من و پسر عموم

0 views
0%

سلام اسمم فرض کنید مریم تپلم کونم و رونام بزرگن شکمم هم کمی دارم دانشجوی روانشناسی پیام نورم در یکی از روستاهای استان خوزستان زندگی میکنم زمانی که من پیش دانشگاهی بودم یه پسره اومد خواستگاری من که من ازش خوشم نمیومد حتی با گل و شیرینی در مدرسم هم اومد ولی من جفت پا رفتم رو شیرینیهاش خلاصه یه حرکاتی میکرد که من متنفر بودم این وسط یه پسر همو دارم که اسمش داریوشه بهم زنگ زد و گفت اگه اذیتت میکنه تا پدرشو دربیارم منم گفتم حالشو بگیر واقعا هم حالشو گرفت رفت پی کارش آخه آدم خوبی نبود تو دهمون بود میشناختمش معتاد بود بعد داریوش زنگ زد که دیگه جلوت آفتابی نمیشه منم گفتم مررررسسسسی دیگه هرچند وقت یبار داریوش وقتی زنگ میزد هی بحث اونا هم پیش میکشید و کلی حرف میزدیم ضمنا پسر عموم هم همونجا تو ده بودن رفت و امد هم داشتیم ولی بیشتر اون تو شهر بود گذشت و گذشت ما هی صمیمی تر شدیم و ازش بیشتر خوشم میومد و اونم همینطور اون ۲۴ساله بود و من ۱۹ساله یکم دیگه معرفی کنم چون لازمه من ۴تا خواهر دارم و یه داداش اونا همه ازدواج کردن داداش هم عسلویه کار میکنه و بابام میره کشاورزی شب میاد مامان هم بیشتر خونه دختراشه تو شهر نزدیکمون گدشت و گذشت تا یبار تلفنی داریوش گفت تنهایی گفتم اره گفت بیام پیشت گفتم نننههه اگه اومدی جیغ میزنم اونم گفت د اخه اگه فکرت خراب نباشه جیغ چرا خوب میخام بیام خونه عموم بگو نه نیا دیگه این چه حرفیه خلاصه اینجا بود که فهمیدم گاف دادم زدمش ب شوخی و رد کردم صمیمی و صمیمی شدیم تا جایی که بعد یکسال دیگه راحت میگفت عزیزم و عشقم و و همش میگفت اگه یبار اومدم خونه تون تنها بودی میکشمت منم میخندیدم و میگفتم درو میبندم نیای تا یه روز اومد خونه که اره برقی را ببره دید من تنهام رفتم تو زیر زمین نشونش دادم که ببره اخه سنگین بود در زیر زمین گفت من ک گفتم تنها باششی میکشمت خندیدم منم خندیدم رفت و اره را برداشت تو رفتن بود که یه بوس فرستاد برام منم اخم با نازی کردم و رفت دو روز بعد اومد خونه شب بود درصمن داریوش لیسانس مکانیک داره کتاب امارمو برداشت و یه نگاهی کرد و گفت واردی گفتم کم و بیش رفتم چنتا سوال ازش بپرسم دیدم زیادم بلد نیست ولی هی یجوری منو نگه میداره باحرفااش خدا را شاهد میگیرم که خودمم بدم نمیومد وقتی بابا مامانم حواسشون نبود دستشو میزد ب دستم و منم بدم نمیومد تا جایی که بابا خسته رفت ت چرت و مامان داشت تی وی میدید دست گذاشت روی رون تپلم انگار برق گرفتم هم شوکه هم هیجان هم جذابیت یکم خودمو کشیم کنار ولی ول نکرد رونمو مالید منم چیزی زیر دامنم نبود نرم بودن براهمین بیشتر خوشمون میومد برا ایکه تابلو نشه یکم توصیح داد و بعد مامان چایی اورد منم میوه و رفت فرداش زنگ زد اول جواب ندادم دوباره تماس گرفت جواب دادم گفت ناراحتی اول گفتم اره ولی ایقد صحبت کردیم که فهمید نه گفت من یبار ک تنهایی میام گذشت رفت شهر و درس و اومدبعد مدتی که البته تماس داشتیم همش هم میگفت یبار ک تنهایی میام یبار صبح زود مادرم رفت خونه خواهرم شهر باباهم که ساعت ۵ میره همش تنها بودم حالا نگو مادرو خودش رسونده بود سریع از شهر برگشت ۲۵ دقیقه راهه اومد و در زد درو باز کرردم تازه ازخواب بیدار شدم سلام کرد و اومد تو حیات منم رفتم دست و صورتمو شستم مسواک زدم اومدم فکر کردم اومد یچی بردار ببره برا بابا یا عمو طبق معمول دیدم همونجاس گفتم چیزی میخای گفت خودتو خندیدم و گفتم باید با بابام صحبت کنی اومد جلو تر دستمو گرفت گقتم داریوش چیکار میکنی گفت من ک گفتم میام گفتم مامان اینجاس گفت چرت نگو خودم رسوندمش اومد جلوتر و کمرمو گفت منم تپل تو دست نمیومدم ک زور زدم ول کن نبود بعل زد بهم البته اینم بگم من دلم میخاست و در صمن با توجه به صحبتهای تلفنی زیادم برام عیر منتظره نبود منو تکه داد ب دیوار چسبید بهم و هرچه گفتم ول کن ول نمیکرد کیرشا چسبوند بهم چون شلوار پام نبود قشنگ لای دامن رفت و چسبید ب کسم وقتی سفتی کیرشو حس کردم خوشم اومد همیجوری داشت لپامو میبوسید و سینمو میگرفت که یه لحظه فهمید رفتم تو حال چون یه اهی کشیم سریع ولم کرد و گفت بریم تو اتاق گفتم نه بخدا امادگی ندارم استرس دارم گفت خودم فهمیدم تو حالی دستمو گرفت بردم تو اتاق منو دارز کرد و افتاد روم با لباس ایقد سینه هامو خورد که دیونه شدم دستشو برد تو دامنم دید هیچی زیرش نیست یدفه بلند شد و دامنمو داد بالا و چشاش درومدن رونای سفید و تپلمو که دید بزور دامنو دادم پایین ولی از هر طرفی میدادم پایین از طرف دیگه میزدش بالا دست گذاشت رو کسم واقعا ترسیم با خوهش و التماس دستشو برداش آخه گفتم وحشی میشه پردمو میزنه اونم قبول کرد و دراز کشید روم کیرشو دراورد گذاشت لاپام از رو دامن بعد چند دقیقه گفت اذیتم بذار حداقل دامنو بدم بالا رو شرت با کلی اصرار قبول کردم وای که همینکه گذاشت رو شرت دم کسم دیگه واقعا خوشم اومده بود هب لبمو میخورد و میمالید در کسم منو برگردوند دراز شد پشتم و دامنو داد بالا و گذاشت لای کونم و از جلو سینو گرفت خیلی جفتمون رفتیم تو حال بلند شد تف زد ب کیرش شرتمو دراورد و گذاشت لای کونم که راحت تر حرکت کنه آخه کونم بزرگه وقتی ساییده میشد لاپام و میومد تا در کسم الته بسختی واقعا حال میکردم یکم دادم بالا وه برسه بکسم ولی نمیرسید کونم بررگ بود گذاشتم حالشو حسابی کرد چرخیدم فهمید که چمه لنگامو داد بالا تف زد و میمالید در کسم بشدت رفتم تو حال یدفه لنگامو ول کرد افتادن دو طرف بدنش و افتاد روم و مححححکم منو گرفت فشششششار داد ب کسم که خالی کرد همونجوری رو شکمم من ولی تموم نکردم اولین بار بود آب ریخته شد بهم چندشم میشد ولی چون تو حال بود خوشمم میومد دستشو گذاشت دم کسم و دااز شد کنارم ا ایقدبا آب کسم کسمو مالید تا منم شدم جفتمون بیحال افتادیم کنار هم این اولین سکس منو داریوش بود شاید ۲۰۰بار دیگه منو کرد که اگه خواستین بگید تا بفرستم نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *