من و دوست کوچولوم

0 views
0%

سلام اين يه خاطره گيه پس اگه دوس نداريد نخونيد من بهزاد نوزده سالمه يه دوستي دارم به اسم كيانا من قدم صدو نود وزنمم نود هيكل رو فرمي ندارم اما به حرحال اونجوري كه بعضيا مخصوصا اين كيانا ميگه خوش قيافه و خوش تيپم از كيانا بگم يه پسر شونزده ساله با موهاي قهوه اي روشن چشماي قهوه اي پوستشم كه سفيده افتاب خورده اما اونجاهايي كه افتاب نخوردرو بايد ببيني قدشم يه چيزي بين صدو شصتو هفتاد وزنشم درست نمي دونم اما كون درشتي داشت خلاصه تپلي بود و كردني دوستي ما بر ميگرده به رفتن هامون به بيليارد از اونجا با هم اشنا شديم بعد كم كم ميرفتيمو ميومديم اينم بگم اينم به خاطر اين كه خانوادش گير بودن روز هاي خاصي ميتونست بياد بيرون ولي تابستون هر روز ميتونه بياد كم كم شمارشو گرفتمو حرفاي سكسي ميزديمو از اين جور چيزا يه سري بهش گفتم چيكار ميكني گفتش دارم فكر ميكنم گفتم به فكر كون دادن به مني گفت اره منم واسش نوشتم خخخخخ حالت خوشه ها اونم گفت جدي ميگم گفتم جون چيز كردني هستي عكس كونتو بفرست تو كه راست ميگي ببينم پسند كنم البته بگما شوخي سكسيو دستمالي زياد باهاش ميكردم خب راه افتاده بود بعد منم ديدم يه دونه عكس فرستادش تا عكسو لود كرد ديدم واقعا عكس كونسو فرستاد يه كون تپل بدون مو حاي در نيومده بود موهاش اصلا منم استيكر تعجب هرچي داشتم فرستادم گفت چي شد خوشت نيومد من تا قبل از اون هيچ گي نداشتم بهش فقط يك بار فكر كردم بعد تا چند ديقه بهش جواب نداده شوكه شدم كه فرستاد بعد چند ديقه گفتم خيلي خوبه حالا ميدي بكنيم خودمم تو اون موقعيت نمي دونستم دارم شوخي ميكنم يا جديه هم دلم مي خواست بكنمش هم ميترسيدم نمي دونم از چي خلاصه اونم گفت باشه ولي بايد تو خونتون باشه منم قبول كردم خلاصه تا سه روز بعدش كه بابام طبق معمول سر كار مادرمم چند روزي بود به همراه داداش كوچيكترم رفته بود خونه مادربزرگم چون مريض بود زنگ زدم بهش گفتم اماده اي اونم گفت اره خلاصه اومد خونمونو زنگو زد منم نهار سفارش دادم خورديم همين كه تموم شد رفت دستشويو منم نمي دونستم چي بگم حول كرده بودم همينجوري يهو گفتم خب خودتو تميز كني گفت باشه عزيزم منم خر كيف از دستشويي كه اومد بيرون اومد سمتم گفت پاشو ديگه منم عين اسگولا تو شوك نمي دونستم چي بگم گفت مي خواي بخورمش برات سر تكون دادم اونم زانو زد جلومو شلوارمو يه نمور تازير خايه هام كشيد بيرون بعد كيرمو ديد گفت به هيكلت نمي خوره كيرتانقدر باشه راست ميگفت كيرم نصبت به هيكلم كوچيكه حولو هوش سيزده چهارده سانته ولي از اون ورم برگشت گفت برا منم راحت تره اينجوري خلاصه شروع به خوردن كرد من اولش فكر كردم كه زياد حال نده پسر ساك بزنه ولي وقتي زد خيلي حال كردم هيچ فرقي نداشت كم كم حشرم زد بالا و پيرنشو در اوردم واي محشر بود سفيد با سينه گوشتالو نوك تقريبا مايل به صورتي پر رنگ بعد هي سينه هاشو ميمالوندم اونم از سرجاش بلند شد براي اين كه من راحت تر باشم اومد نشت بغل دستم رو مبل كيرمو داشت مي خورد كه يهو گفتم بسته ديدم داره كم كم بعد ده ديقه شايد كه كوچولو كمتر داره ابم مياد رفتم اسپري ورداشتم زدم بعد صبر كردم تا اثر كنه اونم حشر گفتم پشتتو كن شلوارتو در بيارم اينو گفتم سريع برگشتو گفت بيا عزيزم منم شلوارشو در اوردم شلوارشم لي تنگ خيلي خوب بود بعد شرتشو در اوردم واي داشتم ديونه ميشدم حتي از اوني كه تو عكس بود خيلي بزرگترو سفيد ترو جذاب تر بود منم هي ميمالوندمش اونم حال ميكرد بعد دست زدم به دولش ديدم پيش ابش اومده يه قطره بعد گفتم خودتو تميز شيتي ديگه داخلو گفتش اره زود باش ديگه طاغت ندارم منم دهنمو بردم سمت كونشو ليس زدم واس نمي دونيد هم اون چه حالي ميكرد هم من جفتمون داشتيم ديونه ميشديم بعد كم كم انگشتمو يدونشو كردم تو كونش كه يه اه عجيبي كشيد گفتم راستشو بگو با چند نفر رابطه داشتي گفت تو حموم خودمو زياد انگشت ميكنم ولي هيچي حالا كاري به راستو دروغش نداشتم بعد اسپر كم كم تاثيرشو گذاشتو دستشو گرفتم بردمش تو اتاق روغن و ورداشتم ماليدم درش بعد انگشتمو كردم توش بعد گفتم بزنم اونم گفت يواش اخه كيرم كلفت بودش نصبت به قدش بعد گفتم الان نه زيرمون يه دونه نايلكس بزرگ پهن كردم كه روغن نريزه خلاصه بر گردوندمش سمت خودم بعد روبروي هم خوابيديمو شروع كردم لب گرفتن اونم داشت كيرمو ميمالوند با دستاي نرمش از اين ورم منم داشتم سوراخشو باز مي كردم ب انگشتم بعدشم دوتا از انگشتام بعد لباشو ول كردم اومد سراغ سينه هاش سينه هاش تپل بود خيلي كيف ميداد عين دختر بچها كه تازه ميرسن سن بلوغ سينه در ميارن بعد خوابوندمش نشستم رو سينهاش جمشون كرد منم كيرمو گذاشتم لاش قبلشم خورده بودمش ليز شده بود ولي با اين حال يه كم روغن ماليش كرد خيلي حال ميداد بعد چند ديقه بلند شدم خوابيدم گفتم بشين روش اونم اومد بشينه يه ذره كه نشست مكث كرد بعد گفت هنوز درد داد منم شروع كردم به انگشت كردنش انگشتامو كردم سه تا اورم كونش طرفم دهنشم رو كيرم بود داشت ميخوردش خيلي خب بود بعد تو همين حالت بوديم كه اومد نشست روم كونشو گذاشت جلوي صورتم كيرمم داشت ميخورد 69 منم شروع كردم اولش چند تا چك سكسي محكم زدم ديدم يهو گفت يواش تر درد داره دلم سوختش به حالش ليس زدم جاي چكارو بعد از اون ورم حسابي انگشتش ميكردمو سوراخشم هرزگاهي مي خوردم بعد گفت سوراخم بيشتر باز كونو بخور منم انگشتامو تا جاي كه راه داشت دادم تو اونم يه اه محكم كشيد ديدم كه اهو اوهش داره زياد ميشه اسپيكرو وصل كردم به گوشيم يه اهنگ گذاشتم كه صدا بيرون نره بعد گفت بسته ديگه انگشتمو كشيدم بيرون برگردوندمش لب گرفتم رفت نشست سر سوراخم بعد يواش يواش داشت ميومد پاشيين كه يهو نشست يه اهي كشيد خيلي حال كردم با اهش بعد گفت تكون نخور بزار سوراخم جا باز كنه يه يك ديقه اي نشسته بود كه كم كم با اهو اوه شروع كرد خودشو بالا پايين كردن منو ميگي تو اسمونا بودم كه اونم هي تند ترو تند ترش ميكرد از اين ورم هي اهو اوه بعضي وقتا هم ميگفت بيشتر بيشتر بكن بعد يه هفت هشت ديقه گفتم بلند شو يه مدل ديگه بلندش كردم اوردمش لبه تخت پاهاشو دادم بالا يه ذره روغن دوباره ريختم تو سوراخش قشنگ باز شده بود بعد يواش دادم داخل يهو گفت سريعت بكن سريعتر ديگه كونم واسه خودته منم حشر از قبل هي داشت بيشتر ميشد هي تند تر تند تر ميزدم توش تا جايي كه داشت خودش سينه هاشو ميماليد دستمو ميگرفت تو دهنش ميكرد منم اخرت حال بودم كه گفت بيا يه مدل ديگه پاهام درد گرفت منم خوابوندمش به شكم افتادم روشو اونم كونشو باز كرد بعد سفت كرده بود هي تلنبه ميزدم خيلي حال ميداد از اين ورم هي گردنشو مي خوردم داغ داغ شده بود بدن جفتمون حرارت خيلي زيادي پيدا كرده بود بعد حالت سگي خوابوندمش شروع كردم دوباره اين بار خودشم دوباره داشت عقب جلو ميكرد من موهاشو گرفته بودم ميكشيدم خيلي حال ميداد تا اين كه ديدم داره كم كم ابم مياد اولش كشيدم بيرون گفت چرا در اوردي پس گفتم دستمال بيارم ابم اومد يهويي نپاشه روت گفت نمي خواد همشو خالي كن توم منم از خدا خواسته سريع برگشتم كردم توش وموهاشو دوباره گرفتم بعد يهو ابم اومد گفت واي چيكار كردي تو كونم خيلي داغه گفتم ابم اومد بعد همينجوري افتادم روش تا چند ديقه خيلي خسته شده بودم بعد پنج ديقه اي يهو گفت پاشو ابت داره همينجوري داره بيشتر ميسوزونه منم كيرمو در اوردمو يه دونه اروم گاز گرفتم از قمبل كونشو يه ارومم چك سكسي زدم بعد گفتم برو حموم گفت بدون تو عمرا منم قبول كردم يهو گفت ميشه واسم جق بزني منم گفتم نامرديه اين همه كار كرد برام يه جق نزنم رفتم حمومو تو حموم زير دوش دوباره شروع كرديم عشق بازي بعد ديدم دوباره داره راست ميشه كيرم نشستم تو حموم به اونم گفتم ساك ميزني يه بار ديگه اونم قبول كرد بعد چهارتا انگشتم تو كونش داشت ساك ميزد تا چند ديقه بعد خسته شد من شروع كردم براش جق زدن بعد دوباره اون اين سري داشت ابم ميومد كه يهو گفتم ابم داره مياد با دست علامت داد عيب نداره بعد ابم اومد همشو شروع كرد مكيدن تا قطره اخرش منم بيحال شروع كردم براش جق زدن از اين ورم انگشتش ميكردم چون ميگفت اينطوري بيشتر حال ميكنه خلاصه بعد لب بازي اخرو سينه بازي ابش اومد جفتمون تو حموم زير دوش پهن بوديم يه ذره كه خستگيمون در رفت بلند شديم خودمونو شستيمو رفتيم بيرون از حموم بعد رفتيم خودمونو اماده كرديم با همون حال رفتيم بيليارد ولي كلا ده ديقه تونستيم بازي كنيم وقتي رسيدم دم خونمون يهو پريد بغلمو گفت امروز بهترين روز زندگيم بود خيلي خوش گذشت منم بهش گفتم اره به منم خيلي خوش گذشت بعد رفت خونه هو پيام داد به ياد ظهر دارم جق ميزنم عشقم من نه دلم مي خواست دلشو بشكونم نه دلم مي خواست ماجرامون عشقي باشه ولي بعد اون چند بار ديگه حال كرديم با هم كه هيچي اولين حالمون نميشد خيلي خوش گذشت ببخشيد كه طولاني شد خواستم با جزئيات بگم اگه هم بد نوشتم يا بد بود خواهشا فحش نثارم نكنيد خواهشا اولين داستانمم بود نوشته

Date: April 29, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *