مهیا مشتری زیبای من

0 views
0%

سلام دوستان فحش بدبد یا ندید فرقی نمیکنه اگه می خواید داستان بخونید و شاید لذتی هم ببرید بخونید وگرنه که هیچ تو همه داستانا یکم خالی بندی واسه هیجان بیشتر هست ولی نویسنده تا جایی که بتونه حقیقت رو می نویسه منم همینطور اول از خودم بگم 27 سالمه قدم 188 و بدن معمولی دارم چهره ام هم بد نیست زیاد سرو گوشم تو خیابون و فامیل و مغازه نمی جنبه واسه همین هر کی تا حالا باهام دوست شده بعدش گفته اصلا فکر نمیکردم یه همچین آدم سربه زیری بخواد باهام دوست بشه خب بریم سر اصل مطلب من یه مغازه موبایل فروشی دارم و کلی هم مشتری های مختلف یه روز یه خانم خیلی خوشگل با موهای طلایی قد متوسط پوست سفید دماغ عملی سینه های بزرگ 85 و شیک پوش اومد مغازه و ازم خواست براش برنامه نصب کنم منم گوشیشو که گرفتم دیدم عکس خودشو گذاشته بود به عنوان تصویر زمینش که هم سرش باز بود هم تاپ تنش بود و سینه هاش داشت تاپش رو پاره میکرد رفتم تو کفش اما کاری نمیتونستم بکنم و پبشنهادی هم نمیشد بدی همون بار اولی خلاصه کارش رو راه انداختم و یکم خوش و بش کردیم و رفت منم از پشت ویترین رفتنشو تماشا میدیدم و اندامشو برانداز میکردم خلاصه خیلی تو فکرش رفتم تا اینکه گذشت و بعد یکی دو ماه دوباره اومد و گفت که گوشیم آنتن نمیده منم کلی تحویلش گرفتم و گفتم بزار بمونه برات درستش می کنم بعد از یه روز با گوشیم باهاش تماس گرفتم گفتم حاضره بیا ببر قبل از اینکه بیاد دو تا عکس از زاویه های مختلف از خودم با گوشیش گرفتم اومد گوشیش رو گرفت و رفت بعد از نیم ساعت بهش اس دادم خیلی دوست دارم بعد سریع فرستادم ببخشید اشتباه شد اس داد که عیبی نداره بعد فرستاد خخخ با گوشی من از خودتون عکس گرفتید منم فرستادم می خواستم ببینم کیفیت دوربینش چجوریه ولی یادم رفت پاک کنم خلاصه یکم اس ام اس بازی کردیم و بعد از چند ساعت دیگه کامل با هم جور شده بودیم تو چند روز اول کلی با هم حرف میزدیم و حرف سکس و این حرفا کاملا عادی بود واسمون ازدواج کرده بود و یه بچه داشت هر وقت شوهرش نبود با هم صحبت می کردیم اولش که فهمیدم شوهر داره کلی شاکی شدم و نمی خواستم ادامه بدم ولی شهوت کار خودشو کرد و دل رو به دریا زدم خلاصه خیلی با اصرار و خواهش راضی شد بریم بیرون می ترسید کسی ببیندش و لو بره مجبور شدم وقتی هوا تاریک میشه قرار بزارم که کمتر تو دید باشیم آدرس دادم چنتا خیابون بالاتر و با ماشین منتظرش موندم تا اومد با بچش که 3 سالش بود و سوار شد بچش رو نشوند عقب بعد سلام علیک و این حرفا راه افتادم و رفتم سمت جاده های خلوت کلی با هم حرف زدیم و کم کم دستمو هی میکشیدم رو روناش و می مالیدمش خیلی حشری بود و با یکم ور رفتن حالش بد می شد یکم از رو مانتو با سینه هاش ور رفتم بعد بهش گفتم بیا رو پاهام بخواب وقتی خوابید برش گردوندم رو به بالا خودش مانتوشو باز کرد و نگ داشته بود تا من با سینه های ور برم وای خدا چقد بزرگو نرم و خوب بود اصلا تو فضا بودم دستم بردم سمت شلوارش و کردم تو شلوار و کسشو مالیدم یکم انگشتمو کردم تو کسش که دیگه داشت از شهوت می مرد همش لباش و گاز می گرفتو دور لباشو لیس میزد بعد بلند شد مثل وحشیا ازم لب میگرفت زبونشو میکرد تو دهنم و میچرخوند چند دقیقه همینجوری لبامو می خورد و منم دستمو کرده بودم تو شلوارشو کسشو که خیس خیس بود می مالیدم بعد گفتم بیا کیرمو بخور هی گفت نه باید برم زودتر خونه وگرنه شوهرم شک می کنه منم پشت فرمون شلوارمو تا بالای زانو دادم پایین و گرفتم کشیدمش رو کیرم و گفتم بخور جیگرم یکم نه آورد بعد شروع کردم به فحش دادن اخه خیلی تو سکس فحش دادن رو دوس دارم گفتم جنده بخور که شروع کرد به خوردن وااای خدای من خیلی حرفه ای می خورد انقد لبای نرم و لطیفی داشت که نگو تو ابرا بودم همش حواسم بود یه وقت تصادف نکنیم بگا بریم گه گداری سرشو فشار میدام رو کیرم که تا ته حلق فرو میرفت و نگه میداشتم تا اوق بزنه اما خودشم ول کن نبود و خوشش مییومد از خوردن کیرم و خودش قبلا گفته بود که خوردن کیر و دوست داره همونجور که خوابیده بود روی پاهام منم دستمو از عقب برده بودم زیر شلوارش و میزدم رو کونش که واقعا بزرگ و محشر بود بعدشم انگشتمو کرده بودم تو کسش تنگش و تلمبه میزم براش انقد کوسش تنگ بود انگشتمو قشنگ فشار میداد همش بهش میگفتم خیلی کوسی جنده خانوم اونم آه و ناله میکرد و میگفت جووون دیگه داشتم ارضا می شدم که گفتم داره میاد یهو شوکه شد گفت نریزی تو دهنم منم گفتم دیر شده داره میاد فقط بریز تو دهنت وگرنه همه جا به گند کشیده میشه انگار داشت از کیرم یه موج بزرگ خارج میشد انقد آب ریختم تو دهنش که بعدا بهم گفت احساس کردم الان خفه میشم کل دهنش پر شده بود اما یه قطرشم نریخت روی من بعد نگه داشتم همشو تف کرد بیرون و براش آب آوردم از عقب ماشین و خودش تر وتمیز کرد بعد کلی فحشم داد که مگه نگفتم نریز تو دهنم بعدشم کلی خندیدیمو راه افتادیم آوردمش همونجا پیادش کردم اژانس گرفتم براش و رفت یه دفعه دیگه هم رفتیم بیرون و همین برنامه رو پیاده کردم که کلی حال کردم الانم چند وقت نتونستیم بریم بیرون تو کفشم مکان نمیاد هر کاریش میکنم واسه همین مجبورم فقط تو ماشین باهاش حال کنم قسمت همتون بشه ایشالا از این چیزای خوب نوشت

Date: April 28, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *