من و زن عموی خوشگلم

0 views
0%

سلام می خوام خاطره اولین سکسم رو که با زن عموی خوشگلم انجام شد تعریف کنم اسم من بهنامه خاطره ای که میگم مربوط میشه به 20سال پیش که اونموقه من بیست سال داشتم من یه زن عمو دارم به نام ریما که خانوادش به جز یه خواهرش که ایران هستن همه در آمریکا هستن من اون زمان دانشجوی سال اول بودم و زن عموم ده سال از من بزرگتره و و همچنین پدرم ده سال از عموم بزرگتره زن عموم چون اکثر خانوادش آمریکا هستن زیاد تو قید حجاب و اینا نیست و نبوده برعکس من که همیشه تو خانواده خجالتی بزرگ شدم و خجالتی هستم برای همینه که من تا اون سن حتی دوست دختر هم نداشتم ما اوایل زیاد به خونه عموم اینا رفت آمد میکردیم اون موقع زن عموم فقط یه پسر 7ساله بازیگوش داشت که همیشه تو کوچه و پس کوچه ها مشغول بازی بود و زیاد خونه نمیومد و با بچه های کوچه بازی می کرد خلاصه بین من و عموم و زن عموم خیلی صمیمت بود عموم مرد شوخ تپی بود و اکثرا مشروب می خورد و بنا به گفته زن عموم خیلی تو سکس سرد مزاج بود برعکس اون زن عموم زن هاتی بود نوع لباس پوشیدنش پیش فامیل زبان زد بود و منو ازهمه بیشتر دوست داشت و بعضی وقتها باهام شوخی هم می کرد خصوصا وقتی ما خونه اونا مهمون بودیم طرز خاصی لباس می پوشید البته چون من از سن ده سالگی پیش اونا زیاد می رفتم زیاد به من توجه نداشت ولی از هجده سال که تموم کردم احساس می کردم نوع حرف زدنش هم با من فرق کرده به دید بچه دیگه نگاه نمی کرد البته چون زن عموم بود من زیاد تو نخش نمی رفتم تا اینکه یه روز تابستان که امتحانات پایان ترم داشتیم خونه عموم اینا نهار دعوت بودیم و هوا خیلی گرم بود چون من دیر به خونه عمو رسیدم همه نهار خورده بودن و پدر و عموم به باغ رفته بودن و مامانم هم اتاق بغلی خوابیده بود و زن عموم هم تو اشپزخونه داشت ظرفها رو می شست و وقتی رسیدم دیدم یک شلوارک تنگ پارچه ای پوشیده و یک تاب سفید تنش بود تا رسیدم بهش سلام کردم و اونم با گرمی جواب داد نهارمو تو آشپزخونه بهم داد و مشغول شدم یه لحظه که سرمو بلند کردم دیدم پشتش به منه و یه کون گرد و قلمبه که نظیرشو ندیده بودم جلوم ایستاده خلاصه من یه کم حشری شدم ولی زیاد بهش نگاه نکردم وقتی تموم شدم بلندشدم که برم زن عموم گفت بهنام بیا این محسن منظورش پسرعموم رو از کوچه صدا کن خوددش رفت جلو پنجره که عرضش خیلی کم بود و دولا شد پایین و گفت بهنام بیا صداش کن منم یواش رفتم پشت زن عموم که وسط من و پجره قرار داشت پسر عموم صدام کنم چاره نداشتم باید سرمو میاوردم جلو پنجره که ناخودآگاه کیرم با کون زن عموم تماس پیدا کرد برای اینکه ضایع نشه زیاد بهش نچسبیدم از کنار صداش زدم ولی فایده نداشت صدا نمی رسید بچه دورتر بود زن عموم گفت بیا نزدیکتر تا بشنوه منم یه کم دیگه اومدم جلو ظوریکه کیرم درست چاک کون زن عموم گیر کرده بود و زن عمو کونشو یک کم داد عقب گفت صداش کن بیاد تا اینو گفت کیر من مثل برق سیخ شد داشت برای خودش جا باز میکرد ولی شلوار نازکش نمیزاشت احساس کردم پاهام میلرزه کیرم حسابی لای کونش قرار گرفته بود خیلی نرم بود مثل اینکه زن عموم هم خوشش اومده بود من که اروم فشار میدادم اونم چاک کونشو باز و بسته میکرد دودقیقه جلو پنجره گرفته بودم یهو دیدم یه لرزه بهم دست داد و آب کیرم در اون حالت ریخت و هم شلوار خودم هم شلوار زن عموم خیش شد برای اینکه ضایع نشه گفتم میرم از پایین صداش میکنم و اون روز با اون خاطره تموم شد فرداش پدر و مادرم رفتن باغ من موندم درس بخونم ولی اون جریان دیروز از ذهنم پاک نمیشد و نمی تونستم درس بخونم خلاصه یه جق زدم راحت شدم و درسمو شروع کردم که بعد از یک ساعت که گذشت ایفون خونه زنگ زد رفتم در باز کردم چون ایفون باز نمی کرد قفلش خراب شده بود دیدم زنعموم با عینک دودی جلوم وایستاده سلام کرد اومد داخل خونه ازم سراغ مادرمو پرسید گفتم بیا تو الان میاد رفته بیرون که اومد داخل وقتی از پله می رفت بالا لمبه های کونشو با حالت خاصی تکون میداد و عطر بسیار خوش بویی هم زده بود خلاصه اومد نشست و من براش چایی اوردم ریما زن عموم عینکشو دراورد و چایی رو طرز خاصی نوشید و احوال پرسی و از درس و مشق پرسید گفتم مانتو رو در بیار هوا گرمه اونم دراورد گذاشت کنار مبل از دیدن بدن سفید و تپلش دلم ریخت ولی خجالت میکشیدم سر صحبت اون باز کرد گفت دیروز لباسمو شستم تو چی منم که خنگ بودم گفتم خوب من چرا بشورم ریما گفت مگه دیرور کثیف نشد تازه فهمیدم منظورش چیه گفتم آها اره ببخشید دست خودم نبود خندید گفت خوب جوونیه دیگه نمیشه ایراد گرفت تو این حین دامنشد یه کم داد بالا ران سفیدش مثل مرمر زد بیرون ریما گفت مثل اینکه خیلی خجالتی هستی بهنام با دختر یا زن دیگه بودی گفتم نه متاسفانه تو اولین زنی بودی که لمس کردم گفت جدی گفتم بله ریما گفت خجالت نکش چون همیشه هیچ وقت زنها پیشنهاد نی دن ولی باید از علایمش خودت بدونی منم با شوخی گفتم مثلا دامنشو یه کم ببرن بالا یهو دیدم سرخ سد گفت من متاهلم احمق اومدم پیش نشستم و از کنار بلغش کردم از روی بیراعتمادی دستمو کشید کنار بهش گفتم اول و آخرش میشه ترو خدا بذار یک دفعه فقط اونم از دروغکی ناز می کرد نمیذاشت دستمو به کسش بزنم که بزور روی زمین خوابوندمش از گونه هاش بوس کردم چون میدونستم داره ادا در میاره خلاصه بعد از پنج دقیقه منت کشی و فدات بشم راضی شد تا گفت برو در هال رو ببند بیا داشتم پرواز میکردم خلاصه با یه عشوه خاصی اول دامنش اورد پایین و پیراهنشو دراورد شورت کورست موند جلوم منم مات مبهوت نگاش میکردم ریما گفت مگه نمی خوای خوب بیا بکن دیگه رفتم از پشتش سوتینشو باز کردم و خم شدم شورتشو پایین کشیدم باور نمیکردم کونی که براش چندسال جق زده بودم جلو چشمم بود دستمامو بردم به لمبه ای کون زن عموم دست زدم گفت اگه بخوای برات باشه باید جلوی دهنتو بگیری منم گفتم من هرجا آب بخورم همونجا میمونه خلاصه بعد از قسم خوردن گفت بیا شروع کن که خیلی عطشم خلاصه بنده با سرعت برق لخت شدم و تا سورتمو پایین کشیدم کیرمو نگاه کرد گفتم زن عمو من یا عمو گفت جفت همید فقط اون رمق نداره ببینم تو چی داری بغلش کردم از زمین جداش کردم و خوابوندمش زمین و رفتم که کوسشو لیس بزنم نذاشت گفت این چه کاریه گفتم تو فیلمهای سکسی لیس میزنن گفت دیگه چی گفتم خوب زن هم برای مرد ساک میزنه گفت من ساک نمی زنم چندش میشه گفتم باشه روش 69خوابیدم و کوسشو آروم لیس زدم تا زبونم خورد بهش یه دادی زد گفتم مگه شما اینطور نمی کنید ریما گفت نه بابا زشته برای زن و شوهری خلاصه من بالا بسمت پاهای اون بودم اونم زیر من و کیرم جلو دهنش بود من تا سه تا لیس زدم اونم شزوع کرد به میک زدن سرکیرمو می مکید گفتم بکن دهنت جلو عقب کن دبدم نه بابا حرفه ایه برگشتم رو خوابیدم و پاهاشو گذاشتم رو شونه هام سرشو که کردم تو ته تهش رفت توش تا حالا داخل کوس رو تجربه نکرده بودم شروع کردم تلمبه زدن کیرم تا تهش میرفت داخل و میومد بیرون وقتی می کشیدم بیرون که خنک بشه دیدم سر کیرم حسابی باد کرده ریما گفت بخواب بشینم روت منم دراز کشیدم نشست رو کیرم و جلو عقب می کرد منم با کونم ور میرفتم پنج دقیقه خودشو رو کیرم کشید و لرزید گفت اخی راحت شدم منم گفتم من چی من موندم گفت تو کارتو بکن ما مثل مردها نیستیم کارمون تموم شد پاشیم بریم قمبل کردم و بصورت سگی خوابوندمش کیرمو محکم زدم داخل کونش تلمبه زدم چون یک ساعت قبل جق زده بودم لامصب نمیومد کیرمو دراوردم سرشو گذاشتم دم کون زنعموم یهو خودشو جلو کشید گفت تاحالا این کارو نکردم گفتم تورو خدا اگه از کونت نکنم نمیاد تا عصر گفت پس یواش گفتم باشه سرکیرمو گذاشتم دم سوراخش یواش یواش هل دادم داخل تو خیلی داغتر از کوس بود مثل گریس به سختی می رفت تو تا ختنه گاه که رسید جیغش بلند شد میحکم کمرشو گرفتم بقیشو زدم تو تند تند تلمبه میزدم اونم چوجولشو انگشت میکرد که دردش کم بشه سی چهل ضربه که بهش زدم بدون اجازه همه منی رو ریختم کونش و افتادم رو پشتش نفس نفس میزدیم من بلند شدم اون بلند نشد فکر کردم مرده نگرانش شدم بهش نگاه کردم دیدم رفته تو خواب یه پتو اوردم انداختم روش بعد زیر پتو همدیگه رو بوس بارون کردیم ریما گفت دارم میرم ممکنه بابا و مامانت از باغ سر برسن گفتم مگه میدونستی رفتن باغ گفت اره چون خودشون به من گفتن بیا من نرفتم اومدم حال بکنیم این بود اولین سکس من که هیچ وقت فراموش نمیکنم الته شش بار دیگه هم کردمش ولی بعد از سه سال رفتن آمریکا پیش خانواده خودش به همراه عموم الان اونجا ساکنن ولی گاهی با فیس بوک باهاش تماس دارم و میگه تاحالا اون شش هفت مرتبه که سکس کردیم حتی اینجا هم با افراد دیگه داشتم خوش نگذشته اینم از من و زن عمو نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *