سلام من ارش یه پسر ۲۰ ساله با قد ۱۷۶ خب از وقتی یادم شنا کار میکردم دبیرستانم که بودم رفتم بدنسازی سال سوم دبیرستان بودم تابستون یه دوس دختر داشتم اسمش رومینا بود هم سن بودیم خوشگل پوست سفید لبای گوشتی هیکل رو فرم یک سالی میشد باهم دوس بودیم مامان باباش اجازه نمیدادن زیاد بیرون بیاد شاید ماهی ۱ ۲ دفعه خیلی وقت بود که ندیده بودمش هی میگفتم بیا بیرون که ببینمت ولی میگف مامانم اجازه نمیده تا اینکه یه روز گفت مامانم برادرم داره میبره کلاس نقاشی ساعت ۳ میره تا ۵ اینا خونه تنها ام بیا هم ببینیم خونشونم یه مجتمع ۱۵ واحدی بود همسایه طبقه پایینشون اسمش صدف بود دوست رومینا اونم خواهرش میبرد همون کلاس نقاشی رومینا بهش سپرده بود که وقتی راه افتادین زنگ بزن که من بگم نیما بره من حاضر شدم دوش گرفتم پشم اینا زدم رفتم اونجا زنگ زدم در باز کرد رفتم تو سلام احوال پرسی کلی بغل بوس رفتم نشستم رو کاناپه گرم بود بیرون یه لیوان اب خنک گفتم اورد خوردم اومد نشست بغلم منم بغلش کردم داشتم همینطوری حرف میزدیم تو بغل هم قربون صدقه هم میرفتیم که من صورتش چرخوندم طرف خودم یه لب حسابی ازش گرفتم خداوکیلی تو این یه سال انقدر ازش لب گرفته بودم حرفه ای شده بود بعد یکم گردنش میک زدم با لاله گوشش بازی کردم بغلش کردم رفتیم باهم تو اتاق خواب رو تختش همینطوری لب میگرفتیم من از رو تاپ صورتی که پوشیده بود سینه هاش که خیلی خوش فرم تو دست بود میمالیدم بهش گفتم که لباست در بیار اونم در اورد این یه سال خوب رو مخش کار کرده بودم حسابی مالیده بودمش مقاومت نمیکرد لباسش در اورد سوتینش باز کردم منم عین این ندیده ها افتادم به خوردن سینه هاش که دیگه نفسش بنده اومده بود حسابی داشت حالی میکرد بعد شلوارکش که ست تاپش بود در اوردم یکم با کسش بازی کردم که اونم تیشرت من در اورد و شلوارمم خودم در اوردم یکم ازهم لب گرفتیم باز اون شروع کرد خوردن باری من قبلا هم ساک زده بود برام ولی این دفعه خیلی حرفه ای با خیال راحت این کار کرد ۶۹ شدیم منم یکم کسش لیس زدم بعد بلندش کردم خوابوندمش رو تخت کمر رو تخت بود رفتم لای پاهاش از لب میگیرفتم با دستام سینه هاش میمالیدم سر کیرم میمالیدم به لبه های کس کولوچه ایش حسابب که اب انداخت اروم اروم کیرم فرستادم تو خیلی تنگ بود که دیدم یه ناله غلیظی کرد گفت درد دارم بکشش بیرون کشیدم بیرون درست حدس میزدم پردش به فاک رفته بود یکم صبر کردم تا دردش خوابید اکی داد شروع کردم اروم اروم تلمبه میزدم یکم سرعتم بردم بالا بعد ۱۰ مین دیدم ابم داره میاد کشیدم بیرون ریختم رو شکمش بعد رفتیم خودمون تمیز کردیم لباس دوشیدیم تو تختش دراز کشیدیم لب بازی میکردیم که تلفن زنگ خورد صدف بود گفت ما داریم راه میفتیم ۱۰ مین دیگه خونه ایم که من خدافظی کردم یه لب حسابی ازش گرفتم زدم از خونه بیرون حالا بعدا داستان اینم میگم که چرا رومینا لاشیه فک نکنین من نامردی کردم نوشته
0 views
Date: November 14, 2018