سلام خدمت دوستان شهواني اميد وارم از اين داستان خوشتون بياد من سامان ٢٣ساله اين داستان برميگرده به دو ماه پيش از اونجاي شرو شده كه من خيلي تو كف عمه رها بود خيلي دوس داشتم بهش نزديك بشم باهاش سكس كنم از رها براتون بگم قد ١٧٥ وزن حدود ٦٥ رنگ پوست هم خيلي سفيد اينم بگم تازه مجرد شده من خيلي باهاش صميمي بودم و هستم خيلي باهم شوخي ميكرديم نع در حد شوخي سكسي ولي شوخي دستي زياد داشتيم ي روز صب پنچشنبه بهم زنگ زد ازم خواست كه براش يكم خريد كنم برم پيشش حدود ظهر بود كه رفتم دم خونشون كه خريدار رو بهش بدم در باز كرد رفتم بالا در خونه باز بود از تو بهم گفت بيا تو در باز رفتم تو تو آشپز خونه داشت كار ميكرد با سلام گرم هميشگي بهم گفت شب مهمون داره بهش كمك كنم تا خون رو تميز كنه غذا حاضر كنه منم مشغول شدم كاراي كه گفته بود رو انجام دادم در حين كار همش تو فكرش بودم بهترين وقت بود برا نزديك شدن تا وقت مناسب پيدا ميكردم ديد ميزدمش و لذت ميبردم ازش خيلي بدن خوش فرم تراشيده ي داره نزديك غروب بود ي چاي باهم خورديم و در مورد مهموناش حرف زديم تو اون چند ديقه منو خيلي حشري كرده بود مخصوصا با او تاپ و شلوارك كه تا بالآي زانوهاش بود خيلي از اندامش لذت ميبردم كه كيرم مثل تنه درخت سرو رأست شده بود هي جلو خودم رو گرفتم تا اين كه مجبور شدم ي دفعه دست به مهره بشم كه ي زير چشمي بهم نيگا كرد گفت ميرم ي دوش بگيرم بيام شيطوني نكن رفت حموم خيلي جلو خودم رو گرفتم با خودم ور نرفتم چون احساس ميكردم قرار اتفاقاي خوبي پيش بياد از وقت استفاده كردم رفتم سر وقت وسائل شخصيش خيلي خوب بودن چنتا لباس زير ست داشت كه خيلي منو حشري ميكرد رها از حموم اومد بيرون منم سريع از اتاقش زدم بيرون تا معلوم نشه كه چيكار ميكردم اومد حاضر شد بهم گفت تو هم دوش بگير خيلي عرق كردي منم سريع پريدم تو حموم ي دوش گرفتم اومدم بيرون ازش پرسيدم عمه برم خونه يا بمونم كه گفت بمون كلي كار دارم باهات تو دلم گفتم خدا ميدونه چيكارم داره ولي بازم حس خوبي داشتم مهموناش اومدن و رفتن ساعت حدود ١٢ شب بود كه گفتم برم گفت دير وقته بمون هم فردا به من كمك كن بعد برو اصلا حال كار كردن نداشتيم بيخيال كار شديم من رو مبل اون رفت تو اتاق چشام داشت از خستگي بسته ميشد گفت بيا پيشه خودم بخواب كه خيلي ذوق زده شدم كلا خواب از سرم پريد بهش گفتم رها جون لباس راحتي بهم بده ي شلوارك داد گفت بيا تو تخت كنار خودم بخواب سري پيراهن و دراوردم شلوارك رو تنم كردم رفتم كنارش با نور كمي كه از بيرون ميومد متوجه شدم فقط لباس خواب تنشه و چيز ديگه نداره ي كم با هم حرف زديم وسط حرف فهميدم خوابيده خيلي حس خوبي بود كنارش خوابيدم و بهترين وقته برا نزديك شدن و سكس كردن باهاشه ولي كلي ميترسيدم ي كم صبر كردم و بعد ديدم خواب خواب اروم دستم رو نزديكش بردم گذاشتم رو باسنش كه خيالم راحت شد كه كامل خوابش برده ي كم با كونش بازي كردم اما خيلي ارم كه ي وقت بيدار نشه دست ميكشيدم وسط جاك كونش خيلي خوب بود گرماي سوراخش رو احساس ميكردم بالا خر كيرم رو با دست ديگم در اوردم و با ي تكون خودم رو نزديكش كردم سر كيرم رو چسبوندم بهش قلب داشت خيلي تند ميزد كه اروم ي نفس كشيدم خودم رو راحت كردم اصلا فكر نميكردم خيلي راحت بتونم بهش نزديك بشم خيلي ميترسيدم ي وقت بيدار بشه ازم ناراحت بشه اروم كيرم و وسط كونش تكون ميدام كه ي تكون خورد و كه نفسم داشت بند ميومد ديگه حركت نكردم كه ي دفع دوباره تكون داد خودش و منم همون حالت مونده بودم كه با ي حركت كوچيك كاري كرد كه كامل جاك كونش از هم باز شد چند لحظه صبر كردم بعد دوباره با صداي خوابش خيالم راحت شده كه خوابيده ولي نگو بيدار بوده دوباره من شرو كردم ولي اين بار نوك كيرم چسبيده بود دم سوراخش اگر اون لباس خواب راحتي تنش نبود كه كل كيرم ميكردم تو كونش كيرم كامل وسط پاهاش بود حالت كه خوابيده بود قشنك كيرم رو گذاشته بودم لأي پاهاش تكون كه ميدادم سر كيرم ميخورد به كسش گرماي كسش رو دوس داشتم تو حال عشق بازي با رها جون بودم كه اروم گفت بكن توش كه سريع كشيدم خودم رو كنار دوباره گفت مگه با تو نيستم منو بكن دارم ديونه ميشم ميترسيدم جواب بدم كه ي دفع چراغ بالآي تخت رو روشن كرد چشم تو چشم شديم گفت چرا زود تر شرو نكردي لب تو لب شديم كامل اومد روم پراهن خوابش رو از تنش در اورد دوباره شرو كرديم لب گرفتن كه اروم رفت پايين و شرو كرد به ساك زدن طوري ميك ميزد كه داش ابم ميومد كه از تو دهنش كشيدم كنار برش گردوندم رو تخت تنها جمله اي كه ميگفت بهم سامان امشب من مال خودتم منو جر بده منو پاره كن تو همين حال شرو كردم به ليس زدن كسش خيلي تميز و بي مو بود حتي گوشت أضافه هم نداشت هر بار كه زبون ميزدم به چولش سرم رو فشار ميداد از روش بلند شدم تو ي حركت خوب تموم كيرم و كردم تو كسش خيلي تنگ بود و خيلي داغ توش تنور بود خيلي خودشون صفت كرده بود به كيرم داشت فشار ميومد كه گفتم رها جون بزار از كون بكنم نذاشت خيلي خوب بود تا اب من بياد اون دوبار أرضا شد خودش ميگفت بعد جدا شدن از شوهرش با كسي سكس نداشته و اولين كسي ام كه بعد چند مدت دوباره سكس كرده داشت ابم ميومد كه بي هوا با كلي فشار خالی كردم توي كسش و افتادم روش هي ازش لب ميگرفتم سينه هاش رو ميخورم كه خوابيدم تو همون وضعيت صب كه بيدار شدم ديدم بيدار شده داره با كيرم ور ميره كه دوباره عشق بازي با رها جون شرو شد بعد سكس بهش گفتم حامله نشي كه گفت نگران نباش قرص ضد بار داري ميخوره رفع ميشه بعد اون ماجرا چند بار ديگه باهم سكس كرديم خيلي هم لذت برديم طولاني شد خيلي ببخشيد نوشته سامان
0 views
Date: August 23, 2018