من مازیار 23 ساله از مشهد هستم و آتوسا دوست دخترم هم ی سال از من کوچیکتره و خیلی همو دوست داریم و قصد ازدواج داریم خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به تابستون امسال دو سه هفته ای می شد که سکس نداشتیم خیلی تو کف بودیم خونه هامونم خالی نمیشد تا اینکه منو آتوسا به صرف نهار تو خونه دوس دختر فاب پسر داییم دعوت شدیم من با پسر داییم علی خیلی داداشم و بگم که خیلی باهم دیگه راحت و صمیمی هستیم البته داستانه من بی ناموسی و عرض خدمت شما ضربدری و این چرت و پرتا نیست آتوسا زودتر رفت خونه لیلا دوست دختر علی منو علی هم نهار گرفتیمو راهی خونه لیلا شدیم رفتیم بالا و با استقبال گرم خانوم های آیندمون روبرو شدیم نشستیمو بگو بخند و قلیون کشیدنو خلاصه تفریح آتوسا کنارم بودو سرش رو شونه و سینم نهار رو زدیمو به علی گفتم بریم ی ساعتی استرحت کنیم گفتن شما برین راحت باشین البته بعد اینکه ما رفتیم تو اتاق اونا هم رفته بودنو کلی حال کرده بودن با هم رفتیم تو اتاق لیلا آتوسا شالشو در آورد و منم شروع کردم بلوز آستین بلند و شلوار جینشو درآوردم خودمم لباسامو در آوردمو با ی دونه شرت بغل هم خوابیدیم رو تخت آتوسا چهره ملیح و مهربونی داره پوست بدنش سفید با سینه های سایز 70 قدش 168 وزنش 55 کیلو باسنش هم گرد و کوچولوئه منم 77 کیلو وزن قدم 176 سانت و پوست سفیدی دارم بدنم هم نسبتا عضله ای و پره اگه خدا قبول کنه همدیگرو می بوسیدیمو حرف میزدیم شانس گند من پریودم بود خلاصه شروع کردیم لب گرفتن لباشو با اشتهای خاصی میخوردم دائم یا اون روی من بود یا من روی اون دستم بین موهاش بودو از گردن و گوششم غافل نمیشدم مست شده بود چشماش خماری میرفت یکم شرتشو دادم پایینو کس شیو شدشو دیدم حیف پریود بود وگرنه میبلعیدم اون چاک کوچولورو سوتیشنشو باز کردم شروع به خوردن سینه های نوک قهوه ای روشنش شدم با ولع خاصی میخوردم این دختر واسه من ی دنیا لذت بود میرفتم پایین نافشو لیس میزدم پاهاشو میدادم بالاو روناشو گاز می گرفتمو لیس میزدم وقتی بین پاهاش وامیستادم باهاش حرف میزدمو میگفتم چقدر دوستش دارمو برام مهمه برش گردوندم کیرمو از روی شرت به شرتش میمالیدم پشت گردنشو موک میزدم و با موک زدن رو ستون فقراتش تا کونش پایین میومدم کونشو موک میزدمو گاز میگرفتم قلقلکش میومد دوباره به جون سینه و لبش میفتادم بازوهاشو گاز میگرفتمو موک میزدم خلاصه زبون من همه جاش بود الی کسش که پریود بود بهم گفت عزیزم بسه دراز کشیدم شرتمو درآورد کیر 17سانتیم و نسبتا کلفتم افتاد بیرون تو دستاش گرفت و شروع به ساک زدن کرد بین پاهام بود و یه دستش رو تخمام و دست دیگش رو تنه کیرم بود با ساک بالاپایین میرفت توضیح بدم که من نسبتا دیر شهوتم تا به حال در عمرم نه اسپری دیدم نه مصرف کردم فقط و فقط تنها چیزی که میشناسم کاندوم معمولیه اون روزم استرس نداشتم و آبم قرار نبود زود بیاد بعد از اینکه نزدیک به 15 دقیقه ساک زد خسته شد گفت پاشو جلوم وایسا بلند شدم رو زمین وایسادم آتوسا هم جلوم رو زمین نشست ی ریز ساک میزد چون عاشقم بود با ولع خاصی کیر شوهر آیندشو میخورد یادش بخیر ک مردم تا بار اول راضی شد برام ساک بزنه الان ک دیگه استادی شده واسه خودش خلاصه ساک میزد به بدنش نگاه میکردم به سینه هاش که تکون میخوردنو اون پستوناش به شورت سفیدش نگاه می کردم ای جاننننن بعد نزدیک به 40 دقیقه ساک زدن آبم اومد و همشو ریختم رو سینه و گردنش جونمو کشیده بود بیرون بغل دست هم خوابیدیم و از هم لب میگرفتیمو نوازش میکردیم بعد از چند دقیقه صدای بچه ها اومد که بیدار شین بیاین رفتیمو تا عصر بگو بخند و خوردنو شوخی کردنو ورق بازی کردن دوست داشتم دوباره ارضا شم 2 3 ساعتی رد شده بود به بچه ها گفتم ببخشید من با آتوسا ی کار خصوصی دارم رفتیم تو اتاق بهم گفت چی شده درو بستمو گفتم دوباره میخوام گفت خوب به اونا چی بگیم وایسا واسه بعد الان واسه یه صحبت اومدیم اینجا میفهمن زشت میشه مازیار شلوار لیمو در اودم گفتم بشین رو تخت برام آبمو بیار گفت آخه گفتم آخه بی آخه نشست رو تخت آتوسا لباس داشت شرتمو درآوردمو مشغول ساک زدن شد شالشو از سرش کشیدم تی شرتمو درآوردم من لخت بودمو اون لباس داشت یکی از فانتزی های سکسیم برآورده شده بود کیرمو با عشق و دل می خورد لخت بودم بعد از اینکه ی ربع ساک زد گفتم دستاتو ببر بالا بلوزتو دربیارم گفت همینجوری خوبه بلوزشو درآوردم اما سوتین تنش بود آبم قرار نوبد بیاد خوابیدم رو تختت طوری ک پاها پایین تخت بودو آتوسا بین پاهام حسابی برام ساک میزد تخمامو نوازش میکرد دهنش که خسته میشد برام جق میزد اما در حد 7 8ثانیه که حالم حفظ شه باز میکرد تو دهنشو میحورد خلاصه بعد نیم ساعت آبم اومدو ایندفعه ریخت رو پتو و بدن خودم با دستمال پاک کردیمو یه بعد یه لب آبدار رفتیم بیرون نوشته
0 views
Date: August 30, 2018