مکافات از جلو دادنم

0 views
0%

سلام دوستان این اولین باری نبود که بایکی رابطه داشتم والبته سکس میکردم ولی تقریبا ماندنی ترین والبته بد ترین سکسم بود حالا میگم حدود6سال پیش که تقریبا 18سالم میشد یه همسایه داشتیم اسمش رضا بود خیلی خوشکل خوش هیکل و واقعا مودب بود هر بار میدیدمش تو دلم میگفتم امکان نداره این به من فاز بده این وقتی منو میبینه سرشو میندازه پایین سلام میکنه چه برسه به این چیزا خلاصه ما هم بیخیال شدیم البته اینم اضافه کنم منم دختر بدی نبودم چه از نظر اخلاق و چه از نظر ظاهری از لحاظ ظاهر دختری با قد حدود 185 سایز کمری متناسب وکونی واقعا دلربا یه چند وقت گذشت تو پارکینگ نشسته بودم تابستون خیلی گرمی بود اون سال رضا بادوستش سعید جلوی در خونشون نشسته بودن با هم حرف میزدن منم گوشمو تیز کردم و به حرفاشون گوش میدادم اونا در مورد کیر و سایزو اینا حرف میزدن منم که کاملا شهوانی شده بودم دستمو آروم بردم توی شلوارم و آروم آروم شروع به مالش کسم کردم سعید داشت واسه رضا راجع به سکسش با یه دختر به اسم ستاره صحبت میکرد و رضام حسرت میخورد منم که داشتم با کسم ور میرفتم و اسم رضا رو با خودم زمزمه میکردم و اونو تو تخیلم تصور میکردم آخ که چه صفایی داشت یه دفعه شنیدم که رضا به سعید گفت چی میشد اگه یه همچین چیزی واسه منم اتفاق بیفته که سعید گفت همین روژین همسایه خیلی چشش دنبالته پاش بیفته هر کاری که بگی گوش میده بابا اون خیلی دختر خانواده داریه امکان نداره با من بپره بیخیال شو من به خاهرم میگم اون برات حلش میکنه تو کاریت نباشه باشه ببینیم چی میشه اینارو که گفتن از خوشحالی تند تند میمالوندم و آروم آروم آه و اوه میکردم و دیگه از اون روز به بعد صبر کردم تا خواهر سعید نازی بیاد و ماجرا رو بگه یه چند روزی گذشت که نازی اومد خونه ماهمین جوری داشتیم با هم صحبت میکردیم که یکدفعه گفت از رضا خوشت میاد منم الکی یه کم تعجب کردم و گفتم آره خوشم میاد ولی واسه چی گفت بیا این شمارش بهش زنگ بپرس بگو واسه چی خلاصه اینطوری شد که با رضا جون آشنا شدم تا یه مدت با هم حال تلفنی داشتیم تا یه روز که خونوادم رفته بودن سفر ومن باهاشون نرفتم به یه بهانه آوردمش خونمون زنگ زدم گفتم میشه بیای خونمون کیس کامپیوتر رو واسم درست کنی اونم قبول کرد واومد البته بهش گفته بودم کسی خونه نیس تا اون اومد منم خونه رو تمیز کردم و قبلشم که حسابی به خودم رسیده بودم و تمیز تمیز شده بودم سفید سفید مثل برف یه دامن کوتاه صورتی پوشیدم بایه تاب سفید و یه آرایش رقیق خلاصه اومد اونم مثل همیشه خوشکل وبه خودش رسیده بود سلام کرد و یه دفعه بغلم کرد و تند لپم رو بوسید و گفت خوبی گلم کامپیترت چش شده منم تند از پشت پشت گرفتمش گفتم اون چیزیش نیست خودم داغونم گفت حالا باید چجوری تعمیرت کنم گفتم یعنی نمیدونی همین که اینو گفتم تند منو گرفت شروع کرد به بوسیدن لبام منم که دیگه امونش ندادم انقدر لباشو مک زدم که نگو کم کم شروع کرد به خوردن گردنم سینه هام وتا رسید به کسم وای که چه حالی داشت انگار نه انگار اولین دفعش بود ولی حتما یکی یادش داده بود سعید همینجوری که داشت کسمو میخورد با دستاش سینه های کوچولو نوازش میداد ونوکشو تو دستش مالش میداد منم با تمام وجودم آه وناله میکردم خسته شد پا شد حالا اینبار من نشستم آروم شلوارشو کشیدم پایین به اضافه شرتش وای چی دیدم فک کنم اونم میدونست یه خبراییه تمیز تمیز بود شروع کردم به خوردن کیر بزرگش وای چه قدر خوشمزه بود گرم گرم یه 15دقیقه ای اینکارو کردم بلندم کرد منو گذاشت روی مبل از پشت شروع کرد به کردنم اول آروم آروم میبردش تو بعد کمکم تندش کرد حالا پشت سرهم عقبوجلو میکرد وتلمبه میزد منم جیغ میزدم وای که چه چیزی بود تو کونم انگار داشتن نون میپختن بعد چند دقیقه پاهامو بلند کرد و فرغونی منو میکرد به انواع مدل اینکارو انجام داد 2بار ارضا شدم و هر دفه یه کمی از آبو میخورد اون از پشت منو میکرد منم از جلو دستم توی کسم بود یه دفه دستمو کنار زد و دست خودشو گذاشت تووای که چه حالی داد منو روبروری خودش کرد اومد سراغ لبم و سینه هام فکر کردم که ارضا میشه ولی دیدم میخواد بزاره توکسم منم وقتی دیدم میخواد اینکارو بکنه یه کم ابراز ناراحتی کردم ولی دیدم گوشش بدهکار نیس آروم برد توی کسم یه کم که برد تو خیلی درد داشت کم کم آروم شدم که دیدم داره خون میاد کار از کار گذشته بود منم چیزی نگفتم حالا داشت تند تند تلمبه میزد چقدر فرق داشت با عقب لبام رو که میبوسید وتلمبه میزد که یه دفعه دیدم رنگش پرید داشت آبش میومد گفتم بریز تو دهنم ام درش نیاورد و همشو ریخت تو کسم کسم داغ داغ شد بایه جیغ بلند از آبش پذیرایی کردم و بعد چند دقیقه بغلم کرد ومنو برد حموم خودش منو تمیز تمیز کرد البته اونجا هم یه کسم رو مک زد حاصل این سکس یه بچه ی 5ساله به اسم شهرامه والان 6ساله با رضا ازدواج کردم نظر یادتون نره نوشته

Date: October 5, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *