغ زد و منم کرم رو اون تو نگه داشتم و تکون دادم و بعد از یه کم تحمل داشتم به سرعت تلمبه مبزدم و جیغ نسرین رو که داشت درد و لذت رو تجربه میکرد میشنیدم واقعا یه کون رویایی بود که تا به حال نکرده بودم کیرم بعد از 3 4 دقیقه تلمبه زدن بیشترش رفته بود تو کون نسرین و اصلا دلم نمیخواست این رویا تموم بشه در این فکرها بودم که دیدم داره آبم میاد و هیچ رقمه نمیتونستم جلوش رو بگیرم کیرم رو بیورن کشیدم و ابم رو روی کون نسرین و صورت ندا خالی کردم باورش برام سخت بود ولی تا حالا اینقدر اب ازم خارج نشده بود دخترا هم با تعجب به کیرم و آبی که ازش میومد نگاه میکردن خلاصه خودم رو انداختم رو تخت و دخترا اومدن تو بقلم و یکم استراحت کردیم و من پاشدم و خودم رو جمع و جور کردم و رفتم سراغ کولر کولر رو که درست کردم تقریبا 2 ساعتی از ورودم به خونه میگذشت ندا و نسرین همونطوری لخت بودن و لباس نپوشیدن و تو خونه میگشتن تقریبا بعد از سکس یه ساعتی کارم طول کشیده بود و میخاستم برم دخترا رو صدا زدم و دیدم جواب نمیدن دنبالشون گشتم دیدم تو اتاقا نیستن صدای حموم میومد دیدم بعله رفتن حموم منم لباسارو کندم و رفتم تو حموم دیدم دارن با هم ور میرن گفتم قربونتون برم بیاین با این ور برین خوشگلا دیگه انداختمشون رو کیرن و منم نشستم رو چهار پایه تو حموم و اونا هم روی کیرم دیدم این عطش تموم نشده و بی مقدمه رفتم سراغ کون نسرین و چرخوندمش و کیرم رو دم کونش گذاشتم و به آرومی و با زور خیسی کیرم و فرو کردم دوست داشتم حالتمون رو عوض کنم خوابیدم کف حموم رو زمین و نسرین رو کشیدم رو کیرم علیرغم تصورم کیرم تا انتها رفت تو کونش و شروع کردم به تلمبه از زیر و ندا رو با دستم کشیدم روی صورتم و بهش گفتم به حالت کونش رو روی سینم بذاره و کسش سمت صورتم باشه اونم نشست و منم با ولع هم کس ندا رو میخوردم و هم داشتم تو کون نسرین تلمبه میزدم بعد چند لحظه دیدم خود نسرین داره تلمبه میزنه و من دیگه تکون نمیخوردم چنان ناله ای میکرد ندا که انگار دارم اونو میکنم و هی میگفت منو بکن نوبت منه و نسرین میگفت یکم دیگه صبر کن دارم عشق میکنم و همینطور تلمبه میزد ندا بلند شد و کونش رو تو دهنم گذاشت و جلو عقب میکرد منم زبونم رو کردم تو کونش و میخوردم دیدم یهو نسرین که از دادن قبلیش ارضا نشده بود چنتا تکون خورد و جیغای بلندی کشید افتاد روم ندا به سرعت و با دیدن این موضوع رفت سراغ کیرم و خودش با دستش هدایت کرد تو کونش باورم نمیشد این دوتا کون با هم نصیبم شده و تا تخمام میرفت تو کونش واقعا داشتم دیوونه میشدم و نسرین هم همینطور نشسته بود روی سینم و کونش به سمت صورتم بود و از اون طرف ته کیرم تو دستش بود و هی از تو کون ندا در می آورد و میخورد و میکرد تو کون ندا و هی از هم لب میگرفتن دیدن این صحنه ها و کیرم که تا ته تو کون ندا فرو میرفت تحملم رو تموم کرد و به شدت آبم رو تو کون ندا خالی کردم و اون این موضوع رو بعد از چند لحظه متوجه شد که داشت از کونش یه عالمه آب کیر بیرون میریخت خلاصه پاشدیم و همدیگرو شستیم و من ازشون خداحافظی کردم و رفتم خونه نوشته سهراب
0 views
Date: August 25, 2018