سلام دوستان امیدوارم موجبات لذت شمارو فراهم کنم من ۲۴سالمه همه چیم معمولیه بعداتمام دانشگاه بایکی از دوستام تصمیم گرفتیم تا موقع خدمت یسال معافیت تحصیلی میوه فروشی بزنیم داستان ازاونجایی شروع شد که یهروز تو میدون بار پیش رفیقم که میدون باری بود رفتم تا ازش بار بخرم داشتیم باهم حرف می زدیم که گفت یکی از مشتریاش دیروز اومده وگفته یه دخترو مخ کرده اینم گفته بده عکسشو ببینم اونم اوردن عکسشو تو تلگرام نشونش بده منم شمارشو برداشتم داشتیم صحبت می کردیم که پسره اومدوبعداحوال پرسی گفت اون دختره باهام بهم زده ویبار تونسته بکنتش خلاصه چندروزی گذشت یروز اومدم جا حسن اقامت گفت سعید مخ اون دخترروزدم بردم کردمش ولی بامنم بهم زده منم گفتم خوب بده ماهم بکنیم گفت بیا شمارش گفتم دمت گرم رفتم بعدازظهر تو تلگرام به دختره پیام دادم و بعد کلی ترفندهای مخ زدن وکسشر که از حوصله خارجه عکسمو اش فرستادم اونم گفت بدک نیسی وازم پرسید چند سالته گفتم۲۴گفت سنت کمه وابسته میشی منم هرجور بود راضیش کردم که من وابسته نمیشم اون می گفت من با هر نفر یبار سکس میکنم متنوع طلبم و خلاصه راضیش کردم یبار باهم باشیم و قرار شد اخر هفته برم خونش می گفت خونه مجردی داره و۲۷سالشه اون چندروز تا اخر هفته رسید برام مثل ده سال گذشت بالاخره روز موعود رسید واز مغازه زودتر اومدم خونه یه دوش مشتی گرفتم وصاف کردم وحسابی تیپ زدم آیه قرص تاخیری خوردم قرار بود یجا بیاد دنبالم رفتم سرقرار یکم دیر اومد ولی اومد من تا اوموقع ندیده بودمش بوق زد سوارشدم والای باورم نمی شد خیلی خوشگل بود ناز اندامشان عالی من با خودم میوه اوردن بودم رفتیم سمت خونش رسیدم خونه یه خونه معمولی ولی زیبا داشت وارد که شدیم گفت بشین راحت باش وخودش رفت تو اتاق لباس عوض کنه وقتی برگشت چشای من داشت از حدقه درمیومد دوتا داشتم دوتا دیکم قرض گرفتم وفقط نگاش میکردم محوش شده بودم یه تاپ صورتی تنگ که کامل سینه هاشونشون می داد به هفتادوپنج میخورد لایه شلوارک تنگ صورتی که کون خوش تراشوبه نمایش میزاشت داشتم نگاه میکردم از اونا بود که تو خوابمم فک نمیکردم همچین تیکه ای به من پا بده که اومد کنارم نشست گفت هنگ کردیا گفتم مگه میشه دختر به خوشگلی تورو دیدو هنگ نکرد یکم نشست گفت برم چای بزارم رفت تو اسپرت خونه چای گزاشتم میوه هارو هم شست وبرگشت کنارم نشست یکمی از خودمون حرف زدیم که چیکا میکنیم و که گفت تو یه شرکتی کار می کنه ومطلقس وتنها زندگی می کنه منم فقط تماشاش میکردم که دیگه تحملم داشت تموم میشدخودمو بهش نزدیک تر کردم واروم دستمو گذاشتم رو روناش واروم بالا میاوردم دستمو نوازشش میکردم دست دیگموانداختم پشتش وبغلش کردم یه لحظه نگامون بهم گره خورد وچند لحظه فقط صدای نفسامون بود تو خونه اروم لبامو گذاشتم رو لباش یه بوس ریز کردمو لبامو برداشتم دستمم همزمان داشت جاهای مختلف بدن سپیده رو نوازش میکرد سرمو اوردن پایین ویه فوت اروم از زیر گردنش کردم تو رولباهاش لباشو اوردجلو شروکردم به لب گرفتن حرفه ای بود لباش خیلی خوش طعم بودزبونمومیبردم تو دهنش وومیچرخوندم هراز گاهی زبونمو کیک می زد چنددقیقه ای لب می گرفتیم ومن دلم می خواست تاصب لبای خوردنی شو بخورم با یه حرکت رومبل درازش کردم که گفت بریم تو اتاق روتخت من بلندش کردم می خواستیم بریم که صدای کار دروامد گفت چای بخوریم یا بعد سکس که گفتنش بعدسکس رفت خاموشش کردو برگشت رفتیم تو اتاقش یه نور کم بنفش تو اتاقش واقعا زیبایی خاصی به اتاق وفضا داده بود حواس دادم و انداختنش روتخت ومث حیوانی که شکارشوبو گیر اورده از پایین تخت چهاردست وپا اومدم طرفش تا رسیدم بالا سرش وشروکردم وحشیانه لباشو خوردن سرمو اوردن پایین تر ویه فوت ریز زیر گردنش کردم که یه اهی کشید واروم شروع کردم زبونمو زیر گردنش چرخاندن همزمان دستمم نوازشش میکردکه هی میلرزیدومیگفت مور مورش میشه اینبار وحشیانه تر ومحکم تر زبونمو زیر گردنش حرکت می دادم صدای نفسامون تند تر شده بود وکم کم صدای سپید در اومده بود گوششم خوردم که خیلی حشریترش کرده بود تاپشو دراوردم یه سوتین سفید توری داشت که کناره های سینه هاش ازش افتاده بود بیرون معطل نکردم و سوتینشم دراوردم سرمو بردم پایین تر واروم یه فوت ریز کردم از رو شکمش تا بالا وبرگشتموشرو به خوردن شکمش وزبونمواروم اروم میرقصوندم روبدن نازش خیلی سفید بود ومن عاشق سفیدام سرمو اوردن بالاتر نوک سینه هایش ادمو سرمست می کرد صورتی خیلی ناز بود اروم زبونمو دور پستونش جوری که بهش نخوره میچرخوندم که صداش دروامد گفت بخورش لعنتی دیوونم کردی من همینو می خواستم که تشنه تر تشنه تر بشه دیگه وقت خوردن اون پستونا زیبا شده بود اروم زبونمو به نوک سینه هاش میزدم ومیچرخوندم وهراز گاهی تو دهنم می بردم ولی مک نمیزدم دستمو اوردمو شروع کردم نوازش کردن سینه دیگش سرمو اوردن بالا وتو چشای خمارش یه نگاه کردم که داشت التماس می کرد بخورمش سرمو گرفت برد سمت سینه هاشوفشار دادوگفت بخورش دیونه شدم تحمل تموم شده منم وحشیانه اینبار سینه هاشور میخوردم اونم هی فشار می داد سرمو ومیگفت بخورش یکم خوردم واومدم پایین تر شلوارکشو از پاش دراوردم یه شورت سفید ست داشت که از زیرش کس قشنگش میدرخشید شورتشم از پاش دراوردم وشرو کردم خوردن پاهای بلوری سپیده اروم نیومدم بالاتر تا به کسش رسیدم زبونمو گذاشتم رو خط کسش واروم بالا پایین کردم خیس خیس بود سرمو گرفت و فشار دادم دیگه داشتم وحشی میشدم کسش سیاه بود شاید از زیاد دادنش بود زبونمو محکم تر و سریع تر بالا و پایین میکردم که صدای سپیده فضای اتاق و پر کرده بودو می گفت بخورش لعنتی دارم دیونه میشم من کیرتو میخوام بکنم تحمل ندارم جرررم بده این حرفاش دیگه تحمل منو تموم کرد وبلند شدم لباسامو دراوردم گفت بیا ساک بزنم برات گفتم بزا باشه اخر سر وحرفم تموم نشد بود که منو کشوندروش رو خودش وگفت پس جرررم بده کیر من ۱۵سانته ولی کلفتیش بد نیس سرکیرمو گذاشتم رو کسش ویکم با چوچولشو ور رفتم که گفت بکن توروخدا بکن منم نامردی نکردم کیرمو فرستادم تو کسش نه تنگ بود نه گشاد خوب بود وخیلی خیلی خیس وداغ انگار تو بهشت بودم شرو کردم تلمبه زدن اروم اروم تند ش کردم خیلی با سرعت و قدرت تلمبه میزدم وسپیده جیغ می زد که جرم دادی بکن تندتر بکن واین حرفا منو دیونه تر می کرد پاهاشو دادم رو شونه هام ووزنمو انداختم روش وتا ته کردم تو با قدرت تلمبه میزدم چیزی جز صدای نفسای من وشلاپ شلوپ تماس بدنامونو صدای اه اوه سپید بگوش نمی رسید صداش خیلی زیاد شده بود احساس کردم داره ارضا میشه نمیخواستم ارضا شه چون بی حال می شد ومن خوشم نمیومد دراوردم وگفتم بیا ساک بزن اومد وکیرمو گذاشت تو دهنش وشرو کرد به ساک زدن یکمی ساک زد گفتم به پهلو دراز بکش از پهلو کیرمو گذاشتم تو کسش یه دستمو انداختم دور گردنش دست دیگمم اوردم پاشو بالاتر ودستامو بهم قلاب کردم وشرو کردم با قدرت و سرعت تلمبه زدن که دیگه سپیده طالقانی نداشتم جیییغ می زد بکن بکن وصداش می لرزید چند دقیقه ای تلمبه زدم که گفت من دارم ارضا میشم منم گفتم منم نزدیکه ارضا شدنم چندتا دیگه زدم که یه جییییغ بلند کشید ومحکم از دستای من ناخن کشید و ارضا شد من سرعتمو بیشتر کردم و سپیده صداش می لرزید ومیگفت ارضاشو من داشتم ارضا میشدم بلند شدم سریع رو سینه نشستم و کیرمو گذاشتم تو دهنش و ابم اومد خالیش کردم تو دهن سپیده گفتم حالا ساک بزن اونم اروم سر کیرمو ساک می زد این حسو خیلی دوس دارم ادمو مورمور می کنه که طاقت نیاوردم گفتم بسه بلند شدم از روش سریع رفت دستشویی ودهنشو شست واومد کنارم دراز کشید ویکم نوازشش کردم ویژه نیم ساعتی دراز کشیده بودیم هردومون خسته شده بودیم اونشب تاصب دوبار دیگه کردمش فرداش که رفتم گفتم دیگه بهم می زند اما بعداظهرزنگ زد گفت شب بیا خوشش اومده بود می گفت تا حالا همچین سکس لذت بخشی نداشته شیش ماه باهم بودیم وبهم زدیم ببخشید طولانی شد لطفا نظر بدین با تشکر نوشته
0 views
Date: March 19, 2019