سلام آرمین هستم 36 ساله توی یه آموزشگاه موسیقی بالا شهر کار میکنم البته خودم بچه جنوب شهرم از نظر هیکل و تیپ بد نیستم و دوستان میگن فیسم شبیهه سامی بیگیه گیتار آموزش میدم و 16 ساله که گیتار میزنم داستان از اونجا شروع شد که مهسا خانوم تشریف آوردن برا آموزش جلسه اول تا دیدمش آب از لب و لوچم راه افتاد یه خانوم 37 یا 38 ساله قد 175 سینه بزرگ یه مانتو پوشیده بود تنگ که سینه هاش داشت مانتو رو جر میداد مانتوش تا یکم پایین تر از باسن بزرگش بود یه شلوار کشی نازک تنش بود که حسابی پاهای خوشگلش روو نشون میداد با یه کفش پاشنه دار که با عشوه و ناز راه میرفت در و پشت سرش بست اومد جلو دستشو دراز کرد باهم دست دادیم وایی دستاش عین برگ گل بود نرم و لطیف و گرم نشست رو صندلی روبروم پاهاشو انداخت روهم اوففففف چه روناییی داشت دلم میخواست همونجا گازشون بگیرم خیلی سعی میکردم متین رفتار کنم گیتارو دادم دستش تا تست بگیرم ازش تقریبا هیچی بلد نبود گفت میخاد پاپ تمرین کنه زدن گیتار همراه با خوندن گیتارو گرفتم یه آهنگ از گوگوش زدم تا با خوندن همراهیم کنه وقتی شروع کرد جا خوردم صداش معرکه بود در آخر پاشدم ایستادم مقابلش و براش دست زدم خیلی از این کار من ذوق کرد 3 جلسه گذشت ما هر جلسه مهربون تر میشدیم موقع تمرین دستاممو به دستاش میمالیدم یا با پاهام رونای گرمشو حس میکردم اونم باهام همراهی میکرد و کون بزرگشو بیشتر میداد سمتم و متوجه بزرگی و راست شدن کیرم میشد یه روز بعد کلاس خواستیم بریم که گفت ماشین آورده و اگه بشه تا یه جایی باهم بریم و در مورد گیتار حرف بزنیم از خدا خواسته قبول کردم رفتیم سمت ماشینش باورم نمیشد یه سانتافه سفید واقعا جا خوردم فکر میکردم مایه دار باشه اما نه در این حد بهم گفت به آموزشگاه گفته که کلاس خصوصی میخاد تدریس در منزل اما آموزشگاه چون مدرس خانوم نداشتن قبول نکردن قرار گذاشتیم که اون کلاساشو کنسل کنه و من هفته ای سه روز برم منزلشون واسه تدریس اون شب تا صبح نخوابیدم واقعا هیجان زده بودم فرداش حسابی تیپ زدم رفتم سمت خونشون یه خونه سه طبقه خیلی شیک که مهسا خانوم طبقه سوم بود در و زدم رفتم بالا در واحد باز بود در زدم و عین اوسکولا چنتا یالا گفتمو رفتم داخل مهسا دوتا صندلی رو برو هم گذاشته بود نشستم تا بیاد بعد یه ربع اومد وایییییی چی میدیدم مهسا یه صندل پاشنه بلند با یه زنجیر دور ساق پای سفیدش و یه دامن سفید تا پایین زانو که کنارش تا زیر رونش چاک داشت و یه بلوز تنگ یقه باز که سوتین مشکی خوشگلش معلوم بود تا اومد به احترامش ایستادم و گفتم واقعا معرکه شدین مثل فرشته ها شدی مهسا نشست جلوم موقع گیتار برداشتن شورت توری نازشو که مطمئن بودم از عمد بود دیدم گیتارو گرفتم و شروع کردم زدن اونم با صدای نازش همراهیم میکرد خیلی بد گیتار زدم که فهمید هول شدم شراب آورد با هم شراب خوردیم و من یه آهنگ شاد زدم که مهسا بلند شد و شروع کرد رقصیدن وایییی که اون کون بزرگشو چه خوب تکون میداد حسابی داغ شده بودم رفت آهنگ گذاشت و اومد دستمو گرفت که باهم برقصیم دستم به کمرش بود که برگشت و کون گندشو داد سمت کیرم داشتم میمردم و حسابی داغ بودم دستمو بردم سمت سینش و از رو لباس شروع به مالیدن کردم لب تو ل ب شدیم وایییی دلم نمیخواست از لباش لبامو جدا کنم منو برد سمت اتاق خوابش که یه تخت دونفره با رو تختی آبی فیروزه ای بود عین وحشیا افتادم به جون گردنش و حسابی لیسیدم سریع لخت شدیم از دیدن کیرم حیرت زده شد به بزرگترین حد خودش رسیده بود سینه هاش سفت بودن اما من فقط دستم به کون بزرگش بود داشتم میمالیدمش کیرمو با دست گرفت و به سمت کیرش هدایت کرد کوسش حسابی خیس بود کیرم دیواره های کوسشو حس میکرد چه آه و ناله ای میکرد عین دختر 18 ساله پاشو دوره کمرم حلقه کرد منم تا ته تلمبه میزدم تو خوابمم نمیدیدم همچین کوسی زیرم بخوابه اونم مفتی حاضر بودم اول یه ماه حقوقمو بدم تا همچین کوسی بکنم حالا داشت التماسم میکرد تا جرش بدم در گوشش گفتم مهسا جونم او کون خوشگلتو میدی نازش کنم گفت اصلا حرفشم نزن هرچی اصرار کردم قبول نکرد فقط سگی شد از پشت گزاشتم تو کوسش تا اون کون گندش که داشت عین ژله جلوم میلرزید تو دیدم باشه آبم اومد و با شدت پاشیدم رو کونش و دوتایی بغل هم دراز کشیدیم بهم گفت خیلی وقته سکس نداشته و دوسال از همسرش جدا شده امیدوارم کمتر فحش بدید نوشته
0 views
Date: April 13, 2020