من و سونیتا ۳

0 views
0%

9 85 9 86 9 88 8 3 9 88 9 86 8 8 8 7 2 قسمت قبل روزم تو شرکت فوق العاده بود بر خلاف همیشه گوشی تو دستم بود و داشتم فقط براش اس ام اس میزد از لذت با هم بودن می گفتیم به هم و علاقه به هم وسط پیام ها پرسیدم که مهرداد سونیتام می ترسم به شوهرت حسادت کنم سونیتا واسه چیش مهرداد اون همیشه کنارته اما من نه سونیتا من که بهت گفتم خیلی وقته باهاش قهرم مهرداد چرا دیوونه چرا قهری سونیتا اه اعصابم رو ریخته به هم لطفا ادامه نده بعدا بهت میگم مهرداد چشم جیگرم راستی گفتم مامانم واسه ناهار دلمبه برگ مو گذاشته که دوس داری و همیشه انگولک میکنی غذامو ظهر میارم بیا پایین تو آشپزخونه بخوریم سونیتا یه شرطی داره بیام مهرداد چه شرطی بگو سونیتا خودت برام لقمه بگیری مهرداد دیوونه میگیرم نزدیک های ظهر بود رفتم خونه و نهار رو آوردم و تا رسیدم به داخلیش زنگ زدم که بیا ناهار بخوریم مثل همیشه همه بچه ها با هم بودیم اومدین نشست دقیقا کنارم و منتظر بود وچیزی نمیخورد خودم رو زدم به خنگی و پرسیدم مهرداد خانم شو روزه هستی انگار سونیتا نه خیر منتظرم یکی پیدابشه غذا رو مهمونم کنه حوصله ندارم غذای گرم کنم مهرداد نه بابا میخوای برات لقمه هم بگیرم همه زدیم زیر خنده سونیتا آره خیلی هم خوب میشه چی میشه مگه به یه خانوم محترم لقمه گرفتن کسی رو نمیکشه ترسو یه لقمه گرفتم و دادم دستش به قول شاعر بازم نگاهم در نگاهش غوطه ور شد تا پایان غدا فقط با بچه ها گفتیم و خندیدیم و غذا رو ب هم خوردیم البته با لقمه گرفتن های من به ایشون تا عصر کار خاصی نبود عصر به من اس ام اس زد که دارم با دوستام میرم بیرون وصبح منتظرتم رفتم محوطه شرکت و زنگ زدم بهش گفتم مهرداد با کی میری بیرون سونیتا با دوستای دانشگاهم مهرداد چطور من خبر نداشتم از این دوستات سونیتا برو بابا من به شوهرم نمیگم و اجازه نمیگیرم حرفش رو قطع کردم و با تعصب خاصی گفتم مهرداد ببین من نمیودنم خوشم نمیاد تو جمع مختلط بری بیرون اگه بری منم باید بیام سونیتا چراااااااااااااااااااااااااااااااااااا مهرداد نمیخام کس دیگه بهت نگاه کنه اخه همش مال منی یه جون از ته دل گفت و ادامه که سونیتا عاشق اینگیر بازی ها هستم اما حی که شوهرم گیر نمیده فکر میکنم براش اهمیت ندارم مهرداد واسه من که اهمیت داری فهمیدی سونیتا چشم آقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا قول میدم سر به پایین برم بیام و نذارم کسی بهم نگاه کنه مهرداد فدات عشقم برو راحت باش صبح میبینمت تو خونه بوس بوس سونیتا منتظرتم گلم گوشی رو قطع کردم و رفتم ومشغول شدم کار خاصی نداشتم یک فیلم دیدم و بعدش خوابیدم صبح مثل همیشه و سر وقت رسیدم جلو آپارتمانشون تا میخواستم بهش اس ام اس بدم دیدم دیییینگگگگگگگگگگگگگگ یه اس ام اس اومد که گلم بیدار نشدی طاهر 5دقیقه پیش رفته بدو رفتم سمت پله ها و آروم رفتم طبقه سوم و دینگ دینگ زنگ در رو زدم در که باز شد باور نمیکردم چی میبینم وای خدا این چیه یه فرشته ناز و خوشگل چه لباسی چه آرایشی دستم رو دراز کردم و صورتش رو ناز کردم و با یه سلام کوچولو رفتم تو همونجا هلش دادم طرف دیوار و در رو بستم و لبم رو گذاشته رو لباش خیلی خوشمزه بود طعم لباش چند دقیقه ای مشغول خوردن لباش بود که یادم افتادم سر پا هستیم جدا شدیم و رفتیم طرف مبل مهرداد دیشب خوش گذشت بی من سونیتا نه جانیم همش فکر پیش تو بود مهرداد چند تا پسر بهت پیشنهاد دادن سونیتا غلط میکنه دیروز گفتی همش مال تو ام مهرداد جیگرمیییییییییییییییی بی تو نمیتونم تحمل کنم این زندگی رو پرید رو من و من رو هل داد رو مبل که تموما تو بغلم بود خیلی لذت داشت بدنش رو لمس کردن همینجوری که داشتیم عشق بازی میکردیم آروم لباسش رو از تنش بیرون وردم و دکمه پیراهن خودم رو هم باز کردم دیگه کیرم داشت شلوارم رو پاره میکرد یکم سینه هاشو مالوندم دیدم چشماش بسته است دست نگه داشتم دیدم چشاشو باز کرد و گفت خیلی میچسبه یکی رو از رو عشقبوس کنی و لذت ببری پیشونیش رو بوسیدم و گفتم که تموم زندگیم شدی بلندم کرد و برد طرف اتاق خواب منو انداخت رو تخت و کامل لباسش رو در آورد لخت لخت بود به هنرمندی خدا پی بردم ببین چی خلق کرده چیزی کم نداشت منم شلوارم رو در آوردم و با شورت رو تخت دراز کشیدم اومد رو من وشروع کردن لیس زدن گردنم خیلی لذت میبردم کل بدنم رو خورد و رسید به شورتم شورتم رو کشید پایین و آروم یه لیس بلند به کیرم که داشت خودش رو واسه سونیتا میکشت زد یه آه بلند کشیدم و دست رو گذاشتم رو موهاش و با حرکت دستم به ادامه کار راضیش کردم خیلی خوب برام ساک میزد خیلی لذت میبردم نمیدونم چطور شد آبم اومد نتونستم بگم خودش فهمید تموم آبم تو دهنش بود رفت بیرون ریخت از دهنش و اومد کلی معذرت خواهی کردم اینبار من بوسش کردم از تو کمد کنار تخت یه کاندوم داد گفت بکش روش مهرداد جون چشم عزیزم سونیتا میخام امروز کامل لذت ببریم رفتم پایین بین پاهاش و کسش رو لیس زدم خیلی لذت میبرد و دائئم صدا میداد وسط کار دیدم سرم داره منفجر میشه به قدر پاهاشو به هم فشار میداد که سرم داشت میترکید سرم رو کشیدم کنار و انگشتم رو بردم سمت کسش و آروم وارد کسش کردم و همزمان پاهاشو لیس میزدم سونیتا بکن تو مهرداد میخام خیس آبم مهرداد چشم گلم آرم سرکیرم رو هل دادم سمت کسش یه آه کشید که مو به تنم سیخ شد داشتم آروم تلمبه میزدم خم شدم طرفش و سینش رو گرفته تو دهنم نمیدونم این فیلم پورن ها چطور این کار رو راحت میکنن کمرم سرویس شد از بس خم شدم دستم رو بردم پشت کمرش و آروم بلندش کردم الان نشسته رو پاهام کاملا لب به لب شدیم و اروم خودش رو رو کیرم حرکت میداد لذتش زیاد بود گفت برگرد میخام از پشت بکنم تو کست داگی شد و اروم از پشت کردم توش الان که دارم مینویسم همون خاطرات جلو چشام هستند نمیدونید یه دختر بلوند خوش هیکل رو داگی کردن چه لذتی داره داشتم میکردم که حس کردم آب داره میاد به خدا 40 دقیقه نمیشه کرد گفتم مهرداد سونیتا دارم میام سونیتا نه یکم هم بکن من بیام کم موندم مهرداد باشه خیلی سریع تلمبه میزدم که دیدم یه آه کشید و خیلی نازرفت رو ویبره و یه لرزش کوچولو کرد و ولو شد منم کیرم تو کسش بود در آوردم کاندوم رو کشیدم بیرون و یکم با دستم جق زدم و آبم اومد و همرو رو ریختم رو کمرش و کنارش ولو شدم آروم بوسش کردم مهرداد خیلی چسبید مرسی گلم سونیتا خواهش میکنم فقط مهرداد فقط چی سونیتا میترسم فقط به خاطر سکس منو بخواهی و بعد یه مدت ازم سیر بشی مهرداد دیوونه تازه پیدات کردم مال خودم شدی به این راحتی ها ولت نمیکنم تازه دوباره عاشق شدم سونیتا فدات شم قول بده همیشه بمونی پیشم مهرداد تو ترکم نکن من همیشه کنارتم سونیتا خیلی دوست دارم برو شرکت من نمیام ظهر بیا بریم ناهار بخوریم مهرداد چرا نمیایی سونیتا کار خونم زیاده مهرداد مهرداد باشه ظهر خبر بده اومدم بیرون و رفتم شرکت تا ظهر منتظر بودم که باز ببینمش شده بودم عین این بچه ها که منتظر دیدن مادرشون هستن درسته تلفنی حرف میزدیم اما با دلم میخواستم ببینمش ظهر زدم بیرون و اودم خیابان کنار شرکت که دیدم اونجا است اما تو ماشین یه دختر دیگه هم هست قسمت چهار رو هم به زودی می نویسم نوشته

Date: December 6, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *